گفتوگو با گروه بمرانی | خیلی طول کشید تا مخاطبان عام صدای ما را بشنوند
مینا آتشی
ادعایی ندارند و بدون جلبتوجه ده سال است که در موسیقی کار میکنند و وقتی کنار هم قرار میگیرند شیطنتهای بامزهای را رقم میزنند، گروه بمرانی جز آن دسته گروههایی است که خودش واژه تلفیقی بودن را قبول ندارد.
بهزاد عمرانی خواننده و نوازنده گیتار ریتم، مانی مزکی نوازنده سازدهنی، جهانیار قربانی نوازنده گیتار الکتریک، آرش عمرانی نوازنده پیانو و کیبورد و کیارش عمرانی نوازنده گیتار بیس اعضای گروه بمرانی هستند که در ادامه گفتوگو آنها را در هنرآنلاین میخوانید:
گروه بمرانی در حال حاضر مشغول چه فعالیتی است؟
مانی مزکی: الآن مشغول کار کردن روی دو پروژه جدید هستیم که قرار است دو آلبوم مستقل باشد. یکی از این آلبومها در ادامه روند آلبومهای قبلیمان است ولی آلبوم دوم متفاوتتر است و احتمالاً برای آن پرفورمنس هم درست خواهیم کرد. با این آلبوم تجربههای جدیدی را میخواهیم رقم بزنیم که امیدواریم موفق باشد. همچنین آهنگسازی فیلم تازه کمال تبریزی “خودسر” را آغازکردیم.
برنامهای برای اجرای زنده در تهران یا شهرستانها ندارید؟
مانی مزکی: کنسرت بعدیمان 11 آذر در سالن همایشهای برج میلاد تهران برگزار میشود که اولین اجرایمان بعد از ایام سوگواری محرم و صفر است.
بهزاد عمرانی: امسال دهمین سالگرد تأسیس گروه بمرانی است و کنسرت روز 11 آذر هم به همین مناسبت برگزار میشود. به همین خاطر این کنسرت احتمالاً مفصلترین کنسرتمان خواهد بود. آثاری که برای اجرا انتخاب کردهایم هم متفاوت از رپرتوار اجراهای قبلیمان است و سعی کردهایم منتخبی از آثار ده سال فعالیت گروه بمرانی باشد.
در مورد اجرا در سی و سومین دوره جشنواره موسیقی فجر با شما صحبتی نشده است؟
مانی مزکی: در این مورد صحبتهایی انجام شده و به قطعیت رسیده است و دعوت صورت گرفته است. از وقتی بخش تلفیقی به جشنواره موسیقی فجر اضافه شد، گروه بمرانی هم در این بخش روی صحنه رفت.
طی سالهای اخیر گروههای متعددی با عنوان گروههای موسیقی تلفیقی شروع به فعالیت کردهاند که در این بین فقط چند گروه بهخصوص ازجمله گروه بمرانی توانستند مخاطب عام پیدا کنند و در سالنهای بزرگ کشور روی صحنه بروند. خودتان دلیل موفقیت گروهتان را چه میدانید؟
مانی مزکی: ما مدت زیادی است که داریم موسیقی کار میکنیم. کارمان را از کافهها و سالنهای کوچک شروع کردیم و بعد یک مدت در تئاترها ساز زدیم. به همین خاطر اگر اتفاق خوبی برای گروه بمرانی افتاده، حاصل ده سال فعالیت این گروه است. در واقع ما بهتدریج به تعداد مخاطبانمان افزودیم. اگر یکزمانی در یک کافه برای 20 نفر نوازندگی میکردیم، بهمرور مخاطبان بیشتری را با موسیقی خودمان آشنا کردیم و حالا کنسرتمان برای مخاطبان بیشتری برگزار میشود. راه سختی را هم طی کردهایم چون جنس موسیقی ما طوری نیست که در محافل مختلف پخش شود و به گوش مخاطب برسد. تلویزیون و رادیو هم این نوع از موسیقی را پخش نمیکند و درنتیجه آدمها آن را نمیشوند و با آن بیگانه هستند. یکی از اصلهای جمعآوری مخاطب این است که موسیقی شما به گوش مخاطب برسد و بعد مخاطب تصمیم بگیرد که این موسیقی را دنبال کند یا نه. اما متأسفانه موسیقیهای اینچنینی کمتر به مرحله انتخاب میرسند چون مخاطب آن را نمیشوند که بخواهد به آن علاقهمند شود یا علاقهمند نشود. به همین خاطر ما دلمان میخواهد بیشتر شنیده شویم تا فرصت انتخاب یا رد ما به مخاطبان بیشتری داده شود. فعلاً مشکل ما این است که فرصت انتخاب موسیقی ما به مخاطب داده نمیشود. خودمان تلاش بیشتری انجام میدهیم که این اتفاق بیفتد ولی فکر میکنم صرفاً تلاش خود ما کافی نیست.
