کندوکاوی در تاریخ موسیقی نظامی ایران
وحید باسره
ارکستر های موسیقی نظامی با آن نظم و ترتیب و نوازندگان یونیفورم پوش و سازهایی برق انداخته شده و رهبری که بیشتر یک فرمانده است تا رهبر ارکستر، برای بیشتر مردم منظره ای آشناست که این ارکستر با تمام دبدبه و کبکبه اش بنا به مناسبت های ملی و مذهبی نه در سالن های مجلل که در فضای باز و در میان مردم در سازهای خود می دمند و بر آنها ضربه می نوازند. به جرات می توان گفت که حداقل در کشور ما بسیاری از مردم تنها اجرای زنده ارکسترهای موسیقایی را که در طول زندگی خود از نزدیک دیده اند همین ارکسترهای نظامی اند. اما تاریخ موسیقی نظامی ایران داستان دیگری دارد. تاریخ موسیقی ایران نشان می دهد که نسبت موسیقی نظامی با دیگر انواع موسیقی در کشور ما نسبتی مستقیم است. شاید باور این مساله که این نوع از موسیقی که خاستگاه آن میدان های جنگ است موسیقی سرزمین ما را سامان داده دشوار باشد اما واقعیت این است که تا پیش از آموزش موسیقی نظامی در دوره قاجار، موسیقی ایرانی بنا به دلایل مختلف وضعیتی بسیار نابسامان داشت. به نظر می رسد که اگر آموزش علمی موسیقی در مدارس نظام به ایران وارد نمی شد معلوم نبود حال و روز موسیقی ایرانی چگونه بود.
موسیقی ایرانی در اوج
دست نوشته های دانشمندان موسیقی دانی همچون فارابی (۲۶۰ ۳۳۹ ق)، ابن زیله (وفات ۴۴۰ق)، فاخر ارموی (۶۱۳ ۶۹۳ق) و ابن غیبی (۷۵۴ ۸۳۸ق) نشانگر این مساله است که تا پیش از برآمدن صفویان موسیقی ایرانی جنبه علمی داشته است. این در حالی است که در همین دوران موسیقیدانان هندی و چینی از روش های بسیار ساده تری بهره می بردند که موسیقیدانان ایرانی از آن آگاهی داشتند. دسترسی موسیقیدانان ایرانی به خط موسیقی یونانی آنها را با طرز نت?نویسی غربی نیز تا حدی آشنا کرده بود. تا زمان درگذشت ابن زیله اصفهانی شیوه یی خاص در میان موسیقیدانان ایرانی برای نغمه نگاری به کار می رفت، بدین شکل که نغمه ها را با حروف ابجد و با همان نظم و ترتیب ابجدی مشخص می کردند. این در حالی است که ایرانیان در ساختن سازهای موسیقی نیز تبحر و دقت خاصی به خرج می داده اند. فارمر در کتاب «تاثیر و نفوذ ایران در تعبیه آلات موسیقی» با توجه به اطلاعاتی که در کتب و اسناد تاریخی ایران مانند «جامع الالحان» نوشته ابن الغیبی، درباره چگونگی ساخت سازها و شکل و اندازه آنها و نیز کوک ساز و پرده های اصواتی که از تماس با انگشتان دست با سیم ساز پدید می آیند، می نویسد: «ایرانیان نخستین قومی بوده اند که شرح ساختمان سازهای موسیقی را به تفصیل نوشته اند.»
