بابک چمنآرا: تئاتریها بیشتر از اهالی موسیقی به فروشگاه بتهوون میآیند
گفتگوی هنرآنلاین با بابک چمن آرا
در سالهای اخیر صحبتهای زیادی در مورد افزایش قیمت سیدیهای موسیقی مطرحشده وعدهای به این روند معترض شدهاند. این افزایش قیمت بر چه اساسی اتفاق میافتد و چقدر اصولی و اساسی است؟
در مورد افزایش قیمت سیدی آلبومهای موسیقی باید بهطور ویژه به دو نکته توجه کرد. نخست اینکه هر سال قیمت کرایه ماشین، بنزین، نان و اجاره مسکن هم بالا میرود و طبیعی است که قیمت سیدی هم افزایش پیدا کند چون چه بخواهیم و چه نخواهیم پدیده تورم وجود دارد، اما نکته مهمتر این است که اصل قیمت سیدیها از ابتدا اصل درستی نبوده است. یعنی در سال 1380 که آلبومهای موسیقی روی سیدی ضبط شد و به دست مخاطبان رسید، قیمتی روی سیدیها گذاشته شد که بهمراتب ارزانتر از ارزش سیدیها بود. قیمت پایه سیدیها خیلی غیرحرفهای بود و این روند به همین شکل ادامه پیدا کرد تا اینکه در ادامه امکان کپی کردن هم بیشتر شد و این فاجعه خودش را بیشتر نشان داد. اگر از همان ابتدا هزینه کاغذ، کارخانه، بستهبندی، پخش، استودیو، گرافیست و موزیسینها را در نظر میگرفتیم، الآن این مشکل پیش نمیآمد. قیمت پایهای که روی سیدیها گذاشته شد اشتباه بود و حالا نمیشود این مشکل را بهیکباره با بالا بردن چند دهدرصدی قیمتها جبران کرد. بهیکباره نمیشود قیمت سیدی موسیقی را از ده هزار تومان به پانزده هزار تومان رساند چون با توجه به استفادههای غیرقانونی از آلبومهای موسیقی، انجام این کار بهمنزله خودکشی است. درنتیجه ناشرها مجبور هستند قیمت سیدی را کمکم و بر اساس میزان تورم بالا ببرند تا ریزش مصرفکنندگان را جبران کنند.
چرا در سال 80 که تصمیم به ارزشگذاری روی سیدیهای موسیقی گرفته شد، ناشرین قیمت سیدیها را بیشتر در نظر نگرفتند تا امروز چنین مشکلی پیش نیاید؟
آن موقع آمار فروش سیدیها بالابود و سود خوبی به شرکتها میرسید، بهطوریکه ناشر درصد قابلتوجهی از درآمد آلبومها را هم به مؤلفین آلبومها میداد، اما الآن وضعیت تغییر کرده و خودتان از اوضاع تیراژ آلبومهای موسیقی با خبر هستید. بههرحال در سال 80 در قیمتگذاری آلبومهای موسیقی اشتباهاتی صورت گرفت که باعث شد ناشرینی که طی 5-10 سال اخیر به عرصه موسیقی ورود کردهاند هم به خاطر آن اشتباه بسوزند. به نظرم شرکتهای پخش موسیقی باید از همان روز اول آلبومهای موسیقی را مثل کتابها به دستهها و قیمتهای مختلف تقسیم میکردند تا الآن مجبور نباشند قیمت یک آلبوم تکنوازی سهتار را باقیمت یک آلبوم موسیقی پاپ هماهنگ کنند. در عرصه کتاب این اتفاق افتاده و ناشر ممکن است از 5 نویسنده مختلف، 5 کتاب صدصفحهای را باقیمتهای مختلف چاپ کند ولی در عرصه موسیقی وقتی یک آلبوم تکنوازی قیمت بیشتری از یک آلبوم پاپ میخورد، خیلیها بدون در نظر گرفتن شرایط تولید و عرضه این آلبومها شروع به اعتراض میکنند. اینها همه مشکلاتی است که به سالها قبل برمیگردد چون باید از پایه در این مورد برنامهریزی میشد.
