گل اومد بهار اومد
سمیه قاضی زاده
اشاره:
فکر کردم که بد نیست پای حرف های گفته و ناگفته استادان موسیقی ایرانی و کارشناسان این رشته بنشینیم و از نظرات آنها در خصوص علل کمرنگ شدن نقش این شادیانهها جویا شویم:
موسیقی از سال های دور نقش بارزی در اعیاد و جشن های ایرانیان داشته است.
هر ساله با آمدن بهار و شکوفایی طبیعت، نواها، شادیانهها و بهاریههای موسیقی در میان ایرانیان اجرا می شده است تا به آنجا که نوروزخوانی ها بهعنوان یکی از عناصر پابرجای جشن های نوروزی شناخته می شدهاند.
این روزها، اگرچه شور هنرمندان موسیقی هنوز برای آغاز سال نو بسیار است و هر سال حداقل چند ترانه مخصوص نوروز اجرا می شود، اما جای خالی نواهای اصیل که در آنها شادی راستین موسیقایی به گوش می رسید خالی است. به نظر می رسد نواهای سرناها و دهل ها، کمانچهها و سنتورها، ضرب ها و طبل ها جای خود را به آوای کیبوردها و سینتی سایزرها سپردهاند. انگار این شادی های یک بار مصرف توانستهاند با قدرتی پوشالی و بی اصل و نسب، جای آواهای دلپذیر و اصیل ایرانی را بگیرند. هر چند هنوز هم در محلههای قدیمی، نفس پیران سرنا و دهل نواز در روز اول فروردین ماه، نوید ماندگاری این شادیانهها را می دهد.
■ از باستان تا امروز، همواره نوروز در ایران با موسیقی های شاد آغاز شده است
دکتر «فریدون جنیدی» استاد تاریخ و ادبیات در مورد نقش موسیقی در نوروز می گوید: موسیقی یک واژه یونانی است و معادل فارسی آن «خوشنوا» شناخته شده است.
در دیوان شعر آمده است که:
چنین گفت کز شهر مازندران
یکی «خوشنوا» زم ز رامشگران
وی ادامه می دهد: اگر بخواهیم ریشه این واژه را در زبان پهلوی تا امروز دنبال کنیم باید بگویم نوای خوش در زبان پهلوی «هونواک» بوده است، یعنی «نیک نوا». «هونواک» تبدیل شده است به «هونیاک» بعد در زبان فارسی تبدیل شده به «خنیا»، که همان نوای خوش است.
این مورخ و پژوهشگر با اشاره به حضور موسیقی در شادی ها و اعیاد ایران باستان می گوید: یکی از کهنترین روایات در مورد نوروز در بیت «بزرگان به شادی بیاراستند / می و جام رامشگران خواستند» است. این بیت به خوبی نشان می دهد رامشگران و خوشنواها در مراسم شادی حضور دارند و این مسئله نشانگر این است که آغاز نوروز که یکی از اعیاد بزرگ ایرانیان است با رامشگری و نوای خوش بوده است.
درست است که ما برای نوروز موسیقی خاصی نداریم اما پیشینیان بیشتر از موسیقی ای که در مناطق و بین مردم رایج بوده استفاده می کردند، مانند آوای دهل و سرنا.
■ عدهای از استادان و هنردوستان، مصمم هستند که جشن های نوروزی توأمان با موسیقی را زنده کنند، از آنجا که هدف آن ها بسیار مقدس است، موفقیتشان حتمی است. هر چند نیاز به حمایت و توجه مردم و مسئولین دارند.
استاد «احمد ابراهیمی»از شاگردان استاد غلامحسین بنان بهشمار می رود و در حال حاضر در زمینه آواز ایرانی، یکی از شاخص ها محسوب میشود، در خصوص ترانههای نوروزی و دلایل کمرنگ شدن حضور موسیقی و شادیانهها در آیین نوروزی گفت: در روزگار صفویان بهطور کلی جشن های نوروزی برچیده شد و نوازندگان بزرگ و شعرا دستهجمعی از ترس جان خود به هندوستان سفر کردند و اثری از این جشن ها به جا نماند. هر چند که در دوره زندیه تعدادی از خنیاگران به ایران بازگشتند ولی متأسفانه، جنگ های قاجار دیگر اجازه اجرای چنین مراسمی را نداد.
