نگاهی به ده اثر شناخته شده موسیقی جنگ
امیر رستاق
جنگ ایران و عراق همانند هر رخداد مهم دیگری تاثیرات بسیاری بر جریانات هنری ایران گذاشت و سبب شد تا آثاری مهم و ماندگار در شاخههای مختلف هنری خلق شده و به عرصه های عمومی راه یابند. هنرمندان موسیقی نیز در این میانه آثاری خلق کردند که برخی از آنان همچنان خاطرهانگیز و شنیدنیاند. ده اثر زیر در میان مخاطبان و اهالی موسیقی اقبال بیشتری پیدا کردند و از آنها به عنوان شنیدنیترین قطعات موسیقی مرتبط با جنگ یاد میشود.
کاروان شهید ناظری و لطفی
قطعهای است با شعری از محمد ذکایی که شهرام ناظری روی آهنگی در مقام شوشتری از محمدرضا لطفی خوانده است. آنچنانکه از روایت شهرام ناظری برمیآید، خط ملودی اولیه این اثر را او سرود که تحت تاثیر درگذشت یکی از بستگان نزدیکش قرار گرفت که در منطقه مرزی کرمانشاه در روزهای اول جنگ ایران و عراق کشته شد. به گفته آقای ناظری دوستی بسیار زیادش سبب شد تا خود به مراسم تشییع پیکرش برود و همان جا تشبیه این تشییع به کاروان شهید را با ملودی در ذهن بیاورد. بعد از بازگشت به تهران در نشستی با هوشنگ ابتهاج و محمدرضا لطفی ماجرا را تعریف میکند که بلافاصله لطفی با گسترش ملودی روی شعری که محمد ذکایی در آن روزها میسراید، این قطعه را آماده خواندن میکند. علاوه بر کاروان شهید که در آلبوم چاووش هشت منتشر شد، آواز شوشتری این آلبوم نیز به گونهای میتواند مرتبط با فضای جنگ باشد. به خصوص که در مثنوی بانگ نی سروده هوشنگ ابتهاج سایه اشاراتی به رفتن افراد به جنگ و کشته شدن و برنگشتن شده است.
خلعت دامادیت میخواستم جای آن بر تو کفن پوشاندم ارغوانم، لالهام در غمت خون میچکد از نالهام.
این اثر ابتدا از سوی گروه شیدا اجرا شد و بعدها نیز در سالهای میانی دهه هشتاد محمدرضا لطفی با گروه همنوازان شیدا و صدای علیرضا شاهمحمدی اجرایی در تالار میلاد وزارت کشور از این کار ارائه داد. سرمست و دیده بگشا ای برادر که در آلبوم چاووش ۴ منتشر شد نیز از دیگر ساختههای لطفی با صدای ناظری بود که با الهام از فضای جنگ ساخته شده است.
هوشنگ کامکار و کجایید ای شهیدان خدایی
“کجایید ای شهیدان خدایی” قطعهای است روی غزل معروف مولانا در دیوان شمس در دستگاه ماهور که هوشنگ کامکار در سال ۱۳۵۸آن را ساخت و ارکستر سمفونیک تهران به رهبری حشمت سنجری اجرایش کرد. این قطعه ۱۵ دقیقهای با صدای بیژن کامکار خوانده شد. صدایی که در آن سالها در اوج آمادگی قرار داشت و این اجرا را میتوان یکی از درخشانترین اجراهای بیژن کامکار در عرصه خوانندگی به شمار آورد.
این اثر اگر چه قبل از جنگ ساخته شد، اما پخش بسیار زیاد آن از صدا و سیما و اشاره شعر مولوی به شهید، آن را به اثری مرتبط با جنگ تبدیل کرد. بعدها هوشنگ کامکار آثاری دیگر چون پوئم سمفونی خرمشهر و حلبچه را ساخت که خودش” آن را کاملترین اثر موسیقایی”اش نامید.
قطعه کجایید ای شهیدان خدایی ماجرای حاشیهای پرسر و صدایی هم به دنبال داشت. بعد از گذشت سه دهه هوشنگ کامکار در نشست نقد و بررسی اثر تازهاش(پوئم سمفونی خرمشهر و حلبچه)که آذرماه سال ۱۳۹۰ در تهران برگزار شد، از صدا و سیما انتقاد کرد که بی اجازه او این اثر را پخش میکند.
کامکار در این نشست گفت که “با هزینههای شخصی و فروش سکههای اهدایی عروسیام این قطعه را ساختم و ضبط کردم که متاسفانه مسئولان صدا و سیما امروز این اثر را به نام خودشان پخش میکنند و اعتنایی به حقوق مادی و معنوی من مولف این اثر ندارند و در قبال تمام سالهایی که این اثر پخش شده هرگز حق و حقوقی پرداخت نشده است.” مسئولان صدا و سیما به این سخنان واکنشی نشان ندادند.
