حرف از مخدر قدغن
علی مسعودینیا
سالروز نطق تاریخی نیکسون درباره موسیقی
۴٧ سال پیش در چنین روزی، ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت ایالات متحده آمریکا، در نطقی رادیویی از تمامی تهیهکنندگان و توزیعکنندگان آلبومهای موسیقی درخواست کرد که ضبط، پخش و فروش تمامی ترانههایی را که در متن آنها به مواد مخدر و روانگردان ارجاع میشود قدغن کنند. حالا که آن روزگار را مرور میکنیم، به نظر میرسد این خواسته او قریب به نیمی از آثار پرهوادار آن دوران را از دور خارج میکرد. نیکسون در سال ١٩۶٨ به قدرت رسیده بود؛ سالی عجیب که تمام دنیا را بحرانهای مختلف اجتماعی و اقتصادی دربر گرفته بود. در سال ١٩٧٠ او نتوانسته بود هنوز وعدههایش را عملی کند و جوانهای عصیانگر کماکان بدون واهمه بر او، سیاستها و ارزشهایش میتاختند. نیکسون و مشاورانش بر این باور بودند که اینها مشتی اوباش معتاد به مخدر هستند که بدون ادراکی از دنیای اطرافشان تنها جامعه را به سمت آنارشی سوق میدهند. در همین فاصله دوساله بسیاری از گروهها و خوانندگان مشهور آن روزگار ترانههایی علیه نیکسون اجرا کرده بودند: گروههایی مثل «لنرد اسکینرد» و خوانندگانی مانند «فرانک زاپا». نیکسون از موسیقی راک متنفر بود و از شنیدنش عذاب میکشید. چنین بود که این بیزاریها دست به دست هم دادند تا او با دستاویز قراردادن مسئله ترویج مصرف مواد مخدر که بحرانی عمومی و اجتماعی تلقی میشد، تلاش کند تا این سبک موسیقایی را خطرناک جلوه دهد و توجه خانوادههای آمریکایی را به خطرات آن جلب کند. در پس این نطق البته مسائل دیگری هم بود. در کتاب «دانشنامه جهانی سانسور»، نوشته درک جونز، این نطق و تصمیماتی که پس از آن گرفته شد، بهعنوان یکی از تازهترین اشکال سانسور در ایالات متحده معرفی شده است. نیکسون در نطق رادیویی خود عنوان کرد که متن ترانهها باید از نظر محتوایی مورد توجه و بررسی قرار گیرند و پخش هر موزیکی که محتوای آن ربطی به مصرف مواد مخدر داشته باشد باید قدغن شود. البته این حرفها در حالی بر زبان او جاری میشد که از ابتدای سال ١٩٧٠ کمپینهایی علیه این ترانهها به شکل مردمی ایجاد شده بودند. نیکسون قصد داشت به این اعتراضها وجهه و اهرمی قانونی ببخشد. کمپینهای ایجادشده موفق شده بودند در بسیاری از ایالتهای آمریکا پخش ترانههای دارای مضامین مرتبط با مواد مخدر را از ایستگاههای رسمی رادیویی ممنوع کنند، اما برای فروش آلبومها و اجرای ترانهها در کنسرتها کاری نمیتوانستند انجام دهند. درمقابل تهیهکنندگان و هنرمندان موسیقی آمریکا این روش و بهتبع آن نطق رئیسجمهور را نقض آشکار آزادی بیان میدانستند و از آن بهعنوان سانسوری به سبک دیکتاتورها یاد میکردند. ماجرا این نبود که آنها موافق ترویج تبلیغ مواد مخدر بودند. البته این هم از منظر بسیاری از آنان خط قرمز محسوب نمیشد. هنوز تئوری دکتر آلبرت هافمن سوئیسی که حین مطالعه رشد قارچ روی غلات به کشف الاسدی نائل شده بود و گمان میکرد با این مخدر میتواند ضمن درمان بیماریهای خطرناک روانی، راهی فیزیکی/ شیمیایی نیز برای تجربه خلسه عرفانی و قربت به عوالم بالا پیدا کند، هواداران بسیاری داشت. روزبهروز بر تعداد مخدرهای موردعلاقه نسل جوان افزوده میشد. شمایلهای عصیانگر نسل آنارشیک در قامت موسیقیدان گاه قربانی سوءمصرف مخدر میشدند و اگر هم زنده میماندند، ساختار قدرت و طبقه متوسط کوشا در پاکدامنی و سلامت عقل آنان را مشتی هیولای طردشده از جامعه میدانست. هرازگاهی والدین دلسوز انبوهی از سیدیها و کاستها را روی هم تلنبار میکردند و آتش میزدند تا بیاخلاقی به فرزندانشان سرایت نکند، اما همه اینها تمام دلیل اعتراض به حکم نیکسون نبود. آنها که هوشمندتر بودند و دنیای سیاست و روش کار نیکسون را بهتر میشناختند، فهمیده بودند که دارد با پیشکشیدن اخلاق و مسائل اجتماعی راه را برای گستردهشدن سانسور در ایالات متحده باز میکند. هراس آنها از این بود که این دامنه گستردهتر شود و بستر اعمال سانسور در حوزه سیاسی و… را نیز فراهم کند؛ اتفاقی که البته نهایتا افتاد و دوران هولناک مککارتیسم را رقم زد و البته به رسوایی واترگیت منتج شد. آمار درستی از اینکه تا چه حد حکم نیکسون اجرا و جدی گرفته شد در دست نیست، اما یکچیز واضح است: واکنش هنرمندان موسیقی راک و تحول در متن اشعارشان. بسیاری از آنها به استعارهها روی آوردند و دیگر مستقیما حرفی از مواد مخدر در ترانههایشان زده نشد؛ کاری که پیش از آن نیز گروههایی مانند «جفرسون ایرپلن» انجام داده بودند و استعاراتی چون «خرگوش سفید» را باب کرده بودند که اهلش خبر داشتند کجا را هدف گرفته است، اما یک نکته بسیار جالب در این میان وجود دارد: موسیقی راک به زیست خود ادامه داد و اتفاقا هرچه به زمان کنونی نزدیکتر شد، تمایلش به پرداختن به مواد مخدر را از دست داد. درعوض این خوانندگان موسیقی رپ بودند که بسیاری از آنها چون برآمده از محلههای مختص طبقات فرودست بودند و معامله و مصرف مواد مخدر برایشان تجربهای زیستی و عینی بود، دراگنامههای خود را به مخاطبان نسل نو ارائه کردند.
منبع: روزنامه شرق