کوارتت
همایون نور احمر
اشاره: کوارتت فرمی از موسیقی مجلسی به شمار می آید.
1ـ کمپوزسیون یا ساختاری موزیکال برای چهار ساز یا پنج آواز، زیرا هر خواننده یا ساز بخشی جداگانه دارند.
2ـ کوارتت ادواتسازی کوارتتی است برای سازها.
ترکیبات متعددی در کوارتت وجود دارند که آشناترین آنها کوارتت سازهای زهی است که چهار ساز زهی را در بر می گیرد. نخستین و دومین ساز، ویولن، ویولا، پیانو و ویولنسل و کوارتت سازهای بادی که بستگی به نوع سازهای بادی پیدا می کند.
در کوارتت سازهای زهی پیوسته تقریباً از ویولن، ویولا و ویولنسل نقش دارند. کوارتت سازهی بادی(غالباً فلوت، اوبوا، کلارینت و باسون) و کوارتت سازهی برنجین (یا دو ترومپت، بوق، ترومبون و یا ترکیباتی دیگر) و کوارتت ترکیبی (سازهای برنجین و بادی چون فلوت، کلارینت، بوق کلارینت، بوق و باسون)
کوارتت پیانو از زمان موتسارت (توسط موتسارت که آهنگسازان کمتر به آنها توجه داشتند) رواج یافت.
3ـ کوارتت آوازی (وکال) کمپوزسیوبرنی برای چهار خواننده که هر کدام اجرای بخش جداگانهای از سوی موسیقی را بر عهده می گیرد. مهمترین این نوع کوارتت، کوارتتی است برای خواننده سوپرانو، آلتو، تنور و باس ساخته شد.
با این همه کوارتتی نیز برای نخستین و دومین سوپرانو با نخستین و دومین آلتو و کوارتتی برای نخستین و دومین تنور با باریتون و باس ساخته شد.
کوارتت آوازی احتمالاً ابتدایی ترین شکل چهار بخشی موسیقی که قدرت آن به سال 1400 باز می گردد.
4ـ کوارتت آنسامبل برای چهار ساز و یا چهار آواز. کوارتت سازهای زهی یا کمپوزسیونی برای چهار ساز زهی که در آن هر ساز بخش خود را اجرا می کند.
کوارتت سازهای زهی سنتی، بخشهایی را برای اجرای ویولن اول، ویولون دوم، ویولا و ویولنسل معین می کند.
که از رایجترین شکل موسیقی به شمار می آید، که رپرتواری از هزاران کمپوزسیون به دست می دهند.
اگر چه برای سازهای زهی از قرن 16 و 17 تصنیف شدند، تاریخ کوارتت زهی با آثاری از هایدن در 1750 آغاز گشت.
این قطعات هنوز به طور وسیعی به سبک یک دیور تیمنتو (واسطه آزاد) (قطعه سازی که از نیمه دوم قرن 18 به کار برده شد که حالت و صورت یک سوییت یا یک سمفونی را جفت و جور می کند و در حقیقت رابطی است میان بخشهای گوناگون و اجزاء یک قطعه بزرگ. دیور تیمنتو هم برای سازهای زهی و هم برای سازهای زهی و یا برای هر دو توأمان. دیور تیمنتو غالباً برای سازهای زهی وجود دارد و هم برای سازهای بادی.)
در 1760 هایدن چهار موومان در کوارتت بگنجاند و سبک کوارتت سازهای کلاسیک سازهای زهی کوارتت را با سازهای زهی کلاسیک با اُپوس تمایز کند.
در میان بهترین انواع آنها می توان از کوارتت امپراتور در دو کوارتت تیغ (Rezor) شش کوارتت آفتاب کوارتت، کوارتت سوارهنظام در دو مینور، کوارتت شکار ) در سی بمل ماژور، کوارتت چکاوک نام برد.
موتسارت بیش از 12 کوارتت تصنیف کرد که برخی از آنها عنوان شکار، سه کوارتت پروسی، کوارتت در دو ماژور و شش کوارتت هایدن را به خود گرفتند.
بوچرینی ایتالیایی آهنگسازی بود که بیشترین کوارتتها را (در حدود 100 کوارتت) تصنیف کرد که با کوارتتهای هایدن و موتسارت بیشترین آنها در کیفیت حد وسط را داشتند. بتهوون 16 کوارتت تصنیف کرد که از لحاظ فرم و کیفیت یکتا و منحصر به فرد بودند. به ویژه کوارتتهایی که در دو سال اواخر عمرش نوشت.(1827ـ1825) که فرمی ورای سونات کلاسیک (با چهار ساز) داشتند.
در میان این کوارتتها، کوارتت فوگ بزرگ اُُپوس 133 که در واقع موومان فینال یک کوارتت اولیه به شمار می آمد، اما به خاطر پیچیدگی از دیگر کوارتتهایش متمایز می گشت.
