چرا آهنگسازان امروز موسیقی پست مدرن مینویسند؟
جاناتان. دی. کِرِیمِر | کیوان میرهادی
اینجانب شکّی در مورد تأثیر بلامنازع و نیروی بالفعل اشباع شدگی اجتماعی که بی برو برگرد منجر به پیدایش هنر پست مدرن در جوامع غرب گردید ندارم. البته همیشه جای شک و اعتراض وجود دارد. بعضیها (شاید هم خیلیها!) ممکن است واژهی اشباع شدگی اجتماعی را بیگانه و غریب انگاشته و بخواهند برای آن پادزهری یا جانشینی دست و پا کنند. امّا فهم موردیِ پافشاری و حضور مداوم مدرنیسم در هنرها- و تجدید حیاتِ آنتی مدرنِ سنت گرا از طریق فهم مقاومت آنان در برابراشباع شدگی اجتماعی میسّر است و در ضمن نمیتوان منکر نیروهایی شد که “خود” مدرنیستی را پست مدرن کردند. حالا دیگر بعضی هنرمندان ناگزیر تحت تعریف شخصیت اشباع شده اثر هنری خلق میکنند یعنی آهنگسازان نیز مانند دیگر آدمیانی که در جوامع اشباع شده میزیند شخصیت خویش را مُهمتر از متن اجتماعی دیده و شکل میدهند و این امر برای آن شنونده که ذوب در ارزش اجتماعی پست مدرن شده هم معنی موسیقایی دارد و هم در حوزه و نگرش پست مدرن تعبیر میگردد.
لازم به تذکر است که هر گونه قبول یا رد بیطرفانه ارزشهای پست مدرن تنها فعل و پاسخ محتمل آهنگسازان اواخر قرن بیستم به فرهنگ اشباع شدگی اجتماعی نبوده است زیرا دیده شده که برخی آهنگسازان- محتملاً، بیشتر، اروپائیان تندرو و مجادلهای یا آمریکائیهای محافظهکار و تنبل و آرمان شهری- خود را وارد دعوا و بحث “نیروهای فرهنگی” پست مدرن نمودهاند.
به هر حال در حوصله این مقال نیست که مثلاً در آثار آهنگسازانی مانند «بِرند آلوئیس زیمرمان» یا «لوئیس آندریسن» دقیق شود و دعوای پست مدرنیستی راه بیاندازد و یا اصلاً بیاید آنها را قبول یا رد کند. چه، آهنگسازان گوناگون جداگانه به فرهنگ پست مدرن خویش جواب دادهاند. آنان، چه با پست مدرنیسم جنگیده چه قبول یا ردّش کرده باشند به هر حال منکر قدرت وجود او نشدهاند. حتی آنانی که پست مدرنیسم را تمام قد در آغوش گرفتند نیز دلایل عدیده خود را دارند. پس در اینجا لازم میآید که این نوشته را با برشمردن نکاتی ده گانه که چرا آهنگسازان امروز درگیر ارزشهای پست مدرن در جوامع خود هستند به پایان ببرم:
۱) بعضی آهنگسازان از این رو بر ضد شیوهها و ارزشهای مدرن واکنش نشان دادند زیرا به قلمرو آنان تجاوز میکرد.
۲) بعضی آهنگسازان آمریکایی، آلمانی، فرانسوی، انگلیسی و ایتالیایی به تشکیلات- محوری و موضع گیریِ قدرت در نهادهای موسیقایی واکنش نشان دادند.
۳) بعضی آهنگسازان به بیربطی فرهنگی مدرنیسم پرداختهاند.
۴) بعضی آهنگسازان (آنتی مدرنها و پست مدرنها) انگیزه حرکت خود را برداشتن فاصله میان آهنگساز- تماشاچیِ زائیده ی مدرنیسم معرفی کردهاند.
۵) بعضی آهنگسازان جوان تر تحت تعلیمات و فشار آموزگار خود «تونال» مینویسند در حالی که «آتونال» دوست دارند. این جوانان مانند انسانهای بالغ در جهان پست مدرن، بر ضد ارزشهایی که در دانشکده یاد گرفته بودند میشورند. آنان هر موسیقی را که دوست دارند میسازند نه آن موسیقیای را که به ایشان تلقین شده تا دوست داشته باشند.