خجسته باد این پیروزی
سرود “خجسته باد این پیروزی” به گفته آهنگساز آن “احمدعلی راغب” پس از آزادی خرمشهر ساخته شد. قطعهای در گوشه روحالارواح آواز بیات ترک که به خوبی و زیبایی در فضای رزمی کار نشسته است. این قطعه نشان داد که آشنایی با گوشههای موسیقی ایرانی و الهام از آن میتواند چه کاربردهایی داشته باشد. این سرود را محمد گلریز خوانده و ارکستر صدا و سیما اجرایش کرده است. شعر حمید سبزواری و صدای گلریز که در آن سالها از جمله خوانندگان موفق سرودهای انقلابی و جنگ بود به همراه پخش گسترده و چندین بار در روز این اثر در روزهای فتح خرمشهر از شبکههای رادیو و تلویزیونی کار را مقبول طبع مخاطبان کرد. بافت ملودیک زیبا و جاافتاده به همراه اجرای یکدست ارکستر و همنشینی شعر و موسیقی صدای خواننده، چفت و بست محکمی به کار بخشیده است که هنوز هم بعد از سالها شنیدنی است.
شهر خون- حسام الدین سراج
در سالهای اولیه جنگ بخش موسیقی و شعر حوزه هنری(حوزه اندیشه و هنر اسلامی) نیز فعال شد که نخستین محصول آنها “آلبوم نینوا”بود. این اثر از جهاتی نخستین محصول موسیقایی هنرمندان منتسب به ایدئولوژی انقلاب اسلامی بود که در همان روزهای آتش و خون منتشر شد. در میان این آلبوم دو قطعه بیشتر از بقیه بر سر زبانها افتاد نخست “همپای جلودار”که با دکلمه فرج الله سلحشور و شعر حمید سبزواری از رادیو پخش میشد و دیگری “شهر در خون” با شعری از ناصر پلنگی که خود بعدها به نقاشی چیره دست تبدیل شد. در این آلبوم برای نخستین بار صدای حسام الدین سراج به جامعه موسیقی کشور معرفی شد. صدایی مخملی و تاثیرگذار که بعدها یکی از خوانندگان شناخته شده و پرطرفدار موسیقی سنتی شد. قطعه “گلبرگ سرخ لالهها” نیز که برگرفته از یک ملودی مذهبی قدیمی است، یادآور روزهای جنگ و کشتهشدگان این حادثه بزرگ است که بعدها خود الهام بخش نوحهخوانان آن دوران در مراسمهای مذهبی شد.
آهنگران و لشگر صاحب زمان
در کنار موسیقی رسمی و یا آثاری که گروههای موسیقی به شکل حرفهای تولید و عرضه میکردند، بخشی دیگر از نغمههای جنگ به آثاری باز میگشت که از سوی نوحهخوانان اجرا میشدند. از جمله چهرههای شناخته شده این عرصه صادق آهنگران بود. آثار آهنگران در قالب کاستهایی این سو و آن سو توزیع میشد و صدایش نیز از تلویزیون و هنگام حرکت گروهها و یا نشان دادن جبهه در تلویزیون پخش میشد. همین امر بر شهرت و محبوبیت او افزود. آثاری چون ای لشگر صاحب زمان آماده باش و یا سوی دیار عاشقان و … به قدری شهرت و محبوبیت پیدا کردند که بعدها آهنگسازانی با آهنگران این آثار را در قالبهای ارکسترال هم منتشر کردند که میتوان به آلبوم مشترک آهنگران با محمد میرزمانی اشاره کرد. در میان این قطعات نوحه”ای لشگر صاحب زمان آماده باش” اقبال بیشتری پیدا کرد به نحوی که٬با الهام از همین نوحه و در همان حال و هوا و ملودی و شعر “وانکو نایدانف”(موزیسین بلغاری) که سالها در ایران زندگی میکند به همراه گروه کر و ارکستر آن را بازآفرینی کرد.
کویتیپور و ممد نبودی
شعر “ممد نبودی” (محمد نبودی) فضایی نوستالژیک دارد. این شعر را جواد عزیزی به یاد محمد جهان آرا از سرداران نامدار جنگ سرود که زاده خرمشهر و فرمانده سپاه این شهر بود. او کمتر از یک سال پیش از فتح خرمشهر در سانحهای هوایی جان باخت. وقتی خرمشهری آزاد شد همرزمش حسین فخری آن را نخستین بار بر مزارش خواند و مدتی بعد به غلامعلی کویتیپور آن را با بهرهگیری از فضای نوحههای منطقه بوشهر و شروهخوانیهای آن منطقه خواند. فضای محکم موسیقی منطقه بوشهر، که در موسیقی مذهبی سوگ قطعات و گوشههای درخشانی دارد، به این اثر شکوهی بخشیده است که بارها از آن چه در قالب قطعات موسیقایی بیکلام و چه باکلام استفاده شده است.
کویتی پور که خود زاده جنوب است به خوبی از ملودیهای منطقه استفاده کرد تا بتواند کاری متفاوت ارائه کند ضمن آنکه لحن و صدایش نیز با فضای موسیقی منطقه همخوانی و تجانس مناسبی داشت که کار را شنیدنی و متفاوت جلوه داده است.