بهزاد عمرانی: خیلی طول کشید تا مخاطبان عام صدای ما را بشنود و هیچی بهسادگی اتفاق نیفتاد. حتی روزهای اول که ما مجوز گرفتیم و آلبوممان منتشر شد، یک عده در کامنتها به ما بدوبیراه میگفتند. خیلیها با موسیقی ما مشکل داشتند چون این جنس از موسیقی برایشان ناشناس بود. معمولاً به مدل خواندن من هم ایراد میگرفتند که البته تا حدی قابل پیشبینی بود. بههرحال مخاطب ایرانی بهواسطه اینکه موسیقیهای مختلفی را نشنیده، یک ذهنیت خاصی از صدای خواننده در ذهنش وجود دارد که خیلی سخت است شما آن ذهنیت را تغییر بدهید. البته سخت است و نشدنی نیست چون خوشبختانه الآن مخاطبان زیادی توانستهاند با مدل خواندن من ارتباط برقرار کنند و ما مخاطبان خاص خودمان را داریم.
تبلیغات را چقدر در موفقیت گروه بمرانی مؤثر میدانید؟
بهزاد عمرانی: بههرحال تبلیغات لازمه اصلی هر کاری است چون شما اگر بهترین موزیسینها هم باشید ولی اثرتان به دست مخاطب نرسد، طبعاً مخاطبی نخواهید داشت. به همین خاطر ما دوست داریم در مسائلی مثل تبلیغات هم دخالت کنیم و ذوق این را داریم که در زمینه پوستر و تیزر آلبوم و اجراهایمان هم نقش داشته باشیم.
شما شانس این را داشتید که در برنامه “خندوانه” هم به اجرای موسیقی بپردازید. حضور در این برنامه چقدر کمک کرد که بیشتر به چشم بیایید و دیده شوید؟
آرش عمرانی: فکر نمیکنم اگر اجرایمان در برنامه “خندوانه” کمک آنچنانی به ما کرده باشد چون تصویر گروه بمرانی فقط یکبار نشان داده شد و آنهم اجرایی بود که با تبلت و گوشی همراه نوازندگی کردیم. البته در ابتدا قرار بود با سازدهنی و کاخن نوازندگی کنیم و تصویرمان هم نشان داده شود اما دیدیم گروهمان به این شکل صدا نمیدهد. اینطور بود که تصمیم گرفتیم با تبلت و گوشی موبایل نوازندگی کنیم. آن اجرایی که با تبلت و گوشی موبایل داشتیم هم یک اجرای بیکلام بود که کسی را چندان با مدل خواندن و موسیقی ما آشنا نمیکرد ولی بههرحال بیتأثیر هم نبود.
از قبل به شما گفته بودند که قرار نیست سازتان نمایش داده شود؟
بهزاد عمرانی: بله. در این مورد با رامبد جوان صحبت کرده بودیم و یک سری ایدهها مطرح کردیم که درنهایت به اجرای موسیقی با تبلت و گوشی همراه رسیدیم. این اجراها نمونه خارجی هم دارد و شما اگر در یوتیوب جستجو کنید، کلیپهای زیادی را میبینید که در خارج از کشور به این شکل نوازندگی کردهاند. بنابراین ما دیدیم که برنامه “خندوانه” بستر مناسبی برای چنین اجرایی است و سعی کردیم این کار را انجام بدهیم که البته بعد از یک اجرا، نوازندگی با تبلت هم ممنوع شود و سری بعد مجوز چنین اجرایی را به ما ندادند.