سهم و سود یک شرکت نشر و پخش موسیقی از انتشار یک آلبوم چند درصد است؟
در وضعیت فعلی که یک سیدی موسیقی باقیمت تقریبی ده هزار تومان روانه بازار میشود، حدود سی درصد این مبلغ برای پوشش هزینه تولید کارخانهای است و چهل درصدش هم به سود فروشندگان و توزیعکنندگان تعلق میگیرد. یعنی فقط حدود سی درصد برای ناشر و مؤلف اثر باقی میماند که خیلی ناچیز است. در این شرایط و با توجه به اینکه تورم هم وجود دارد، افزایش قیمت سیدیها امری طبیعی است. ما هرساله به همراه پنج شرکت دیگر باهم هماهنگ میشویم و راجع به میزان افزایش قیمت سیدیها تصمیم میگیریم که امسال نتوانستیم باهم به توافق برسیم. شرکت ماهور با تصمیم خودش در روزهای منتهی به نوروز و یا در ماه فروردین قیمت سیدیها را درصدی افزایش داد تا بتواند قیمتهای جدید را تا زمان برگزاری نمایشگاه کتاب در بازار جا بیندازد. تفکری که ماهور داشت این بود که با خودش گفت از هر آلبوم مقامی یا کلاسیک حدود 200 نسخه به فروش میرسد که 200 نفری که این آلبومها را خریداری میکنند، مخاطب جدی این نوع از موسیقیها هستند و اگر قیمت آلبوم از 12 هزار تومان به 15 هزار تومان افزایش پیدا کند هم برای آن آلبوم هزینه میکنند. اما همکاران من در شرکت ماهور هم مطمئن نیستند که اگر این 12 هزار تومان به 20 هزار تومان افزایش پیدا کند، مخاطب همچنان برای آن هزینه کند. بنابراین همچنان یک وضعیت کجدار و مریض را در نظر میگیرند و بعد قیمت را افزایش میدهند.
با توجه به اینکه موسیقی ویترینهای مختلفی دارد ولی چرا تمرکز شرکتهای موسیقی برای حضور فعال در عرصه موسیقی روی انتشار آلبوم است؟
صنعت موسیقی فقط نشر آلبوم نیست و درآمد شرکتهای پخش و مؤلفین از طرق دیگری هم میتواند تأمین شود. در حال حاضر اجرای زنده پیشرو صنعت موسیقی در همه دنیا است و موسیقی ایران هم کموبیش همچین وضعیتی دارد. در ایران آن دسته از موسیقیهایی که شانس اجرای زنده دارند، اتفاق خوبی برایشان میافتد ولی موسیقیهایی که مخاطبان عام ندارند و نمیتوانند سالن و تبلیغات جدی داشته باشند، بخش مهمی از درآمدشان را باید از طریق انتشار آلبوم تأمین کنند. مثلاً موسیقی کودک، موسیقی فیلم و همینطور موسیقیهای تکنوازی و تجربی همچین وضعی دارند. بعضی از آرتیستها و گروههای موسیقی با مشکلات و محدودیتهایی هم مواجه هستند. مثلاً بعضیها به خاطر فرم موسیقیشان نمیتوانند در ایونتهای مختلف اجرا کنند یا اینکه عدم رعایت کپیرایت در صداوسیما بسیاری از آنها و همینطور شرکتها را متضرر کرده است. اگر صداوسیما حق و انصاف را رعایت میکرد، اقتصاد موسیقی که رو به شیب حرکت میکند تا حدی به وضعیت متعادل میرسید. اگر تمام شبکههای تلویزیونی و رادیویی بابت پخش هر قطعه از یکی از آلبومهای شرکت “بتهوون” فقط هزار تومان به شرکت بپردازند، من به شما قول میدهم که در عرضه سه ماه، درآمدی برابر با درآمد فروش فیزیکی و دیجیتالی آن آلبوم عاید ما میشود، منتها صداوسیما نهتنها این کار را انجام نمیدهد بلکه در رفتاری کاملاً ناپسند و غیرحرفهای، آثار موسیقی را بدون عنوان کردن نام ناشر و آرتیست پخش میکند. موسیقی ویترینهای دیگری هم دارد که شرکتها و مؤلفین میتوانند از آن طرق کسب درآمد کنند ولی به سراغش نرفتهاند و شرایطش را مهیا نکردهاند، درنتیجه فعلاً تمرکز شرکتها و مؤلفین روی انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت است.