نینوای حسین علیزاده
اگر چه قطعه ارکسترال نینوای حسین علیزاده را مخاطبان با حادثه نینوای امام سوم شیعیان پیوند زدهاند، اما خود علیزاده در گفت وگوهای مختلف ( از جمله در یک فیلم ساخته شده در شبکه بی بی سی فارسی) اشاره کرده است که این قطعه در فضای روزهای آتش و خون جنگ ساخته شد. از قرار به علیزاده پیشنهاداتی برای ساخت اثری درباره جنگ شد اما آن پیشنهادها را رد کرده است. “او بر این باور است که در آن دوره، خیلیها مسائل هیجانبرانگیز جنگ را دیدند؛ اما او جنایت دشمن را میدید و نینوا را مربوط به حس و حال آن زمان میداند.”
علیزاده این اثر را همانند یادداشتهای روزانه یک نویسنده ارزیابی کرد. او میگوید”در سال ۱۳۶۲ در ایران همه چیز شکل خاصی داشت و به خصوص جنگ هم در جریان بود و یک حس غیرقابل تعریفی که موجب شد نوشتن این کار خیلی روان و راحت پیش برود.”
نینوا کنسرتوی ساز نی است با ارکستر سازهای زهی که نوازندگی نی آن را جمشید عندلیبی انجام داد و بعدها نیز به صورت زنده با سازهای نوازندگان نی دیگری چون شهاب فیاض و پاشا هنجنی اجرای صحنهای شد.
سمفونی خرمشهر مجید انتظامی
در میان قطعات بیکلام مرتبط با جنگ باید از سمفونی خرمشهر مجید انتظامی به عنوان شناختهشدهترین کار در این ژانر یاد کرد. او این قطعه را با الهام از برخی از نغمات موسیقی جنوب ایران، به خصوص منطقه بوشهر ساخت و از برخی از سازهای کوبهای این منطقه همانند سنج و دمام نیز بهره گرفت. بهرهگیری از ملودیهای منطقه جنوب ایران و نیز خلاقیتی که انتظامی در خلق ملودیهای شنیدنی داشت به همراه توجه دستگاه دولتی موسیقی به آثاری از این دست، سبب شد تا کار بارها به صحنه برود. اجرای مستقل این کار با ارکسترهای مختلف از ویژگیها این اثر به شمار میرود. آهنگسازان دیگری چون کامبیز روشنروان(با سمفونی فلکالافلاک)و محمدسعید شریفیان( با سمفونی اروند رود) در این زمینه تجربههای موفقی داشتند که البته هیچکدام ازآنها نتوانستند توفیق عمومی کار انتظامی را به دست آورند.
دایه دایه وقت جنگه
نغمه “دایه دایه وقت جنگه” منطقه لرستان یکی از سرودههای محلی بود که در دوران جنگ بر دلها نشست و بر سر زبانها افتاد. گرچه این اثر را مجتبی میرزاده پیش از انقلاب با تنظیمی شنیدنی پرداخت کرده و رضا سقایی آن را خوانده بود. سقایی از جمله خوانندگان نامدار منطقه لرستان بود و اعتباری ویژه در منطقه خود داشت. برابر آنچه که در پیشینه این ترانه آمده است، ملودی و شعر اصلی آن به دههها قبل و زمان جنگ جهانی اول باز میگردد چنانکه در بخشی از ترانه دایه دایه، آنجا که می گوید”نازی تو سی بکو جومه ورته” منظور نازی بیرانوند مادر اسد خان از زنان متهور لرستان است که هر دو فرزندش از مردان شجاع منطقه بودهاند.
برای نسل جدید و دوران جنگ این ملودی و اشعارش اما یادآور جنگ ایران و عراق است و لحن حماسی و بهرهگیری از فضای دستگاهی آواز ماهور و نیز قطعه آواز کوتاهی که ابتدای این نغمه خوانده میشود، همگی مضمونی است در جهت مقاومت و مبارزه.
مادر برام قصه بگو
در سالهای اولیه جنگ سرودی را بچههای گروه آباده استان فارس خواندند که بعد از چند نوبت پخش در برنامه کودک تلویزیون به سرعت ایرانگیر شد. این قطعه مضمونی داستان گونه داشت و روایت فرزندی خردسال است که از مادرش درباره پدری می پرسد که به جنگ رفته و دیگر برنگشته و از او میخواهد قصه شجاعت و دلاوریهای پدر رزمندهاش را برایش روایت کند.
سرود در همان فضای گوشههای اولیه دستگاه شور ساخته شده است و شعر روان و ساده و داستانگونه به همراه گروه کر و تکخوانی زیبای حسین توکلی و همراهی سنتور و چند ساز دیگر به اثر فضایی صمیمی و شنیدنی بخشیده است.
نکته جالب توجه این که خواننده این سرود بعدها و در بزرگسالی نیز اثری را از سوی بخش موسیقی حوزه هنری منتشر کرد.اگر چه هیچگاه نتوانست به حاشیههای اقبال شگفت انگیزی که به کار دوران نوجوانیاش صورت گرفت نزدیک شود. آن اثر نوستالژیک چه برای او و همدورهای هایش به قطعهای تکرار نشدنی بدل شد.
منبع: بی بی سی