استاد ابراهیمی در ادامه گفت: در پنجاه سال دوره ناصری با بودن استادان بزرگ موسیقی چون «آقا علیاکبر فراهانی»، «آقا میرزا عبدالله عبادی» و «میرزا حسین قلی» و شعرای بزرگی چون «یغمای جندقی»، «فروغی بسطامی»، «قاآنی» و … جشن های نوروزی جان تازهای گرفت. پس از این دوران و با وقوع انقلاب مشروطیت، چراغ عمر این جشن ها خاموش شد. در دوره پهلوی نیز تلاش هایی برای زنده کردن این جشن ها انجام شد اما چون هدف تظاهر و اغوای مردم بود، این جشن ها پایان گرفت. وی ادامه داد: ایرانیان از قدیم، در ماه های مختلف سال، جشن های ویژه برگزار می کردند، در فصل بهار جشن نزول باران، در تابستان جشن برداشت میوه، در پاییز جشن های سده و در زمستان جشنهای ستایش اهورا مزدا و نزول نعمت های آسمانی را داشتهاند.
این جشن ها فقط به رقص و پایکوبی اختصاص نداشته، بلکه برای ستایش و شکرگزاری از ایزد متعال بوده است و در پی آمد آن ها به مردم مستحق نیز کمک می شده است. به طوری که تاریخ گذشته را مطالعه می کنیم، برنامه عزا و یا سوگ بسیار اندک و غیر قابل توجه بوده است. در زمان عباسی، خلفا نیز به جشن های نوروز معتقد بودند و هارونالرشید به «اسحاق» و «ابراهیم موصلی» که از اساتید بزرگ موسیقی بودند و اصلیتشان ایرانی بود، دستور داد که برای این جشن ها اهتمام کافی به عمل آورند. این دو استاد در آن دوره نوازندگانی را برای سازهای عود، رباب، چنگ و نی انبان تربیت کرده بودند و با اینکه هنوز ساز ارغنون نیامده بود، مقدمات آن آموزش داده می شد.
«ابراهیمی» در پایان می گوید: شعرا نیز در این راه بسیار فعالیت می کردند و بهاریه سرودن از اعم فعالیت های آنان بود. شعرای بزرگی چون «رودکی»، «منوچهری دامغانی» و «فرخی سیستانی»، در مراسم نوروز چکامهها و قصایدی را سروده بودند که از قوت بالایی برخوردار بود و عموماً با موسیقی همراه می شد. حتی «منوچهری دامغانی» در قصیدهای که برای بهار می گوید، نام سازها را هم می آورد: کبک ناقوسزن و شارک سنتورزنان
فاخته نای زن و بط شده تنبورزنان
■ قطعاتی که در حال حاضر ساخته می شود، اگر شاد هم باشند، مانا نیستند و شادیشان زودگذر است.
«بیژن ترقی» یکی دیگر از ترانهسرایان معروف که بیش از 20 بهاریه را سروده است، برخلاف دیگر همدورههایش، کمرنگ شدن نقش بهاریهها و شادیانههای موسیقی را در آیین نوروزی، مطابق با زمان می داند و می گوید: هر موضوعی را برحسب زمانی که در آن هستیم، باید سنجید. اگر در آن زمان اساتید بهاریهای از قدیم به یادشان مانده بود و یا ترانهای می سرودند و شاگردان هم به نواختن و تنظیم دوباره آن «بهاریه»ها علاقه نشان می دادند، خاص آن زمان و به دلیل داشتن مخاطب زیاد بوده است. اما در حال حاضر خواندن و ساختن ترانههایی در وصف بهار و زیباییهای آن، چندان مخاطب ندارد و جوانان ترجیح می دهند که بیشتر ترانهها را با مضامینی دیگر بشنوند. علاوه بر این روشهای آهنگسازی و ترانهسرایی نیز در این دوره فرق کرده است. پیش از این، به ما آهنگ را می دادند و ما روی آن ترانه می ساختیم. ساخت ترانه هم با توجه به حال و هوای اثر، محتوا و نیاز زمان صورت می گرفت، اما در حال حاضر به نظر می رسد که همه اینها یک شبه اتفاق می افتد.