مجمع صنفی ناشران موسیقی چقدر در وضعیت اقتصاد موسیقی نقش دارد و چهکارهایی میتواند در این زمینه انجام بدهد؟
مجمع صنفی ناشرین موسیقی هر کاری میتواند انجام بدهد منتها به زمان احتیاج دارد. صنف ناشرین کتاب در ایران یک سابقه 80-90 ساله دارد و صنوف خشکشوییها و کبابیها هم به ترتیب حدود 60 و 120 سال است که دارند به فعالیت خودشان ادامه میدهند، درحالیکه قدیمیترین ناشر موسیقی از 22 سال پیش پروانه فعالیت گرفته و سابقه فعالیتش بیش از این نیست. بنابراین صنف ناشرین موسیقی، جوان است و مشکلات زیرساختی دارد. الآن اتحادیههای خشکشویی و موتورسازی خیلی راحت با شهرداری، اتفاق اصناف و بازرگانی ارتباط میگیرند و نامهنگاری میکنند ولی صنف ما همچین روابطی را ندارد. در ایران حدود 400 ناشر وجود دارد که بیش از 200 تای آن در تهران هستند ولی از این بین کمتر از 20 ناشر فعال وجود دارد. ناشر فعال ازنظر من ناشری است که در طول سال 5 کنسرت برگزار کند و 5 آلبوم موسیقی منتشر نمایند. خیلی از شرکتهای پخش موسیقی در ایران این حداقلها را ندارند. بنابراین گردش مالی موسیقی دارد با کمتر از 20 شرکت میگردد که این فاجعه است. به نظرم همه ناشرین باید فعال باشند و در مجمع صنفی ناشرین موسیقی عضو شوند تا بعد با امضاء یک سری تفاهمنامه، شرایط نشر موسیقی بهتر از قبل شود. مجمع صنفی ناشرین علیرغم اینکه پروانه فعالیت خود را دو سال پیش دریافت کرد ولی دو سال طول کشید تا شرایط عضوگیری خود را مهیا کند. به همین خاطر این مجمع از دو ماه پیش شروع به عضوگیری کرده و امیدواریم ناشرین بیشتری به عضویت آن دربیایند. متأسفانه روند کارهای اداری مجمع طولانی و طاقتفرسا است. یعنی کافی است 4 ماه دیگر انتخابات باشد، آنوقت کمیسیونی که باید کار ما را در مجلس بررسی کند از الآن تشکیل نمیشود چون کمیسیون ماده 10 که ما با آنطرف هستیم، در وزارت کشور دو نماینده مجلس دارد و این دو نماینده بهمحض نزدیکی به انتخابات در حوزههای خودشان فعال میشوند و به گروه ماده 10 نمیآیند و جلسات این کمیسیون تشکیل نمیشود. 900 مجمع صنفی مشابه مجمع صنفی ناشرین موسیقی وجود دارد که یا در حال ثبت مجمع هستند یا در حال تغییر و تمدید آن. جلسات کمیسیون 10 هم در طول هرماه یکبار تشکیل میشود که اگر احتمالاً در هرکدام این جلسات 10-20 پرونده روی میز کمیسیون خواهد بود. حالا حساب کنید که اگر جلسه کمیسیون دو ماه تشکیل نشود چه اتفاقی میافتد؟ اگر قرار است مجمعهای صنفی به نتیجه قابل قبولی برسند باید این مشکلات حل شود.