در این کوارتت بتهوون از آوردن جشنها در آن خودداری کرد. فقط یک اورتور و فوگ در آنها گنجانید.
در اواخر قرن 19 کوارتت سازهای زهی تاریخی متغیّر داشت. شوبرت چند کوارتت تصنیف کرد که 14کوارتت زیبا تصنیف کورتت کوارتت ارگ و دوشیزه معروف است.
شومان ومندلسون، کروبینی، سزار فرانک، اسمتاناو دورژاک همگی به تصنیف کوارتت همت گذاشتند. اما سهکوارتت برامس که ساخته رفیع پیشین را به خود گرفت.
دوبوسی و راول هر کدام یک کوارتت تصنیف کردند.
آهنگسازان قرن بیستم با شوق و حرارت بیشتر به تصنیف کوارتت پرداختند. شاید بتوان گفت که در نیمه اول قرن بیستم شش کوارتت از بارتوک که بین سالهای 1910 تا 1939 بارتوک تصنیف کرد که شهرت بیشتری پیدا کردند.
شونبرگ، برگ، وبرن همگی به نوشتن کوارتتهای سازی زهی تمایل داشتند. آهنگسازان نئوکلاسیک فرم استراوینسکی را در نوشتن کوارتت برگزیدند.
گلارونف، چارلز آیوز، سیبلیوس، ادگار یا ناجک، شوست کویچ، الیوت، و کارتر مندریسکی نیز دست به نوشتن کوارتت پرداختند.
کوارتت شماره سه پل هیندمیت آهنگساز آلمانی paul hindemith
این کوارتت برای سازهای زهی به خاطر کوتاهی و فشردگی و ایجاز و اختصار مورد توجه قرار گرفته است. موسیقی هندمیت به گونه آتونال و غالباً با ریتمهای بی قاعده تصنیف شده است. موسیقی او اوپوس 22 (1922) چهار موومان دارد که نخستین موومان آن با یک فوگا اتونال (به فرم فوگ) به موومان دوم که یک اسکوتسوی برجسته و عصبی و تند سر می کشد. در موومان سوم اشارتی از آرامش و ملایمت ملموس است. موومان چهارم یک موومان فانتزی وار می یابیم که نمونههایی از کنترپوان هوشمندانه هندمیت را دربرمی گیرد، فینال این کوارتت یک روند و Ronde (تکرار متناوب تم اصلی) است.
کوارتت گابریل فوره G.faure آهنگساز فرانسوی
کوارتت گابریل فوره اوپوس 121 در ر ماژور. این کوارتت یکی از درباره کوارتت فوره گریس هاروی موسیقی شناس می نویسد: «شاید هیچ اثری چون این کوارتت در آغاز که حالتی ژرف و فکورانه و پولیفونی زیبا و بخش فوگال آرام دارد، ما را به یاد کوارتتهای بعدی بتهوون می اندازدـ اسکتوتسوی آن شاد و نشاطآور است و به رغم زیبایی تم اصلی لارگهتوی آن اندکی افت پیدا می کند و مکثهای زیادی ارائه می دارد. فینال این کوارتت با جلوه و خودنمایی و جلوهای به روش بتهوون در سنفنی نهم او آغاز می شود. این کوارتت در کل اثری هوشمندانه است که شاید نوای آن از دیگر انواع آن زیباتر به نظر می آید.
کوارتت بورودین A. Borodine آهنگساز روسی
بورودین که خودش را وقف تصنیف موسیقی مجلسی کرده بود، آثار سمبولیک و در اُپرا شهرت دارد، شفافیتی که به چهار ساز زهی و سبک لیریک و زیبای خود در کوارتت ر ماژور ملودی گسترشیافتهای عرضه کرد.
این کوارتت چهار موومان دارد: 1ـ الگرومودراتو 2ـ اسکرستو (که در خود نشانهای از تم رقصهای پولونز دارد.) 3ـ نوکتون نوتورنو (آهنگ شب با فرمی آزاد و حالتی عاشقانه و خیالانگیز برای پیانو) که احتمالاً اوج کوارتت به حساب می آید. 4ـ آندانته ویواس (زنده و جاندار است).
کوارتت روی هریس Roy Harris آهنگساز امریکایی
هریس این کوارتت را در 1938 تصنیف کرد که به معنای که تا اندازهای چهار پرلود و فوگهایی را دربرمی گیرد.
این کوارتت همانند بسیاری از آثار هریس سنتزی از گذشته و حال است. فرم پرلودها و فوگها گذشته را القا می کند و پرلودها به خاطر زیرکی هریس که از تمهیدات کنترپوان سود می جوید قابل ملاحظهاند. فوگها طرحهایی به گونه طرحهای باخ دارند که از لحاظ رشد و نمو تماتیک تندند. خود تمها در گامها مودالاند و حال و هوایی تقریباً ابتدایی دارند با این همه، کوارتت هریس اثری از موسیقی ابتدایی و یا قرون وسطایی بر جای نمی گذارد. اگرچه کالبد آن به گذشته تعلق دارد، نوای آن ورای زمان حال است و شنونده از این تناقض آگاه نمی شود.