مانی مزکی: بعد از آن تصمیم گرفتیم با شیءهایی نظیر بطری آب و جارو صدای ساز را دربیاوریم که در اواسط آزمودنهایمان آن را رها کردیم و ادامه ندادیم.
مخاطبانتان میدانند که گروه بمرانی کارش را از اجرا در کافهها و سالنهای تئاتر آغاز کرده است، اما شاید بهتر است که توضیح بدهید شاکله اصلی گروه چگونه گرفت و یکایک اعضای گروه چگونه تحت لوای بمرانی قرار گرفتند؟
بهزاد عمرانی: من ابتدا بهتنهایی فعالیت میکردم و مدتی بعد هم با یک سری از دوستانم چند قطعه موسیقی ضبط کردم که البته چندان جدی نبود. بعد از آن با مانی مزکی و جهانیار قربانی که پسرخالههایم هستند، قطعههایی را ساختیم که از آن قطعهها خوشمان آمد و نگاهمان به موسیقی را جدیتر کرد. در ادامه آرش عمرانی که پسرعموی من است، پیشنهاد داد که به کافهها برویم و نوازندگی کنیم. کیارش عمرانی که برادر آرش است هم برای ما بلیت میفروخت. کمکم به همین شکل دورهم جمع شدیم و در منزل آرش تمرین میکردیم. آن موقع کیارش برای خودش گیتار فلامنکو مینواخت که یک روز آمد و به ما گفت میخواهم گیتار بیس بزنم. خیلی طول نکشید که کیارش یک گیتار بیس خرید و نوازندگی گیتار بیس را یاد گرفت و با ما ساز زد. کمکم به شکل یک گروه درآمدیم و در محافل خصوصی و محلهایی نظیر مؤسسه محک نوازندگی کردیم تا اینکه بهتدریج وارد فضای حرفهای موسیقی شدیم و مجوز گرفتیم. الآن ده سال از شروع فعالیت گروه بمرانی میگذرد.
معمولاً اینطور مرسوم است که گفته میشود در ایران تیمورک جواب نمیدهد ولی شما ده سال است در کنار هم ساز میزنید و روی صحنه میروید. چطور توانستهاید دوستی و همکاریتان را حفظ کنید؟
مانی مزکی: ما یک وجه مشترک داریم که همان نوازندگی و علایق مشترکمان در موسیقی است. این وجه مشترک باعث میشود اگر مشکلی هم در کار برایمان به وجود میآید، آن را حل کنیم و به آن مشکل دامن نزینم. همه ما دلسوز همدیگر هستیم و خودمان را عضو یک گروهی میدانیم که در آن کسی از دیگری برتر نیست. یک وجه اشتراک دیگری که در ما وجود دارد این است که همه ما بهجز آرش، تحصیلات آکادمیک موسیقی را نگذراندهایم. به همین خاطر هیچکداممان با ادعای خاصی نیامدهایم که بخواهیم آن را ثابت کنیم. از ابتدا میدانستیم که موسیقی را بهطور حرفهای بلد نیستیم و دورهم جمع شدهایم تا موسیقی را یاد بگیریم. درنتیجه همیشه به هم کمک کردیم تا بهتر شویم و اگر مشکلی هم وجود داشت سعی کردیم تداوم پیدا نکند چون دامن زدن به یک مشکل به نفع هیچکدام از ما نیست.