قرار بود نمایشگاهی تحت عنوان نمایشگاه صنعت موسیقی با هدف همگامسازی استاندارهای بینالمللی نمایشگاههای صنعت موسیقی دنیا در سالن همایشهای برج میلاد تهران برگزار شود که درنهایت این نمایش لغو شد. شما چقدر در جریان این نمایشگاه بودید و فکر میکنید برگزاری چنین نمایشگاههایی چقدر مثمر ثمر خواهد بود؟
من یک ناشر هستم که یک فروشگاه قدیمی هم دارم و از طرفی در کانون ناشرین خانه موسیقی و مجمع صنفی ناشرین موسیقی نیز حضور دارم ولی بااینحال خبر برگزاری این نمایشگاه را برای اولین بار از زبان یکی از دوستان گرافیست شنیدم و تا آن زمان خود دوستان فعال حوزه نشر چیزی به من نگفتند. تقریباً تیرماه بود که از این نمایشگاه خبردار شدم و تا مدتی منتظر بودم که پروپوزال آن را برایم بفرستند که بعد از مدتی این اتفاق افتاد و حدود 15-20 ناشر از جزئیات این نمایشگاه باخبر شدند ولی هیچوقت کنار هم ننشستیم و صحبت نکردیم چون به هرکسی بهطور جداگانه خبر دادهشده بود. منتظر بودیم که اطلاعات بیشتری از شکل برگزاری این نمایشگاه به ما بدهند تا بدانیم که چه غرفهای قرار است به ما داده شود و چه محصولی را قرار است در این نمایشگاه به نمایش بگذاریم. تقریباً اواخر شهریور یا اوایل مهر بود که گفتند از مسئولان برگزاری نمایشگاه آمدهاند با شما صحبت کنند. یکی از دوستان آمد و در جلسه هیئتمدیره مجمع صنفی ناشرین موسیقی توضیحاتی راجع به نمایشگاه صنعت موسیقی به ما ارائه کرد. نکتهای که برای ما در آن جلسه اهمیت داشت این بود که بدانیم مخاطبمان در این نمایشگاه چه کسی است و قرار است چه چیزی را به چه کسی عرضه کنیم؟ تکلیف فعالان حوزه سیستمهای صنعتی و صداسازی و همینطور سازندگان ساز مشخص بود و آنها میدانستند که قرار است چه چیزی عرضه کنند ولی ما اصلاً نمیدانستیم که مخاطب غرفهمان چه کسی خواهد بود. سؤال دیگری که برای اعضای هیئتمدیره مطرح شد راجع به تبلیغات نمایشگاه بود و یکی از دوستان پرسید که در فاصله کمتر از 50 روز مانده به نمایشگاه چطور میخواهید تبلیغات کنید؟ دراینبین مشکل هزینه غرفه هم وجود داشت چون ما حساب کردیم که اگر بخواهیم در آن نمایشگاه یک غرفه جالب و زیبا داشته باشیم باید بیشتر از 5 میلیون تومان هزینه کنیم، درحالیکه آقای رامین صدیقی میگفت تمام هزینههای حضورش در جشنوارههای خارجی 5 میلیون تومان میشود. دیدیم با این وضعیت توجیهی وجود ندارد که بخواهیم نزدیک 5 میلیون تومان برای گرفتن غرفه هزینه کنیم. البته ما در آن جلسه پیشنهاد کردیم که با توجه به رابطهای که مدیرعامل مجمع صنفی دارد، برای بخش ناشرها از نمایشگاه تخفیف بگیریم که این موضوع پیگیری نشد. مشورتهایی با برگزارکنندگان نمایشگاه داشتیم که متأسفانه به نتیجه رسید چون فکر کردند که ما میخواهیم کارشکنی کنیم. به همین خاطر به سراغ بخشهای دولتی رفتند و خواستند از انجمن و دفتر موسیقی کمک بگیرند تا بتوانند نمایشگاه را برگزار کنند. به هر صورت موفق نشدند آن نمایشگاه را برگزار کنند ولی ما فکر میکنیم اگر از ابتدای تابستان با ما صحبت میکردند، به هر طریقی امکان برگزاری نمایشگاه به شکل درستودرمانش فراهم میشد. درست است که این دوستان در شناسایی مخاطبان بخش ناشرین نمایشگاه اشتباه کرده بودند ولی طرح و ایدهشان جالب بود.