وی افزود: اساس کار من بر پایه «بهاریه»ها بوده و تا به حال قریب به 20 بهاریه سرودهام و برخی از آنها همچون «گل اومد، بهار اومد» به عنوان سمبل ترانههای ایران شناخته شده است، اما متأسفانه در حال حاضر کارهایی که در این زمینه انجام می شود، خیلی کم است.
«ترقی» در مورد علل کمرنگ شدن ترانهسرایی در ایران گفت: در حال حاضر که اصلاً مقولهای با این عنوان وجود ندارد. آن موسیقی که با لطافت همراه بود و مردم به آن دلبستگی داشتند، مدت هاست که گم شده است. الان عدهای که در این رشته فعالیت می کنند، خودشان هم نوازندهاند، هم آهنگساز، هم خواننده و هم ترانهسرا! درحالی که در حقیقت هیچکدام از اینها نیستند. در همچین وضعیتی که کار به دست ناشی افتاده است، توقعی بیش از این نمی توان داشت. به عنوان مثال زمانی ترانهسرا «رهی معیری» بود، آهنگساز «علی تجویدی»، نوازنده «پرویز یاحقی» و خواننده «بنان»، اما زمانی که یک نفر بخواهد همه این کارها را انجام بدهد، در نتیجه موسیقی مبتذل خواهیم داشت.
ترقی در پایان گفت: متأسفانه وقتی برخی از پیشکسوتان نارضایتی شان را از وضعیت موسیقی نشان می دهند، بعضی ها فکر میکنند که هنرمندان قدیم، عداوتی با هنر امروز دارند، یا نمی خواهند که جوانان امروز فعالیت داشته باشند، درحالی که اگر کسی انتقادی دارد، هدفش جز سازندگی، چیز دیگری نیست.
■ موسیقی می تواند بر پایداری شادی در ایام نوروز کمک کند. از آنجا که مذهب و دعا با فرهنگ ما و مراسم نوروزی ما عجین شده است، موسیقی نیز نقش و تأثیر مهمی در آیینها و باورهای فرهنگی ما دارد.
مرحوم «اسماعیل نواب صفا»، ترانهسرای نامی ایران که سازنده ترانه معروف «آمد نوبهار» است، در این زمینه گفت: ترانه «آمد نوبهار» سالها در ایام نوروز و بهار از رادیو و تلویزیون پخش می شد و زمانی که من این ترانه را ساختم کمتر ترانهسرایی به موضوع «آمدن بهار» پرداخته بود، این در حالی است که در اشعار شعرای کلاسیک ایران همچون «حافظ»، «سعدی»، «مولانا» و… به این امر بسیار پرداخته شده و مطلع های بسیاری از اشعار با شکوفایی نوروز آغاز شده است.
وی در ادامه افزود: بهاریه سرودن بیشتر از دوره «عارف قزوینی» آغاز شد، اما متأسفانه در چند دهه اخیر کمتر به این موضوع پرداخته شده است. پیش از من «ملکالشعرای بهار»، «رهی معیری» و «امیر جاهد» نیز بهاریههایی سروده بودند. این ترانهسرای قدیمی در ادامه دلیل حضور کمرنگ بهاریهها را بی توجهی به شادی آفرینی دانست و افزود: باید این معضل جدی را که نه تنها گریبانگیر موسیقی و ادبیات جامعه، بلکه گریبانگیر اغلب مقولههای فرهنگی و هنری شده است را بررسی و برطرف کرد. در دوره ما انگار باب شده است که فقط از زمستان و سیاهی و تاریکی صحبت شود و همان کورسوهای امید نیز نادیده گرفته می شوند. قطعاً شنیدن ترانهای در وصف شادی نوروز می تواند برای لحظاتی از بار غم بکاهد.
او ادامه داد: حتی سرودن و نواختن ترانهها و تصانیفی که با نوروز در ارتباط است، به نشاط روح کمک می کند. ترانه «آمد نوبهار» که با ارکستر «خالدی» تهیه و اجرا شده است، شور و حالی خاص را در ارکستر به وجود آورد. این ترانه، اثر مشترکی بود از من، «مهدی خالدی» و «زاهدی» نوازنده تنبک که در این کار ضرب لنگ زد. یادش به خیر.