در گروهتان مسئولیت هماهنگ کردن آهنگسازی، ترانهسرایی و ساز بندی قطعات را شخص خاصی به عهده دارد یا همه این کارها در پروسه فعالیت گروهی اتفاق میافتد؟
جهانیار قربانی: این کار را تهیه کننده انجام میدهد که ما در موسیقی ایران همچین کسی را نداریم. یک تهیه کننده باید وی شعر، موسیقی و بازار تسلط داشته باشد و بتواند بهترین تصمیمها را در مورد یک قطعه یا یک آلبوم بگیرد. در مارکت جهانی موسیقی وجود تهیه کننده ها اهمیت زیادی دارد ولی در ایران کسی به معنای واقعی تهیه کننده وجود ندارد.
تاکنون پیش نیامده که یکی از شما تصمیم گرفته باشد در کنار فعالیتهای گروه بمرانی، به طور مستقل و انفرادی هم به اجرای موسیقی بپردازد؟
جهانیار قربانی: اصولاً چون ما به ژانر خاصی پایبند نیستیم و ژانرهای گستردهای را اجرا میکنیم، تاکنون اتفاق نیفتاده که کسی بگوید تفکرات ذهنیاش از تفکرات گروه فاصله گرفته است. درواقع ما فرمهای مختلفی از موسیقی را اجرا میکنیم که هر کدام از این فرمها حداقل به ذهنیت شخصی یکی از بچههای گروه نزدیک است و کسی احساس دوری نمیکند.
مانی مزکی: یکی از خوش شانسیهای ما این است که یک تهیهکننده خوب داریم که از ما حمایت میکند و قطعاً تأثیر ویژهای در تداوم فعالیتهایمان دارد.
هرکدام از شما بهجز موسیقی در حرفه دیگری هم مشغول هستید؟
بهزاد عمرانی: آرش و مانی درزمینهٔ موسیقی تدریس میکنند و از این راه ارتزاق میکنند. بقیه هم در پروژههای دیگر حضور پیدا میکنیم و به هر طریقی زندگی خودمان را میگذرانیم. به نظرم در موسیقی باید خیلی خوششانس باشی که بتوانی به پول درآوردن برسی.
علیرغم اینکه در حال حاضر گروههای تلفیقی بسیاری در مارکت موسیقی مشغول فعالیت هستند، موسیقی گروه بمرانی صدای مختص به خودش را میدهد. چقدر روی این موضوع کار کردهاید؟
مانی مزکی: دلیلش شاید به سبکهایی که ما کار میکنیم بر میگردد چون ما سبکهایی را اجرا میکنیم که در ایران کمتر اجرا شده و این سبکها سازبندیهای متفاوتی از سازبندی سبکهای مرسوم موسیقی در ایران دارد. به همین خاطر موسیقی گروه بمرانی برای مخاطب ایرانی تازگی دارد. مدل خواندن بهزاد هم همینطور. خوانندههای خیلی کمی در ایران وجود دارند که مثل بهزاد بخوانند.
کیارش عمرانی: من فکر میکنم دلیل این اتفاق مربوط به گروهنوازی ما است. ما سالها است که داریم گروهنوازی میکنیم و حتی موقع ضبط یک قطعه هم ابتدا گروهنوازی میکنیم و بعد وارد استودیو میشویم. درنتیجه این گروهنوازیها باعث میشود موسیقی گروه بمرانی صدای مختص به خودش را بدهد.
جهانیار قربانی: یک دلیل دیگرش هم احتمالاً به شباهت قطعههای موسیقی پاپ بر میگردد. به اعتقاد من اکثر موسیقیهای ژانر پاپ شبیه به هم هستند و همین باعث میشود گروههایی نظیر بمرانی و چارتار برای مخاطب تازگی داشته باشند.
مانی مزکی: ما از زمانی که شروع به گروهنوازی کردیم، دلمان میخواست قطعههایی را بسازیم و بنوازیم که شبیه به موسیقیهایی باشد که شنیده بودیم. بهمرور این علاقه تبدیل به دغدغه کل گروه شد و همه سعی کردیم به حد توانمان در این قدم گام برداریم. این موسیقیها شاید برای مخاطبان ما غریب باشند اما موسیقیهای مرسومی در سطح جهانی هستند که ما دوست داشتیم آنها را در مارکت ایران تجربه کنیم.