کوارتت کلود دبوسی claude debussy آهنگساز فرانسوی
نخستین کمپوزسیونهای دبوسی که او را به عنوان نابغهای شناساند، کوارتت ساز زهی او کوارتت در سل مینور اوپوس 10 بود که در 1893 آن را تصنیف کرد.
در یک پاساژ درخشان پل دوکا آهنگساز فرانسوی درباره آن نوشت: «کوارتت دبوسی شیوه درخشانش نشاطآور است. همه چیز در این اثر واضح و به دقت به تصویر درآمده است، اما به فرمی فوقالعاده و آزاد، جوهر ملودیک آن فشرده است. اما از کیفیتی غنی برخوردار است. بافتهای هارمونیک آن با کیفیتی عمیق و شاعرانه اشباع می شود. اگرچه جسورانه است، اما هرگز به خشونت نمی گراید.
دبوسی از آکوردهای غنی پی در پی این اثر احساس شادمانی می کند. اکوردهایی که ناموزون می نماید: خام و ناپخته نیست و در عین پیچیدگی بسیار هماهنگ به گوش شنونده می رسند و همانند یک قالی عجیب و گلگون رنگی ناجور ندارند. این کوارتت چهار موومان دارد: نخستین موومان آن (جاندار و بسیار قاطع) است، نیرومند و موکد ارائه می شود و با تم دومی دلپذیر که با آن مغایر است حضور پیدا می کند.
موومان دوم (بسیار سرزنده، بانشاط، پرشور و کاملاً ریتمیک) با ضربی تندتر ویولا ارائه می شود.
دبوسی در آندانتینو بیان مالیخولیایی و آرامی را با خاموشی سازهای زهی عرضه می دارد، و با آنکه موومان چهارم (بسیار معتدل) است، زورمند می نماید.
کوارتت موریس راول M.Ravel آهنگساز فرانسوی
کوارتت درنا چهار موومان دارد که همگی از ملودیهای زیبا و ویژهای برخوردارند.
سه موومان اول این کوارتت با لطافت و ظرافت عرضه می شوند و در بخش آخر آنها پاساژی بزرگ، زورمند و هیجانآور گنجانده شده است.
گابریل فوره که این کوارتت به او اهدا شده است، بر این اعتقاد است که تمامی اثر کاملاً عاری از عوامل بالقوه چنین اثری است، و موومان آخر بسیار مختصر و گسیخته است.
کوارتت سرگئی پروکوفیف s.prokofiev آهنگساز روسی
پروکوفیف دو کوارتت برای سازهای زهی تصنیف کرد. نخستین کوارتت اوپوس 50 (1930) حالتی تفکرآمیز و آرامشی متداوم دارد.
پروکوفیف کوارتت دوم در فا ماژور اوپوس 92 را دوازده سال بعد تصنیف کرد که ایدههای ملودیک آن را با الهام از موسیقی فولکلوریک کاباردینو ـ بالکارا در شرق قفقاز که در 1942 به این دیار سفر کرده بود، نوشته است.
ملودیهای فولکلوریک قفقاز در آهنگی ساده عرضه می شوند. در موومان دوم آوازی عاشقانه همراه می شود و با رقص فولکلوریک ریتمیک پایان می گیرد.
کوارتت پیرتر ایلچ چایکوفسکی p.i.tehaikovsky آهنگساز روس
معلوم نیست اگر این کوارتت اولیه چایکوفسکی به خاطر موومان معروف دوم آن آندانته کانت بیل (بخش آهسته) نبود، تأثیری از خود باقی می گذاشت یا نه.
موسیقی این اثر انتزاعی است، بی آنکه نشانههایی از پختگی و شایستگی چایکوفسکی در آن وجود داشته باشد. اما موومان دوم آن از یک ملودی تألمآور برخوردار است که نمی توان آن را به فراموشی سپرد و فقط به خاطر همین موومان است که این کوارتت برای اجرا شایستگی پیدا می کند. بسیار بدیهی است که تم این موومان در اصل از چایکوفسکی نیست. بدین معنا که او به یک افرازمند یا صنعتگر برمی خورد که ضمن کار سوت می زده است و آنقدر تحت آن قرار می گیرد که بی درنگ نوای این سوت را روی کاغذ می آورد و بر آن می شود تا این نوا را اساس موومان آرام کوارتت خود قرار دهد.
سایر موومانهای این کوارتت عبارتند از:
مودراتو ا ِسمپلیس (ساده و بی پیرایه) است که یا شادمانی را با حس ترحم نسبت به خود به گونه اسکرتسویی نیرومند سنکوپگونه یا کوتوتاه و یک فینال کاملاً روسی در حالت و اتمسفری بدینگونه درمی آمیزد.