چند سال پیش نمایشگاههایی درزمینهٔ موسیقی و با حضور ناشران این حوزه در تالار وحدت و در خانه هنرمندان برگزار شد. آن نمایشگاه را چطور ارزیابی کردید؟
نمایشگاهی که در تالار وحدت برگزار شد مشکل داشت و به نظرم برگزاری آن خودخواهانه بود ولی نمایشگاهی را که در خانه هنرمندان برگزار شد، تجربه خوبی دیدم و فکر میکنم اگر ادامه پیدا میکرد، نمایشگاه موفقی میشد. فاصله تصمیمگیری برای برگزاری آن نمایشگاه تا اجرای آن خیلی کوتاه بود و اگر باز هم تکرار میشد، اتفاقات خوبی رخ میداد. ما یکبار هم در نمایشگاه کتاب شرکت کردیم که آنهم تجربه بدی نبود. یکی از مشکلاتی که صنف ناشرین موسیقی باید حل کند، وضعیت حضور ناشرین در نمایشگاه کتاب است تا موضوع مالیات نشرهای موسیقی حل شود و یک فضای حاشیهای به ما اختصاص داده نشود.
خود مجمع صنفی ناشرین موسیقی نمیتواند بر اساس اصول و استانداردهای مدنظر خودش اقدام به برگزاری نمایشگاه کند؟
ما قطعاً به فکر برگزاری نمایشگاه هستیم و طرح و پیشنویسش را هم آماده کردهایم و حتی بهزودی اسم نمایشگاه هم ثبت خواهد شد. البته برگزاری چنین نمایشگاهی صرفاً با تلاشهای مجمع ناشرین موسیقی کافی نیست و دوستان دیگر ازجمله همین دوستانی که میخواستند امسال نمایشگاه صنعت موسیقی را برگزار کنند نیز میتوانند به ما کمک کنند تا اتفاق بهتری بیفتد. قول نمیدهم ولی فکر میکنم بعد از نمایشگاه کتاب سال 97 و یا در ابتدای پاییز همان سال نمایشگاه مدنظرمان را برگزار کنیم. این نمایشگاه ممکن است در محل نمایشگاهها نباشد ولی قطعاً در جای آبرومندانهای خواهد بود. اگر این نمایشگاه برگزار شود، بهعنوان یکی از خروجیهای هیئتمدیره فعلی مجمع ناشرین موسیقی میتوان از آن یاد کرد. ما به یک سری تفاهم رسیدهایم که اگر هیئتمدیره فعلی به کار خودش پایان داد، هیئتمدیره بعدی، پیمانکار و سالن برگزاری نمایشگاه هم موظف به برگزاری دورههای بعدی نمایشگاه باشند.
عدهای به مجمع صنفی ناشرین موسیقی نقد وارد میکنند و میگویند این مجمع حالت ویترین دارد. نظر شما در این مورد چیست؟
این حرفها را قبول ندارم چون در این مدت که مجمع فعال است، اتفاقات خوبی درزمینهٔ مجوز سالنها و اماکن افتاده و مجمع هر زمان که نیاز ببیند در مسائل مختلف ورود میکند. صحبت در این مورد بسیار است که من گزارش فعالیتهای مجمع صنفی ناشرین موسیقی را به عهده مدیرعامل این مجمع میگذارم.