ریسک اجرای این موسیقیهای متفاوت را چطور پذیرفتید؟
کیارش عمرانی: واقعیت این است که ما از ابتدا به دیده شدن یا دیده نشدن فکر نکرده بودیم و گروهنوازیهایی که انجام میدادیم هم برای دل خودمان بود. فقط میخواستیم گروهمان یک صدای خاصی بدهد و اصلاً کاری نداشتیم که این موسیقی با اقبال مخاطب مواجه میشود یا نه.
با توجه به اینکه کانپست تلفیق در موسیقی میتواند شامل انواع مختلفی باشد و دستهبندی موسیقی تلفیقی، گونههای متفاوتی از تلفیق را در بر میگیرد، خودتان قرار گرفتن در این دستهبندی را چقدر قبول دارید؟
جهانیار قربانی: ما با این دستهبندیها مخالفیم چون دستهبندی تلفیقی ما را در کنار گروههایی نظیر چارتار قرار میدهد که موسیقی ما با موسیقی این گروهها هیچ شباهتی به هم ندارد. بههرحال فعلاً فرمهای این چنینی در موسیقی ایران کوچک هستند و به همین خاطر است که ما در دستهبندی موسیقی تلفیقی قرار میگیریم. ممکن است در آینده شرایط تغییر کند.
مانی مزکی: به نظرم در مارکت موسیقی ایران، ما به موسیقی پاپ نزدیکتر هستیم اما اگر بخواهیم کلیتر نگاه کنیم، من میتوانم خودمان را در جریان موسیقی آلترناتیو قرار بدهم. چند سالی است که جریان موسیقی آلترناتیو در ایران وجود دارد و اجرا میشود که جریان موسیقیهای وارداتی است و موسیقی گروه بمرانی هم میشود در زمره این جریان قرارداد.
جهانیار قربانی: من هم با آلترناتیو بیشتر موافقم تا با تلفیقی. وقتی میگوییم موسیقی تلفیقی، چندین و چند نوع تلفیق ممکن است اتفاق بیفتد. ضمن اینکه باید حتماً یک نوع ایده و تفکری با یک ایده و تفکر دیگر تلفیق شود که حس میکنم ما این تلفیق را در کارمان نداریم.
موسیقی خودتان را چقدر تحت تأثیر از موسیقی گروههای غربی میدانید؟
جهانیار قربانی: ما یک سری موسیقیهای غربی را شنیدهایم که سعی میکنیم موسیقی خودمان را در آن فرم و قالب قرار بدهیم. خیلی وقتها اجراهایی را هم میبینیم که از آن اجراها ایده میگیریم. مثلاً کنسرت بروس اسپرینگستین در دوبلین، از آن دسته کنسرتهایی است که ما از آن ایده گرفتهایم. این کنسرت نوازندگان متعددی دارد که در کنار هم نوازندگی میکنند و با هم فضای صحنه را شلوغ میکنند که ما از آن تأثیر گرفتهایم و بعضی وقتها سعی میکنیم با دعوت از نوازنده مهمان، چنین فضایی را برای مخاطبانمان رقم بزنیم.
کیارش عمرانی: چیزی که ما در تمام این سالها یاد گرفتهایم این است که برای اجراهای زنده گروه یک تنظیم و سازبندی متفاوت از اجراهای استودیویی در نظر بگیریم. بعضی از تنظیمها ممکن است در ورژن استودیویی برای مخاطب آزاردهنده باشد اما همان تنظیم در کنسرت مخاطب را به وجد میآورد. در نتیجه ما تصمیم گرفتهایم که تنظیم آثار ضبط شده گروه کمی خلوتتر از اجراهای صحنهای همان آثار باشد. این اتفاقی است که در مورد خیلی از موزیسینها و گروههای غربی همچون “بروس اسپرینگستین” هم میافتد و ما این تفکر را از آنها یاد گرفتهایم.