می گویند وقتی تولستوی موومان دوم یا بخش آهسته این کوارتت را شنید اشک از چشمانش سرازیر شد.
کوارتت فلیکس مندلسون f.mendelsson آهنگساز آلمانی
مندلسون این کوارتت در سی بمل ماژور را وقتی که فقط بیست سال داشت، تصنیف کرده تا اندازهای یک آداجیوی زهی به نمونه کوارتت هارپ بتهوون آغاز می شود و پس از هفت میزان الگرو نون تاردانته سربرمی کشد که دو تم عالی از خود بروز می دهد: تم اول گویا و پرمعنا و با لحنی پرشور و پُرتب و تاب و تم دوم ظریفانه و صلحآمیز عرضه می شوند.
موومان دوم کازونتا یکی از مشهورترین ملودی سرزنده و شوخ موسیقی مجلسی مندلسون است که جذابیت آن با ستاکاتی (نُتهای ناپیوسته و مقطع) و پیزیکاتی و زخمه انگشت بر سیم سازهای زهی بدون دخالت انگشت) متمایز می گردد.
موومان سوم آندانته اسپرسیو (بلیغ و رسا) کاملاً لیریک و تغزّلی است. (چون آغاز کوارتت) با نُتهای هارمونیک اورتون مذهبی عرضه می شود. درواقع تعالی موومان تواضعانه است که در لحظاتی چند عمیقاً تأثیرانگیز می شود.
بعد فینال این کوارتت مولتوآ لگرو1 ویواس فرا میرسد تا آرامش و وقار کوارتت را شادمانه آزاد کند.
کوارتت سوشتاکویچ d.shostakovitch آهنگساز روس
شوستا کویچ نخستین کوارتت سازهای زهی خود را در 1936 تصنیف کرد. هفت سال بعد کوارتت دوم خود اپوس 69 را نوشت و در 9 نوامبر سال 1944 در اتحاد جماهیر شوروی به اجرا درآورد.
این کوارتت یکی از زیباترین آثار مجلسی این آهنگساز به شمار آمده است. چهار موومان این کوارتت اورتور رسیتاتیف گفتوگویی با آواز رومانس و والس و وارسیونهایی را دربرمی گیرد.
موومان اول کیفیتی عجیب و غریب و مرموز دارد که آهنگساز قصد داشته است از کادنسها انتهای یک قطعه موسیقی آرامشدهنده فرعی یا Plagal استفاده کند.
رسیتات، رومانس قطعاتی درونگرا به شمار می آیند. والس این کوارتت به سبک چاکوفسکی است که دستخوش یک رشته از واریاسیونهای اصیل ساده و بی آرایش می گردد.
کوارتت دورژاک آهنگساز روس A.Dvorάk
وقتی دورژاک از امریکا دیداری به عمل آورد نه تنها در تصنیف سنفنی «دنیای جدید» خود از این سرزمین الهام گرفت، بلکه در نوشتن موسیقی مجلسی از جمله شوری از خود نشان داد.
وقتی دورژاک در اسپیلویل امریکا بود سه سرخپوست به ملاقات او آمدند و موسیقی معروف خود را برای او اجرا کردند.
دورژاک که تمایل به موسیقی فولکلوریک داشت، مجذوب ملودیهای عجیب و مرموز و ریتم زورمند موسیقی آنها شد و تصمیم گرفت این سبک و شیوه را در موسیقی خود در کار گیرد.
دورژاک در موومان اول کوارتت که آغاز درونمایه موسیقی سرخپوستی را به نمایش گذاشت و روح آزاد غرب بزرگ را نمایان کرد.
موومان دوم با تمی که خصیصهای سرخپوستی داشت آغاز شد.
کوارتت اسمتانا B.Smetana آهنگساز چک
اسمتانا این کوارتت کوارتت در می مینور یا (از زندگی من) را در 1876 یعنی دو سال پس از آنکه از کری رو به افزایش خود آگاه شد، تصنیف کرد.
این فاجعه حالتی از نفوذ یک (واپسنگری، بازنگری) را در او پدید آورد که کاملاً اتوبیوگرافی را به آدمی تلقین می کرد.
آهنگساز خود می گوید: «این کوارتت به عبارتی کیفیتی شخصی دارد که مرا عمیقاً آزار می دهد.»
این کوارتت چهار موومان دارد: در موومان اول بهرغم عشق اولیه من به هنر و موسیقی بومی فولکلوریک تمایلات رومانتیک و آرزوهای ارضا نشدهام و در عین حال بدبختی آیندهام را باز می گوید. (این بدبختی دال بر انقلاب 1848 است که اسمتانا ناگزیر به سوئد می گریزد.)
موومان دوم نوای یک رقص پولکا است که آهنگساز می گوید: «این رقص مرا به یاد ایام جوانی که موسیقی رقص تصنیف می کردم می افکند.»
مومان سوم، یک بخش زیبا و آرام است که اسمتانا درباره آن می گوید: «این بخش مرا به یاد نخستین عشقم به دختری که بعداً برایم همسری وفادار شد، می اندازد.»