نشر و مرکز موسیقی بتهوون چه آلبومهایی در دست انتشار دارد؟
ما ناشری بودیم که در سالهای 88 تا 94، در طول سال حدود 20 آلبوم موسیقی تولید میکردیم ولی از سال 95 به بعد، شرایط نشر و بازار موسیقی عجیبوغریب شد و چون فروش آلبومها پایین آمد، ما هم مجبور شدیم تولیدمان را پایین بیاوریم. به همین خاطر الآن آلبومهایی را منتظر میکنیم که از فروششان مطمئن باشیم یا آن آلبومها را دوست داشته باشیم و احساس کنیم موسیقی باارزش دارند. من ناشری بودم که آلبوم اول خیلی از خوانندهها را منتشر کردم. خوشحالم بودم که هر سال یکی دو موزیسین آلبوم اولی دارم ولی شرایط فعلی سخت شده است و دیگر مثل گذشته نمیشود با این قضیه برخورد کرد. آلبوم “تاروپود” به آهنگسازی حمید متبسم و خوانندگی وحید تاج مهمترین آلبومی است که امسال منتشر میکنیم ولی چند آلبوم دیگر هم داریم که تا پایان سال منتشر خواهد شد.
معمولاً مخاطبان هنر، نشر و مرکز موسیقی بتهوون را با فعالیتش در حوزه موسیقی میشناسند ولی شما در چند سال اخیر به زمینه نشر فیلم تئاتر و فیلم مستند هم ورود کردهاید. چه انگیزهای باعث ورودتان به آن حوزهها شد؟
من دوستان تئاتری زیادی دارم و جالب است که اهالی تئاتر بیشتر از اهالی موسیقی به فروشگاه بتهوون میآیند. حتی اهالی هنرهای دیگر ازجمله عکاسها، سینماییها و مجسمهسازان و خوشنویسها هم بیشتر از موزیسینها به دفتر ما مراجعه میکنند. کمتر پیشآمده که اهالی موسیقی و بهویژه اساتید این حوزه را در فروشگاه بتهوون ببینم که این موضوع هم در نوع خودش عجیب است. من از 10-12 سال پیش دغدغه این را داشتم که چرا فیلمِ کنسرتهای موسیقی منتشر میشود ولی فیلمِ تئاترها نه؟ معمولاً فیلمِ تئاترها را به هدف معرفی آنها به جشنوارههای خارجی ضبط میکردند ولی هیچوقت این فیلمها به مخاطب عرضه نمیشد. 5-6 سال طول کشید تا توانستم فعالان حوزه تئاتر را راضی کنم که این اتفاق بیفتد. رضایت آقای مجید سرسنگی، مدیرعامل سابق خانه هنرمندان را گرفتم و ایشان این طرح را اجرایی کرد. کار خیلی سختی بود چون تئاتریها گارد میگرفتند و میگفتند تئاتر را باید روی صحنه تماشا کرد. درنهایت همه دوستان این پیشنهاد را بهصورت امانی قبول کردند و ما چند فیلم تئاتر اول را باهمت مدیرعامل خانه هنرمندان عرضه کردیم. فروشگاهها نمیدانستند که این آثار را باید در کدام قفسه بگذارند چون فیلم تئاتر محصول غریبی بود ولی بهمرور جا افتاد و برای آن مخاطب به وجود آمد. وقتی فیلم تئاترهایی که ما منتشر کردیم به 35 الی 40 اثر رسید، پخشهای کتاب هم به این مقوله ورود کردند و کمکم فیلم تئاتر تبدیل به کالایی شد که مخاطب خودش را دارد. ما پخش فیلم تئاتر را در سال 92 راهاندازی کردیم و همچنان در این حوزه فعال هستیم و در طول ماه تقریباً 2 یا 3 فیلم تئاتر منتشر میکنیم ولی تئاتر فیلمهای مستندی که منتشر میکنیم کمتر شده است و معمولاً هر دو ماه یکبار یک فیلم مستند از طرف ما به بازار عرضه میشود.