مانی مزکی: پیش از انقلاب گروههای زیادی موسیقیهایی شبیه به موسیقی گروه ما اجرا میکردند که به یکباره اجراهای این فرم از موسیقی حدود 20 سال از بین رفت تا اینکه در دهه 70 یک سری گروههای موسیقی به وجود آمدند و موسیقیهایی که متعلق به جریان وارداتی بود را به مخاطب عرضه کردند. این موسیقیها در دستهبندی موسیقی آلترناتیو قرار گرفت که به نظرم موسیقی گروه بمرانی هم میتواند در این دستهبندی قرار بگیرد. گروه بمرانی هم سعی میکند غربی صدا بدهد ولی طبیعی است که موسیقی ما به واسطه زندگی در ایران، کمی تم شرقی هم به خود گرفته است.
مانی مزکی: عنوان آلترناتیو شاید انتخاب بهتری باشد ولی به هر حال آلترناتیو هم یک سبک نیست و یک جریان است.
فکر میکنید که هر گروه موسیقی خودش باید سبک کارش را نامگذاری کند و یا تشخیص این کار به عهده منتقدان موسیقی است؟
جهانیار قربانی: این کار را باید منتقدان انجام بدهند ولی باید توجه کرد که ما منتقد موسیقی حرفهای نداریم که بتواند این طبقهبندیها را انجام بدهد. ما یک سبک بهخصوص نداریم و هر قطعهای که کار میکنیم یک سبک جداگانه دارد. الآن باب دیلن بهعنوان یکی از پاپیولارترین موزیسینهای آمریکا هم قطعهاش را با سبک فولک راک معرفی میکند ولی همان قطعه در بازار موسیقی آمریکا بهعنوان پاپ شناخته میشود.
بهزاد عمرانی: سینما و فوتبال منتقدان حرفهای دارند چون جامعه اینها را بیشتر از موسیقی پذیرفته است. موسیقی همچنان شرایط خوبی ندارد و با آن بهطور سلیقهای برخورد میشود. مخاطب موسیقی وارد سالن کنسرت میشود و سازها را روی صحنه میبیند اما یک ساعت بعد در تلویزیون یک نماهنگ میبیند که در آن خبری از ساز نیست و این مخاطب را دچار تناقض میکند. تا وقتی این تناقضها وجود دارد، انتظار چندانی هم نمیشود داشت که موسیقی منتقد حرفهای داشته باشد.
در آلبوم “گذشتن و رفتن پیوسته” قطعات متفاوتی مثل “پپرونی” و “مامان” وجود دارد که میخواهم توضیح بدهید ایده اجرای همچین قطعاتی چگونه شکل میگیرد؟
آرش عمرانی: شعر و کانسپت اجرای قطعه “پپرونی” را من ارائه دادم و بعد با کمک بچهها کاملترش کردیم. من اصلاً دوست نداشتم سازهای بادی این موسیقی اینقدر زیاد باشد چون فکر میکردم به این شکل صدا نمیدهد ولی خوشبختانه صدا داد و موفق شد.
بهزاد عمرانی: قطعه “مامان” ایده من و کیارش بود که آن را با گروه مطرح کردیم. یکی دو بار این قطعه را با بچهها نوشتیم و پاک کردیم تا اینکه مدتی بعد کیارش یک اتود روی این قطعه زد و ما به کمک همدیگر آن را جمعوجور کردیم. در نهایت هم خود کیارش گیتارنوازی کرد و من آن را خواندم.