و درباره فینال این کوارتت می گوید: «شادمانی من در کشف این واقعیت است که چگونه عناصر ملی بوهمی را در موسیقی بیان کنم که تا آغاز کری من ادامه پیدا کرد.»
کوارتت سیبلیوس Sibelius آهنگساز فنلاندی
سیبلیوس کوارتت اوپوس 56 نواهای صمیمی و شخصی را در دوره افسردگی و پریشانی تصنیف کرده است.
سیبلیوس در 1908 از یک غده در کلیه خود در جلوی خود رنج می برد که ترسید مبادا به سرطان مبتلا شده است.
در برلین چند متخصص در این زمینه او را سیزده بار مورد عمل جراحی قرار دهند و غده را برداشتهاند.
سیبلیوس همانطور که از بحران در گذر نماند این کوارتت را تصنیف کرد.
دقیقاً می توان گفت که چرا سیبلیوس این کوارتت را نوای صمیمی یا شخصی را نامیده است.
سیسل گری برایش باور است که علت آن در موومان آهسته آن نهفته است که یکی از شخصی و خصوصی ترین و یا صمیمی ترین این آثار اوست که آهنگساز در جستوجوی روح خود برآمده است.
در این کوارتت که روح هنری وسیله شکار اوست، این کوارتت چهار موومان دارد:
در آندانته ـ الگرو و مولتومو دراتوی آن هشت میزان گنجانده شده است که موسیقی سری و فراگیری را ارائه می دهند.
یک ویواس Vivace (نوای پرشور و سرزنده که مواد تماتیک آن به موومان اول آدا جیودی مولتو شباهت دارد و یک الگرو نوای برجسته و یک الگروی هیجانی به کوارتت پایان می دهد.
کوارتت شومان در لا ماژور
شومان در 1842 به نوشتن کوارتت سازهای زهی همت گماشت. از این رو به مطالعه کوارتتهای هایدن و موتسارت پرداخت و آثاری چون لا مینور فا ماژور و لا ماژور تصنیف کرد.
این هر سه کوارتت برای نخستینبار در خانه فردیناند دیوید ویولننواز معروف به اجرا درآمدند.
هاپتمان در این باره نوشت: «نخستین کوارتت شومان بسیار مرا خسته کرد». درواقع مرا درباره استعداد او به شگفت آورد. در این اثر محتوا و فرمی غیر عادی دارد. زیرکانه تصنیف شده است.
اگرچه شومان درباره کوارتتهای خود اندیشهای والا داشت، اما نمی توان آنها را آثاری بزرگ پنداشت. با این همه، لحظاتی غنی و زیبا با افکاری ماهرانه و احساسی عمیق در آنها وجود دارد.
کوارتت لا ماژور که شومان آن را ظرف چند روز تصنیف کرد، از روش تکنیکی و منحصربهفرد سود جسته است. تمهیدی مشخص در استفاده از فواصل در هر چهار موومان این اثر ملموس است.
بر موومان اول استفاده از پنجمین و چهارمین (فواصلی ملودیک یک یا هارمونیک در گام ماژور یا مینور) وجود دارد. فاصله چهارم در دو موومان دوم برجسته است. درحالی که فاصله هفتم به سود موومان سوم ظاهر می شود.
در فینال، تم اصلی (حالتی شامل پاساژهایی است که با فاصله ششم سقوط می کند و قطع می گردد).
کوارتت در ر مینور یا کوارتت مرگ و دختر
در این کوارتت چون شوبرت از آوازی به نام مرگ و دختر سود می جوید او را دستخوش یک رشته از موومانها کرده است. به علاوه اتمسفر این آواز درباره مرگ که بر سرتاسر کوارتت غالب است و تقریباً حالت مراسم تدفین به آن می دهد. گوبت Gobbett درباره تم آغازین موومان اول ـ که مبارزهای جسورانه است ـ می گوید: «این موومان کشمکشی است با مرگ و تقریباً کیفیتی تبآلوده در موومان سوم (الگرو مولتو Allegro Molto و پرستویی ( Prestoموومانهای فینال آن احساس می شود).
شوبرت در آواز (نگاره راز) قصیدهای از گوته که کشمکش با مرگ را به ؟ القا میکند، الهام گرفته است.
هایدن درونمایهای آرام در دو موومان نخستین خود دارد.
کوارتت در سل ماژور اوپوس 64 شماره 4 هایدن شادمانی و نشاط در تمامی آن ملموس و غالب است. موومانهای آهسته و موومانهای اسکرتسو در این کوارتت در کنار هم جای می گیرند و موومان دوم یک رقص روستایی اتریشی یا لندر Lander ارائه می شود و در موومان سوم آوازی شادی بخش در سه قسمت خودنمایی می کند.