به نظرتان عرضه محصولات مرتبط با موسیقی فروشگاههای زنجیرهای که در سالهای اخیر رواج دارد چه تأثیری روی صنعت موسیقی گذاشته است؟
من خیلی تنبل هستم و تا قبل از این کمتر به سراغ بقیه فروشگاهها میرفتم. در طول یک سال گذشته دیدم که از عرضه محصولات هنری در فروشگاههای زنجیرهای خیلی استقبال میشود. تصمیم گرفتم به این فروشگاهها سر بزنم تا ببینم شرایطی که دوستانم برایم تعریف میکنند چگونه است. با نهایت احترام، متوجه شدم که فروشگاههای بزرگ، فروشگاههای فرهنگی نیستند و بیشتر سوپرمارکت فرهنگی هستند که دارند آثار روز و پرفروش را عرضه میکنند. امیدوارم دوستانی که فروشگاههای زنجیرهای دارند و سرمایهدار هستند، برای اینکه به صنعت موسیقی کمک کنند، مجموعه کاملتری را جمعآوری کنند تا چرخه این صنعت بچرخد. در سالهای اخیر فعالیت سوپرمارکتهای فرهنگی باعث شده که بسیاری از فروشگاههای تخصصی از بین بروند که آخرینشان هم فروشگاه قدیمی “زند” بود. الآن ما دیگر عملاً فروشگاه تخصصی موسیقی در پایتخت نداریم و فروشگاههای بزرگ فقط دل به عرضه محصولات پرفروش موسیقی میدهند و آرشیو محصولات موسیقاییشان محدود است. من در تهران هیچ فروشگاهی را نمیبینم که حتی یکدهم مجموعه آرشیو فروشگاه بتهوون را داشته باشد. معمولاً فروشگاههای سطح شهر تهران آثار چند وقت اخیر موسیقی که فروش بالایی دارند را در قفسههای فروشگاه میگذارند ولی رویکرد فروشگاه بتهوون متفاوت است و ما آرشیوی از تولیدات موسیقی را داریم. فروش آلبومها را در سیستم خودمان ثبت میکنیم و حتی میتوانیم آمار فروش آلبومی که 20 سال قبل منتشرشده را به شما بدهیم. نگاه فروشگاه بتهوون یک نگاه حرفهای و تخصصی به موسیقی است. شما اگر به بسیاری از فروشگاههای سطح تهران بروید متوجه میشوید که در آن فروشگاهها نمیتوانند مشتری را راهنمایی کنند چون برخی از آنها حتی یک سری اطلاعات کلی هم از موسیقی ندارند ولی شرایط فروشگاه بتهوون متفاوت است. خوشحال میشوم که اساتید دوستانمان، فروشگاه بتهوون را به دانشجوها و افراد مختلف معرفی میکند. همین موضوع باعث شده که علیرغم جابجاییهای مختلف فروشگاه بتهوون در سالهای گذشته، همچنان مردم ما را پیدا کنند و به فروشگاه ما سربزنند. فروشگاه بتهوون در آستانه 64 سالگی است و روز 25 آذرماه شست و چهارمین سال فعالیت خود میشود. امیدواریم که این فروشگاه در آینده هم بتوانند مثل 64 سال گذشته به جامعه موسیقی این کشور خدمت کند.