در سالهای اخیر خیلی از خوانندگان و گروههای موسیقی از انتشار آلبوم جدید سر باز زدهاند و میگویند انتشار آلبوم برایشان سودی ندارد. چه چیزی باعث میشود گروه بمرانی در این شرایط به فکر انتشار دو آلبوم جدید باشد؟
مانی مزکی: احتمالاً آنهایی که علاقهای به انتشار آلبوم ندارد، خوانندگان موسیقی پاپ هستند وگرنه گروههایی نظیر بمرانی تنها میراثی که از خود به جای میگذارند همین آلبومها است و طبیعی است که به انتشار این آلبومها ادامه میدهند. الآن برخی از خوانندگان موسیقی نظیر اشوان با انتشار ده تک آهنگ روی صحنه میروند و 4 سئانس سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی تهران را پر میکنند. طبیعی است که این خوانندهها سعی کنند به همین روند به کار خودشان ادامه بدهند و تلاشی برای انتشار جُنگ انجام ندهد. بههرحال انتشار تک آهنگ هزینه و دردسر کمتری دارد و نیاز به پخش فیزیکی اثر در سراسر کشور نیست و احتمالاً از تک آهنگ استقبال بیشتری هم میشود
فکر میکنید برای اینکه موسیقیهایی نظیر موسیقی گروه بمرانی بتوانند جایگزین موسیقیهای مصرفی شوند و نظر عامه مخاطبان را به سمت خود جلب کنند چه اتفاقی باید بیفتد؟
مانی مزکی: به نظرم این طبیعی است که موسیقیهای مصرفی و بازاری مخاطب بیشتری دارند، همانطور که فیلمهای گروه آزاد سینما هم از فیلمهای گروه هنر و تجربه مخاطبشان بیشتر است. اما مشکل این است که فاصله زیادی بین اینها وجود دارد و این فاصله را تلویزیون و رادیو میتوانند کمتر کنند. اگر تلویزیون و رادیو در کنار موسیقی پاپ، موسیقی گروههایی نظیر گروه ما هم پخش کند، حتماً اتفاق بهتری برای این جنس از موسیقیها رخ خواهد داد.
بهزاد عمرانی: اگر در برنامهای مثل برنامه “خندوانه” هر شب یا هر هفته یک فرصتی برای اجرای موسیقی به یکی از گروههای موسیقی تلفیقی در کشور داده میشد، کمک خیلی زیادی به این گروهها صورت میگرفت چون هر قسمت از این برنامه 7-8 ملیون بیننده دارد و طبیعتاً بخش مهمی از این بینندهها ممکن است از اجراهای گروههای مختلف تأثیر بپذیرند.
بهزاد عمرانی: بعد از انقلاب موسیقیهای پاپ، جز و سمفونیک کنار و موسیقی اصیل ایرانی پرفروش شد. اتفاق خیلی عجیبی بود چون طبیعتاً موسیقی اصیل نباید جایگزین موسیقی پاپ میشد و تا این اندازه فروش میکرد. موسیقی اصیل ایرانی باید در همان جریان هنری خود باقی میماند ولی عجیب بود که جایگاه موسیقی پاپ را گرفت و آلبومهای بسیار پرفروشی را به بازار موسیقی عرضه کرد. در دهه 70 هم دریچه موسیقی پاپ باز شد و به یکباره خوانندههای پاپ ظهور کردند و این جریان کنترل نشد. شاید اگر در این 40 سال جریانهای مختلف موسیقی کنترل میشد، هر کدام از ژانرهای موسیقی میتوانستند مخاطبان خود را حفظ کنند ولی عدم کنترل این جریانها باعث شد به یکباره یک ژانر موسیقی شنیده شود و مدتی بعد هم همان سبک موسیقی با سر به زمین بخورد.
کیارش عمرانی: در تکمیل صحبتهای آرش بگویم که اگر الآن به موسیقی رپ مجوز داده شود، همه پاپخوانها کنار میروند و موسیقی رپ اکثریت مخاطبان را به سمت خودش جذب میکند اما همین موسیقی هم بعد از چند سال اشباع میشود و کنار میرود.
مانی مزکی: همین اتفاق در مورد سینما هم افتاد. در دهه 70 خیلی فیلمهای عجیبوغریب و خوبی در سینما ساخته شد اما دهه 80 دهه ظهور فیلمهای کمارزش در سینما بود. با این حال الآن در طول سال شاید فقط 2-3 فیلم از جنس فیلمهای دهه 80 ساخته شود چون آن جنس از سینما هم اشباع شده است.