■ بهتر است در مورد اینکه چرا بهاریههای موسیقی از بین رفتهاند فکر نکنیم، اتفاقی است که افتاده!
«مجید کیانی» استاد سنتور و مدیر مرکز حفظ و پژوهش موسیقی ایرانی معتقد است که نباید در مورد بهاریهها فکر کرد و می گوید: از نظر ما تمام موسیقی ایرانی بهاریه است. حالا در مواردی این بهاریهها در موسیقی فولکلور و همچنین موسیقی آیینی نقش پررنگتری پیدا کردهاند. وی افزود: هر چند به نظر می رسد که موسیقیهایی که مخصوص نوروز و فصل بهار بودهاند و در مناطق مختلف ایران رواج داشتهاند و در آستانه سال نو اجرا می شدهاند، از بین رفتهاند و نقششان کمرنگ شده است، اما هنوز هم در شهرهایی از ایران، نوروز با موسیقی جشن گرفته می شود.
کیانی در مورد دلیل این اتفاق می گوید: شاید همان مسئله هجوم دیگر سبک های موسیقی باعث این اتفاق شده باشد، اما در هر حال این اتفاق افتاده و کسی هم کاری نکرده است که نیفتد. هر دلیلی می شود برای این اتفاق آورد و من ترجیح می دهم که در این مورد اظهار نظری نداشته باشم. همان دلایلی که همه در مورد وضعیت موسیقی ایرانی می دانند، کافی است.
■ گاهی این ضرورت حس نمی شود که درگیر و دار سنتهای قدیمی بمانیم. این اتفاق در موسیقی، بهخصوص موسیقی سنتی و ایرانی ما هم افتاده است.
«امیر بکان» آهنگساز واحد موسیقی صدا و سیما در این خصوص می گوید: کمرنگ شدن نقش یک سری از سنتهای اجتماعی به شرایط اجتماعی برمی گردد. برنامههای فرهنگی همیشه تابع شرایط اجتماعی هستند. گاهی این ضرورت حس نمی شود که در گیر و دار سنتهای قدیمی بمانیم. این اتفاق در موسیقی، بهخصوص موسیقی سنتی و ایرانی ما هم افتاده است.
او ادامه می دهد: ما پیش از این نوروز را با موسیقی جشن می گرفتهایم، هنوز هم این سنت را داریم و من خودم بارها شاهد بودهام که در کوچههای تهران با سرنا و دهل روز اول عید جشن گرفته شده است. هنوز هم در شهرستان های ایران این سنت ها ماندگارند. اما اینکه بیاییم و توقع داشته باشیم که همه چیز مثل سابق باشد، امری محال است.
وی می گوید: باید اقدامی در جهت حفظ چاووشخوانیها، نوروزخوانی ها و بهاریههای موسیقی انجام شود. البته یک مسئله هم وجود دارد در این چند ساله شرایطی است که نوروز با محرم همراه شده و طبیعتاً طبق سنتهای ما پرداختن به موسیقی های شاد معمول نیست. ما در تولیدات صدا و سیما سعی مان بر این است که در این چند سالی که محرم و نوروز تلاقی دارند، موسیقی های بی کلام شاد تولید کنیم، اما متأسفانه آهنگسازان ما کمتر در ساختن قطعات شاد اهتمام می ورزند.
بکان خاطرنشان می کند: در شرایط خاص مثل این چند ساله، باید برای هنرهای مختلف در نوروز سوژه طراحی کرد، این اتفاق در مورد فیلم و سریال راحتتر می افتد تا موسیقی، اما در موسیقی هم ما با ساخت و پخش موسیقیهای بی کلام می توانیم قدرت مانور داشته باشیم. می توان تمام موضوعاتی را که در مورد فصل بهار و اصولاً آفرینش، طبیعت، حیات مجدد و… هستند، دستمایه کار آهنگسازی قرار داد.
■ تا زمانی که از موسیقی شاد حمایت نشود و نهادها و مؤسسات از موسیقیدان ها نخواهند که قطعات شاد را برای مناسبت های شاد بسازند، موسیقی شاد ماندگار نخواهیم داشت.