فعالیت نشر بتهوون در سالهای اخیر درزمینهٔ برگزاری کنسرت کمی فروکش کرده است. قصد ندارید دوباره در این حوزه فعالیت جدی داشته باشید؟
ما تقریباً هرسال یک کنسرت را برگزار میکنیم. سال گذشته کنسرت سامان احتشامی را داشتیم و در سالهای اخیر اجراهای دیگری هم برگزار کردیم که مهمترین آنها اجرای حمید متبسم در فرهنگسرای نیاوران یا اجرای یک موزیسین لهستانی در تالار وحدت بود، اما من بهنوعی پای خودم را از اجراهای موسیقی کنار کشیدهام. در دهههای 70 و 80 کارهای ما سبکتر بود و راحتتر میتوانستیم بهطور همزمان در تولید آلبوم و برگزاری کنسرت فعالیت کنیم ولی الآن این کارها تخصصیشده و اگر یک نفر بخواهد همه این کارها را باهم انجام بدهد یا باید خیلی نابغه باشد یا باید افت کیفیت کار را بپذیرد. به همین دلیل است که معمولاً کنسرت گذارهای خوب کمتر درزمینهٔ نشر موسیقی فعالیت میکنند ولی من از روی علاقه خودم ترجیح میدهم کارهای نشر انجام بدهم.
بهعنوان سؤال پایانی بگویید که اوضاع پخش محصولات موسیقی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این مورد اوضاع نشر بتهوون کمی با بقیه فرق میکند چون ما خودمان ناشر هستیم و محصولاتمان را به فروشگاههای مختلف میدهیم و از طرفی فروشگاه هم داریم و از ناشرهای مختلف هم محصول میگیریم، اما اگر وضعیت متفاوت بتهوون را در نظر نگیریم و بخواهیم در مورد پخش محصولات موسیقی در سایر نشرها و فروشگاهها صحبت کنیم، شرایط خوب به نظر نمیرسد. در تهران حدود 100 فروشگاه وجود دارد که هیچکدام از آنها دغدغه پخش موسیقی را ندارند. همه آنها سعی میکنند موسیقیهای روز و پرفروش را عرضه کنند و نوع نگرششان به عرضه محصولات موسیقی، حرفهای و تخصصی و نیست. دراینبین سرمایهگذارهای حوزه موسیقی هم با سیاستگذاریهای نامناسب باعث بدتر شدن شرایط پخش موسیقی شدند. زمانی آلبومهای موسیقی پاپ با فروش خوبی مواجه میشدند ولی الآن حتی آلبومهای پاپ هم فروش خوبی ندارند. ما در نشر بتهوون در حوزه پخش موسیقی پاپ فعالیت نداریم ولی آلبومهای پاپ را هم در فروشگاهمان میگذاریم. قبلاً که مخاطب بهواسطه خرید آلبومهای پاپ وارد فروشگاه بتهوون میشد، در لابهلای قفسههای مختلف میگشت و با آلبومهای موسیقی ایرانی، مقامی و کلاسیک هم آشنا میشد و حتی اگر آن آلبومها را خریداری نمیکرد هم این حداقل را داشت که با چهره هنرمندان موسیقی آشنا میشد و شناختی نسبی در مورد آنها پیدا میکرد. اما الآن همین اتفاق هم دیگر نمیافتد چون موسیقی پاپ هم آن فروش گذشته را ندارد که من دلیلش را سیاستگذاریهای نامناسب سرمایهگذاران موسیقی میدانم. ناشرها و سرمایهگذارها میخواستند آمار و تیراژ فروش آلبومهای پاپ را بالا ببرند. بنابراین آلبومها را در بستهبندیهای معمولی عرضه کردند و قیمت ریالی هر آلبوم را کاهش دادند که این سیاست بهمرور شکست خورد. درحالیکه آنها میتوانستند یک آلبوم موسیقی را به شکل قابدار عرضه کنند ولی بهجای بالا بردن تیراژ آلبوم، تیراژ را پایین بیاورند و قیمت هر آلبوم را بالاتر ببرند تا همان سود را به دست بیاورند و اثرشان هم ماندگارتر شود. متأسفانه این تفکر را نداشتند و همین موضوع به فروش آلبومهای پاپ هم لطمه زد. بهطورکلی در مورد وضعیت پخش موسیقی باید بگویم که اوضاع چندان جالب نیست چون ما در زمینههای مختلفی دچار مشکل هستیم و تا این مشکلات حل نشود، شرایط با تغییر خاصی مواجه نخواهد شد.