همیشه در قیاس سینماگرها و اهالی موسیقی گفته میشود که فعالان حوزه سینما بیشتر از همدیگر حمایت میکنند و این حمایت در میان اهالی موسیقی کمتر دیده میشود. شما چقدر این موضوع را قبول دارید؟
مانی مزکی: تا حدودی درست است چون اهالی سینما منافع بیشتری دارد. در موسیقی یک نوازنده کار درست که سالها تمرین کرده و نوازندگی را یاد گرفته است چقدر دستمزد میگیرد؟ هیچی. مسلماً اقتصاد سینما و موسیقی قابل مقایسه نیست و همین اقتصاد روی حمایت اهالی آن حوزه از همدیگر هم تأثیر میگذارد.
بهزاد عمرانی: تفاوتی که سینما با موسیقی دارد این است که هر کس در سینما هیت شده، سالهای زیادی باقیمانده است. یک نمونه خیلی واضح آن نوید محمد زاده است که چند سال پیش هیت شد و همچنان هم خودش را نگه داشته و جایزه میبرد.
بهزاد عمرانی: ما سال گذشته در موسیقی در مورد گروه چارتار حرف میزدیم و امسال در مورد حامد همایون. سال بعد هم یک نفر دیگر هیت میشود و حامد همایون کنار میرود اما در سینما اینطور نیست و خیلی از کسانی که آمدند و هیت شدند، همچنان هم به کار خودشان ادامه میدهند و مخاطبان خودشان را دارند.
کیارش عمرانی: اهالی سینما پروژههایشان را طولانیتر میبینند اما موسیقی غالب در ایران که موسیقی پاپ است، با سرمایهگذاریهای کوتاهمدت پیش میرود و همه فقط به زمان حال فکر میکنند. ما در گروه بمرانی سعی کردهایم نگاهمان کوتاهمدت نباشد و همیشه در مورد آینده کارمان هم فکر کنیم.
بهزاد عمرانی: من به مخاطب ایرانی انتقاد دارم. ما همیشه کاری کردهایم که مخاطب دوست داشته باشد و مخاطب را تنبل بار آوردهایم. درحالیکه درستش این است که گروه بتواند مخاطب را با خودش همراه کند. الآن شرایط طوری شده که وقتی یک گروه موسیقی در جُنگ جدیدش تغییر ایجاد میکند، مخاطبان میگویند آلبوم قبلی بهتر بود و اگر همان گروه آلبوم جدیدش را هم به سبک و سیاق آلبوم قبلی منتشر کند، مخاطب میگوید این همان آلبوم قبلی است و گروه دچار تکرار شده است. همه این اتفاقات به این خاطر میافتد که ما مخاطب را به تنبلی عادت دادهایم.
جهانیار قربانی: باب دیلن یک زمانی در موسیقی خودش تغییری ایجاد کرد که آدمها به او بدوبیراه گفتند اما یک سال بعد همان مخاطبان زیرورو شدند و به موسیقی باب دیلن علاقه پیدا کردند اما در ایران شرایط طور دیگری است و مخاطبان دوست دارند روی سلیقه خودشان پافشاری کنند.
جهانیار قربانی: جریان موسیقی پاپ در آمریکا هم تاریخمصرف دار است و الآن مخاطبان موسیقی در آمریکا هم منتظر هستند که ببیند موزیسینهایشان در سبکهای دیگر چه کاری برای عرضه کردن دارند چون انتظارشان از موسیقی پاپ پایین آمده است.
بهعنوان سؤالی پایانی بگویید که گروه بمرانی قرار است تا کجا پیش برود؟
آرش عمرانی: یک خاصیتی که در ایران وجود دارد این است محیط بیرون و اجتماع مدام به هنرمند ایده گفتن شعر و ساختن اثر هنری میدهد و همین میتواند هنرمند را در کارش نگه دارد و گروه بمرانی هم خارج از این فضا نیست.
بهزاد عمرانی: ما تا زمانی که ایده داشته باشیم و بتوانیم تغییر کنیم، کارمان را ادامه خواهیم داد.
مانی مزکی: من همفکر میکنم کار ما تا زمانی ادامه پیدا میکند که به همه ما خوش بگذرد و از کارمان لذت ببریم.
منبع: هنرآنلاین