کوارتت در ر ماژور اوپوس 64 شماره 5 هایدن به نام کوارتت چکاوک (Lark) خوانده شده است، چرا که نهاد نخستین موومان آن خوشدلانه و پُرشور است.
کوارتت در ر مینور اوپوس 76 شماره 2 یکی از هماهنگترین و یکپارچهترین کوارتتهای هایدن به شمار آمده است. تمام موومانهای آن در کلیدی یکسان به اجرا درمی آیند و همگی نسبت به هم حالتی روحانی دارند. گاه این کوارتت را کوارتت که از کوینتن Quinten می خوانند، چون تم موومان اول آن Fifth (یا خمس) است (فاصلهای در ملودی یا هارمونی، پنج مرحله در گام ماژور یا مینور)
در این کوارتت تم دومی وجود ندارد. موومان آهسته آندانته اِ پیو توستو (الگروه تو (Andante e Piu tasto allertto یکی از زیباترین موومانهای هایدن است. موومان مینوئد آن را به خاطر نهاد وهمآورش مینوئه جادوگران خواندهاند.
کوارتت در دو ماژور اوپوس 76 شماره 3 به نام کوارتت امپراتور Emperor خوانده شده است، چرا که هایدن سرود ملی اتریش را که در 1777 تصنیف کرده بود، بنا به درخواست امپراتور در آن گنجانده بود.
این ملودی در موومان دوم پوکو آداجیو کانتابیل Poco Adagio Cantabile ظاهر می شود و یک رشته واریاسیونهای ساده آرایش و تزیین به خود می گیرد. موومان اول نهاد تلفیقی فوقالعادهای دارد.
کوارتت در ر ماژور اوپوس 76 شماره 5 هایدن را گاه کوارتت لارگو (Largo) می نامند چون موومان آهسته آن یکی از زیباترین و آسمانی ترین نغمات در کوارتت به شمار آمده است. تنها موومان این کوارتت، فینال آن به فرم سونات است.
کوارتت شوبرت
اف بوناویا Bonavia نوشت کوارتت در دستهای شوبرت مدیوم یا واسطه قابل انعطاف برای ایدههای یک نهاد ملودیک (همچون نخستین موومان لا مینور و یا ایدههای شدید دراماتیک (همانند آغاز کوارتت سل مینور) شکل می گیرد. شاید بایستی این پیوستگی شاد میان مدیوم و ایده را در نهاد لیریک یک موسیقی به حساب آوریم… شوبرت در کوارتتهای خود اساساً از آواز بهره می گیرد. تمهای او در بیشتر بخشهای کوارتت به گونه آواز نام گرفتهاند. تصویر کلی بیشتر تغزلی است تا تراژیک و یا پژوایی. موسیقی آن به گونهای تصنیف شده است که به اندازه کافی دور از احساسات عمیق باشد.
این کوارتت از آرامش ذهن و قلب خبر می دهد، مضافاً آنکه نوای آن با صدای طبیعت هماهنگی دارد… درواقع کوارتت در لا مینور اوپوس 29.
اغراق نخواهد بود که بگوییم در قلمرو موسیقی مجلسی هیچ نوایی زیباتر از دو موومان نخستین این کوارتت وجود ندارد.
درباره این کوارتت که در 1824 تصنیف شده است منکن Menken یک بار نوشت موونهای آهسته این کوارتت نشانه و دلیل متقاعدکنندهای است بر وجود خداوند. زیبایی این کوارتت به نظر می آید آیا شیوایی دنیایی آن نیز از منبع الهی و آسمانی سرچشمه می گیرد.
سمرئل لاسیار S.Laciar کوارتت لا مینور را اینطور تفسیر می کند:
«بسط بخش موومان این کوارتت تا اندازهای به خاطر موضوع اصلی ملودی سر می کشد که شوبرت ظاهراً به آن علاقهمند بود.»
کوارتت سیی بمل مینور در موسیقی روزامونده Rosamunde و در کوارتت شماره اوپوس 142 برای پیانو نیز درخششی ویژه دارد. مینوئه نیز در این کوارتت بیشتر از دو کوارتت دیگر درونمایه خود شوبرت را دارد که یکی از شاعرانهترین و شخصی ترین قطعاتی است که تا به حال تصنیف شده است. فینال این کوارتت در سه موومان کوارتت دیگر استادانه عرضه می گردد.
کوارتتهای هایدن
بنا به تشویق فورنبرگ Fürenberg موسیقیدان آماتور، هایدن در 1750 نخستین کوارتت سازهای زهی خود را تصنیف کرد. فرم این کوارتت آنچنان او را شیفته و فریفته کرد که در چند ماه بعد کوارتز پس از کوارتتی دیگر پدید آورد.
برخی بر این باورند که کوارتت سازهای زهی با گریگور الگری G. Allegri آهنگساز ایتالیایی (1652 ـ 1582) زاده شده است. اما این کورلی Corelli آهنگساز ایتالیایی (1713 ـ 1653) بود که برای نخستینبار به سبکی در موسیقی مجلسی سوناتهای ارکستری خود تمیز داد.