«جمشید عندلیبی» آهنگساز و نوازنده نی نیز در این زمینه می گوید: تعریف موسیقی شاد و مبتذل در ایران گم شده است. در حال حاضر بسیار پیش آمده است که صدا و سیما از موسیقی های مذهبی حمایت کرده، هزینه صرف کرده است و برای آن ارزش قائل شده است. در این راه به موسیقیدانان سفارش کار داده است، اما برای موسیقی نوروز چرا این کار را نمی کند؟ چرا اگر یک موسیقیدان تصنیفی را برای نوروز بسازد، او را معرفی نمیکنند و کارش را ارج نمی نهند؟
او ادامه می دهد: منشأ هنر یک هنرمند، جوشش درونی است و زمانی که احساس کند کسی برای کار او ارزش قائل نیست، ناامید می شود. انگیزههای بیرونی و درونی بالاترین عوامل پیشرفت یک هنرمند می تواند باشند. اگر هنرمندی هم خودش ذوق انجام این کار را داشته باشد، با نبود پشتوانه، جز ضرر، چیز دیگری به دنبال ندارد.
«عندلیبی» خاطرنشان می کند: در آیین ایرانیان باستان، برای هر ماه مراسم شادی به همراه موسیقی وجود داشته است و به عناوین مختلف مردم شاد می شدهاند، اما امروزه ما بیشتر برای عزا تجملات چیدهایم. این موضوع روی ذهن موسیقیدان تأثیر می گذارد، و خودسانسوری ایجاد می شود. بسیار اتفاق افتاده است که موسیقیدانان آهنگ های شاد ساختهاند، اما بهدلیل اینکه آنها را به اسم مطرب نشناسند، از انتشار آن جلوگیری کردهاند. با اینکه «مطرب» نیز به معنی فردی است که قطعات شاد را برای شادی مردم می نوازد و در واقع نوازندهای است طربآور. مردم شادی را دوست دارند. اما متأسفانه فرهنگ عزا در کشور ما رایج شده است. من نمی دانم چه فرهنگ غلطی است که در ایران جا افتاده است. روح انسان با شادی همبستگی دارد، برای همین پس از از دست دادن عزیزترین کسانش نیز باز به زندگی ادامه می دهد و با شنیدن نوایی شاد، از شدت اندوهش کاسته می شود.
■ شادیانهها در موسیقی ایران از قدمت زیادی برخوردارند و در حال حاضر هر چند از گوشه و کنار آواهای آنها را می شنویم، اما رو به نابودی اند و باید برای جاودانه کردن آنها تلاش کرد.
«پشنگ کامکار» نوازنده سنتور و عضو گروه کامکارها که در معرفی موسیقی ایران به جهان نقش برجستهای را ایفا کردهاند، در این خصوص می گوید: تا این آیین ها و سنت های کهن در موسیقی ایران از بین نرفتهاند، باید به آنها رسیدگی و از آنها حمایت کرد. موسیقی های نوروزی، که با شروع بهار، جان می گیرند، بیش از آنکه با موسیقی سنتی ایران ارتباط داشته باشند، فولکلور هستند و ریشه در سنن اقوام دارند. همه می دانیم که سمبل این موسیقی ملودی خاصی است و با «سرنا» نواخته می شود و هر سال موقع تحویل سال این موسیقی را می شنویم. مثلاً در کردستان اشعار و ترانههایی مخصوص آمدن بهار سروده و خوانده می شود که همه آنها با سازهای محلی نظیر «دهل»، «نرمه نای»، «زله» و «سرنا» نواخته می شوند.
«کامکار» در ادامه ضمن درخواست توجه بیشتر به این آیین ها، از مسئولین وزارت ارشاد می خواهد تا به هنرمندان گمنام موسیقی های فولکلور توجه بیشتری نمایند. او می افزاید: چرا فقط این موسیقی ها را در دهه فجر به یاد می آوریم؟ اگر این انواع در طول سال و به مناسبت های مختلف اجرا شوند و از هنرمندان آن تقدیر شود، آنها هم با شور و شوق بیشتری کار می کنند و مهمتر اینکه، این آیینها، ماندگار می شوند. تا به حال هم اگر این هنر زنده مانده است، از برکت نوازندگان محلی بوده و اگر حضورش کمرنگ شده است، به دلیل بی توجهی مسئولان است.
منبع: مقام موسیقایی – شماره 21