۶) بعضی آهنگسازان معاصر موسیقی پاپ را میشناسند و از آن لذت میبرند. با وجودی که همیشه آهنگسازان “جدی و کلاسیک” ی بوده اند که پاپ را نیز دوست داشتهاند امّا امروزه میبینیم که حتی آهنگسازانی نظیر «استیو مارتلند» و «مایکل دوئرتی» آن را تحسین میکنند و هیچ دلیلی نمیبینند که پاپ کار نکنند و اصلاً درگیر بحثهای حول ” تأثیر پاپ “در نوع موسیقی ای که شخصاً به آن تمایل دارند نیستند یا این که “پاپ کار کردن “را تحقیر آمیز نمیدانند.
۷) بعضی آهنگسازان در حال حاضر واقف هستند که موسیقی فقط کالاست و مصرف میشود و آهنگساز نیز چیزی جدای سیستم اجتماعی مبادله کالا نیست. چنین آهنگسازانی، پست مدرنیسم را نوعی «استه تیک» فهم میکنند که شیوهها و نگرش آن در خدمت تبادل کالایی هنر باشد و از سوی دیگر برای موسیقی پست مدرن جایگاه غیرقابل اجتناب اقتصادی قائل هستند
۸) بعضی آهنگسازان مانند اسلاف خود خواهان خلق موسیقی نو و متفاوت بودهاند. با این وجود تحت تأثیر تحقیقات آوانگاردها در ارتباط با صداهای جدید، استراتژیهای کمپوزیسیون و روشها و تکنیکهای رسمی و روگرداندن آوانگاردها از سنت، از خود توهّمزدایی کردند. حتی میتوان گفت که این گروه از آهنگسازان ما نوعی اصالت در قبول پست مدرنیستی گذشته به عنوان بخشی از حال دیده و این اصالت را به “عدم وحدت اجزاء” و “تکثر” و “چندگانگی” تعمیم دادند.
۹) تمام آهنگسازان درجهانی چند فرهنگی زندگی میکنند، برخی موسیقی تمام نقاط جهان را در آثار خود جا میدهند، برخی دیگر شیفته تماس با موسیقی سنن گوناگون شده و آن را زبان مکالمه شخصی خویش قرار میدهند. البته با وجود این که این تطابق و به کارگیری فرهنگی تحت عنوان امپریالیسم فرهنگی نقد شده اما دیده شده که این رفتار امپریالیستی نیز در موسیقی پست مدرن ذوب و محو گشته و اثری از آن به جای نمانده است.
۱۰) اغلب آهنگسازان معاصر از ارزشهای پست مدرن فرهنگ خود با اطلاع هستند. این ارزشها نه تنها بیانگر نوع موسیقی تولیدی آنها است بلکه راههای شنیدن و استفاده از آن را نیز نشان میدهد. ولی با وجود نشانهها و دلالتهای متنوعی که در این موسیقیها ممکن است باشد و با وجود دلایل فراوان وجوه کاربردی آن برای آهنگساز یا شنونده میتوان گفت که این همه موسیقی چیزی نیست جز بازتاب و بیان ناگزیر تمدن مبتنی بر اشباعشدگی اجتماعی.
کلام آخر، دلایل پشت پرده مبنی بر تولید و خلق موسیقی پست مدرن امروزه بسیار زیاد و گوناگون است. در ضمن، مشخصههای کمپوزیسیونهای پست مدرن و شنیدن پست مدرن نیز بیشمار است. چیزی که میماند این است که منشأهای نگرش پست مدرن به موسیقی نیز گوناگون بوده و در عین حال پاسخ به این موسیقی و مصارف اجتماعی آن نیز عدیده و متفاوت است. این امور از سوی افرادی اینجا و آنجا پاس داشته شده و از جانب اشخاصی دیگر دشنام و ناسزا تحمل کرده، اما موسیقی پست مدرن و پست مدرن شنیدن بسیار هیجان انگیز و متفکرانه است و آینهای است برای روح که ما کیستیم و چیستیم.
منبع: engarmag.com