کورلی به موسیقیدانان آن زمان گفت که چگونه تلفیق موثر کوچکی میان سازهای زهی پدید آورند. با بوچینی و دیترز دورف و دیتر سدورف آهنگساز اتریشی فرم کوارتت به زودی گسترش یافت و آماده گشت تا با دست استادی چون هایدن متبلور و شکل گرفت.
هشتاد و سه کوارتت اولیه هایدن آشکارا از آثار بوچرنی شکل گرفت. چهار ساز زهی بودند که معمولاً پنج موومان دارند. دو موومان آنها مینوئه Minuet اند که هر موومان بافت و تار و پودی گذرا دارد.
هایدن تقریباً 40 کوارتت تصنیف کرد که 4 موومان داشتند و ساختار و ایدههای او را ارائه دادند.
هایدن با 6 کوارتت در گروه اوپوس 20 (1772) راه خود را در این راستا تغییر داد.
گوبت Gobbett نوشت هر 6 کوارتت اوپوس 20 از جهت تاریخ و زیباشناسی قابل توجهاند و اگرچه هنوز هایدن برای دسترسی به این نوع موسیقی می بایستی راه درازی را طی کند، اما تصنیف در موسیقی ارکستری کوارتت هنوز کسی را نشناخته بود. و بعد فرانس بلینگر Franz Bellinger موسیقی شناس گفت: «هایدن اشکال و طرحهای کوارتتهای خود را اگرچه تا اندازهای احتمالاً به گوش شنوندگان مدرن ابتدایی به نظر می آیند، اما با ایدههایی دلپذیر و جذاب درآمیختهاند. درواقع او در تصنیف کوارتت دریافت که هر بخش ویژه و انفرادی آن باید با تکنوازنده ارائه گردد. هر بخش باید نقش خود را طبق ظرفیت و توانایی ساز ارایه دهد.
کوارتتهای موتسارت
کوارتت در سل مینور 478 K. و کوارتت در می ماژور 493 .K موتسارت.
موتسارت دو کوارتت برای پیانو، ویولن، ویولا و ویولنسل تصنیف کرد که نخسین کوارتت در سل مینور و دومین آن یک سال بعد پدید آمد.
اریک بلوم Eric Blom درباره کوارتت سل مینور نوشت: «… اثری بزرگ و ارزشمند که می تواند پس از سنفنی و کوینتت سازهای زهی با همان کلید جای خود را باز کند.
در موومان اول آن تراکم و غلظتی پُرشور از یک اثر تماتیک و همینطور از یک اصالت، خلاقیت، نوآوری آشکار در ابداع و سلوکی که شنونده را بی درنگ تحت تأثیر گذارد و او را خسته نمی کند، ملموس است…. موومان آهسته این کوارتت را با موسیقی سی بمل ماژور ظرافت و زیبایی و جذاب اپرای عروسی فیگارو (Figare) را در یاد آدمی می آورد.
درواقع این کوارتت یک روند و Rondo است که شنونده را به این فکر وا می دارد که کدام یک از ملودیهای آن دلپذیر است و آدمی را لبریز از احساس می کند. اما موتتهای سازهای زهی موتسارت: موتسارت نخستین کوارتتهای زهی خود را در 770 در سل ماژور ؟ 80 ـ K و شش کوارتت سازهای زهی بعدی خود را در 1772 تصنیف کرد و شش کوارتت دیگر را در 1773 پیش از آنکه قدرت خلاقه خود را نشان دهد کوارتت سازهای زهی را تصنیف کرد.
کوارتتهای هایدن
پس از 1770 وقتی موتسارت پسرکی بود و میانسالگی خود را می گذرانید، بر آن شد تا با الهام از کوارتتهای استادان و چند کوارتت تصنیف کند، موتسارت جوان با الهام از هایدن فرم کاملی در نوشتن کوارتت ارائه داد که در آن زیبایی، شفافیت حاکم بود. غنایی که او در فرم و ایده کوارتتهای خود پدید آورد و مورد توجه هایدن قرار گرفت که استادش را واداشت تا از لحاظ سبک تغییراتی در تصنیف کوارتت از خود نشان بدهد به گونهای در کوارتتهای او این سبک درخشش پیدا کرد. این کوارتتهای روسی خود موتسارت را واداشت تا شش کوارتت بعدی خود را بنویسد و آنها را به هایدن اهدا کند.
در این کوارتتها موتسارت از تدبیر، ابتکار و تفکرات رفیع در تکنیک سود جست و به آثار خود در این زمینه درخششی ویژه بخشید.
بار دیگر هایدن تحت تأثیر این کوارتتها قرار گرفت و کوارتتهایی که پس از 1784 تصنیف کرد، به خوبی مفهوم داشت که کوارتتهای موتسارت بر او تأثیر نهاده است.
در این راستا موتسارت شش کوارتت بین سالهای 1782 و 1785 نوشت که آنها را به هایدن اهدا کرد.
کوارتت در سل ماژور (387 ـ K) کوارتت در ر مینور (421 ـ K) کوارتت در سی بمل ماژور (464 ـ K) و کوارتت در دو ماژور (465 ـ K) از آن جملهاند.
در خانه موتسارت در شولتراس وین بود که این کوارتتها برای نخستین بار به اجرا درآمدند و غیر از تماشاگران هایدن و لئوپولد پدر موتسارت هم حضور داشتند که از سالزبورگ آمده بودند.
چهار موسیقیدان که این کوارتتها را اجرا کردند، هایدن و کارل فن دیترسدورف ویولن، موتسارت ویوله و وانهال Wanhal ویولنسل می نواختند.
می گویند هایدن به لئوپولد موتسارت گفت: «به شما می گویم که پسرتان در نظر من چه از لحاظ شخصیت و چه از لحاظ نام بزرگترین آهنگساز است. او ذوق سرشاری دارد و بیش از آن از دانش عمیقی برخوردار است.» و این هنگامی بود که موتسارت هنوز به سی سالگی نرسیده بود.
موتسارت در این شش کوارتت جدیدی که به هایدن اهدا کرد، همانطور که تی دانبیل T. Dunbill نوشت: «موتسارت مرحله تجربه را در تصنیف کوارتت گذرانده بود و در این راستا سبکی پدید آورده بود که در نظر تمامی دنیای موسیقی آثاری شناختهشده می نمود. استادی او را در این زمینه نمی توان کتمان کرد. در این کوارتتها هر بخشی در آنها در طرح اهمیتی یکسان دارد، و سازها آنچنان راحت و آزاد به نوا درمی آیند که هیچ آهنگساز دیگری در تصنیف کوارتت به این درجه و پایه نخواهد رسید.
شاید کوارتت دو ماژور (465 ـ K) را از معروفترین این کوارتتها دانست که از کوارتت سیی بمل ماژور 458 ـ K شهرت بیشتری داشته باشد.
کوارتت سیی بمل ماژور 428 ـ K را گاه کوارتت شکار می نامند، آخر به خاطر آنکه تم آغازین موومان اول آن به نوای شیپور شکار می ماند.
کوارتت دو ماژور 465 ـ K بی شک یکی از معروفترین کوارتتهای موتسارت است که به آن نام دیسوننت Dissonent (ناهمخوان) دادهاند، چرا که موومان آن با گام کروماتیک Chromatic (نیمپرده) عجیب و تونالیته مبهمی آغاز می شود.
این پاساژ اثر فوقالعاده مدرنی را ارائه می دهد که حالتی غیرقراردادی آن برای قرن 19 شگفتآور است. با این همه هایدن مرد آزادمنش و بردباری بود که گفت: «اگر موتسارت در تصنیف این کوارتت چنین خواسته است، باید دلیل خوب و قانعکنندهای هم برای آن داشته باشد.»
کوارتت در ر ماژور 575 ـ K ، کوارتت در سی بمل ماژور (589 ـ K) و کوارتت در فا ماژور (590 ـ K)
در 1789 سه سال پس از آنکه موتسارت تصمیم به تصنیف کوارتت گرفت، فردریک ویلهلم دوم پادشاه پروس که خود در نواختن ویولنسل آماتور برجستهای بود، موتسارت را واداشت تا چند کوارتت برای سازهای زهی بنویسد تا مورد استفادهاش قرار گیرد.
موتسارت که در این زمان سخت به پول نیاز داشت این پیشنهاد ویلهلم را اجابت کرد. سه کوارتتی که موتسارت برای ویلهلم تصنیف کرد به دو جهت بود: یکی آنکه ویلهلم حامی او به شمار می آمد. دوم آنکه ویلهلم نوازنده ویولنسل بود و موتسارت بر نوازندگی ویولنسل او در این کوارتت صحه گذاشت.
نخستین کوارتت در ر ماژور عنوان کوارتت «ویولنسل» را به خود گرفت چرا که نوازندگی ویولنسل در آن درخشش پیدا کرد. وانگهی موتسارت می خواست از کوارتتهای هایدن و کوارتتهای اولیهاش که از ملایمت، نرمی و جذابیت بهرهمند بودند حامی خود را شادمان کند.
دانهیل می گوید: «گروه پادشاه پروس درونمایهای داشت که آن را در سبک از سایر کوارتتهای موتسارت متمایز کند.
این کوارتت اثری خوشبینانه است که نتی از شوق و شور در موومانهایش درخشش پیدا می کند، اما هرگز قلبمان را با احساسی عمیق که از کوارتتهای اهداشده به هایدن نشئت می گیرد، لمس نمی کند.
این کوارتتها بین سالهای 1789 تا 1790 تصنیف شدهاند که آخرین آثار موتسارت در این زمینه به شمار می آیند.
منبع: مجله مقام موسیقایی – شماره 26