دوران عقبگرد
اما شرایط بر همین منوال نمی ماند و در زمان زمامداری صفویان موسیقی ایرانی حالی آشفته می یابد. علی بلوکباشی و یحیی شهیدی در کتاب «پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی نظامی» دلیل این مساله را اوضاع نابسامان اجتماعی و سیاسی کشور در آغاز زمامداری صفویان که سبب شد محیط رشد و نمو موسیقی ایرانی تا حد زیادی از بین برود. پس از این دوران موسیقی ایرانی ارزش و اعتبار علمی خود را از دست می دهد و ایرانیان از شیوه نغمه نگاری یا نت نویسی بی خبر می مانند. اوژن فلاندن که در زمان محمدشاه قاجار و در سال ۱۸۸۰ میلادی به?مدت دو سال به ایران سفر می کند موسیقی ایرانی را بسیار ابتدایی و عقب مانده توصیف می کند. وی در این رابطه می نویسد: «موسیقی مانند نقاشی صنعتی و تقلیدی نیست، بلکه علمی است.» در صورتی که موسیقی ایرانی از محتوای علمی خود تهی شده است. در این دوران که متاسفانه به درازا نیز می کشد. بلوکباشی و شهیدی دوام و استمرار موسیقی در این دوران را که به صورت تقلیدی شفاهی است در میان سه گروه می دانند: نخست هنرمندان و خانواده های سرشناس و قشرهای میانه یا بالای اجتماع که بنا به ذوق شخصی به موسیقی روی آورده و آن را آموخته اند. اینان جز در محافل خانوادگی و رسمی و درباری در جای دیگری هنر خود را عرضه نمی ساختند. اما گروه دوم از قشرهای پایین جامعه بودند که موسیقی را محل کسب خود قرار داده و از این راه لقمه نانی در می آوردند. اینان در مجالس عمومی بزم و شادی مردم می نواختند و می خواندند. گروه سوم اما بر خلاف دو گروه دیگر خاستگاهی مذهبی داشتند. تعزیه خوانان که به موسیقی سنتی ایران آشنا بودند آوازها و گفتارهای موسیقی را در تعزیه حفظ کردند و تداوم بخشیدند. این دوران را پس از صفویه، می توان بدترین دوران برای موسیقی ایرانی دانست چرا که موسیقی و موسیقی دان قدر و منزلت اجتماعی بسیار نازلی داشت. مردم آنان را «عمله طرب» می خواندند و شاهان و اعیان آنها را بیشتر در مراسم های میگساری خود راه می دادند. اوژن فلاندن در سفرنامه خود سبب بی قدر بودن و بی اعتباری اهل موسیقی را درایران در پرداختن اشخاص حقیر و بی سرو پا به هنر موسیقی دانسته و می نویسد: «موسیقی ایرانی به دست لوطیان و اشخاص بی سرو پا افتاده است. از این رو قیمت و قدر موسیقی به کل در ایران از بین رفته و به ندرت اشخاص اسم و رسم داری یافت می شوند که با موسیقی آشنایی داشته باشند».
موسیقی نظامی در ایران
موسیقی رزمی مجموعه یی از آهنگ های خاص است که همراه با عملیات ها و فعالیت های سپاهی گری در میادین مشق و نبرد هنگام جنگ و صلح به کار می رفته است. این نوع از موسیقی در درون خود پیام ها و معانی ای را دارد که نظامیان فهم پذیرند. در اسناد تاریخی استفاده از موسیقی نظامی در ایران به دوران هخامنشیان باز می گردد. طبق نوشته گزنفون، نخستین سروده هایی که در زمان نبرد در ایران باستان به کار می رفته در زمان جنگ کوروش بزرگ (پادشاهی ۵۲۹تا ۵۵۰ پ. م) با سپاه آسوریان بوده است. پس از این دوران بوده که فرماندهان نظامی ایرانی برای بالابردن روحیه نیروهای خود و تضعیف روحیه دشمن دست به استفاده از موسیقی در میادین نبرد زده اند. البته کسانی که در دسته های موسیقی نظامی می نواختند بر خلاف دورانی همانند صفویه و قاجاریه از منزلت اجتماعی والایی برخوردار بودند. چرا که در پیش برد نبردها یا در شکوه بخشیدن به مراسم های رسمی دربار نقش مهمی ایفا می کردند.
اما پس از این و بویژه در دوران صفویه تا آغاز زمامداری ناصرالدین شاه قاجار موسیقی نظامی همانند موسیقی ملی و محلی اوضاعی آشفته و غیر علمی دارد. کمپفر، یکی از سیاحتگران خارجی که در قرن ۱۷ میلادی و دوران صفویه به ایران سفر کرده است در سفرنامه خود موسیقی نظامی ایران را در تهییج قوا و تحریک جنگاوران برای نبرد بسیار ضعیف توصیف می کند و می نویسد: « موزیکانچیان نظام [و ساختار] علمی و هماهنگی را آنطور که گوش ما [اروپاییان] به آن عادت دارد، نیاموخته اند». علی بلوکباشی و یحیی شهیدی در کتاب خود، «موسیقی و سازهای موسیقی نظامی» به شاهی رسیدن فتحعلی شاه قاجار (پادشاهی ۱۲۱۲ ۱۲۵۹ق) و تصمیم فرزند و نایب السلطنه وی عباس میرزا (۱۲۰۲ ۱۲۴۹ق) برای نوسازی قشون ایران برای مقابله با تهدیدهای نظامی روسیه تزاری را نخستین گام ها در بهره گیری از فرهنگ نظامی غرب در ایران می دانند. عباس میرزا نوسازی بیشتر رسته ها و دسته های نظامی را به افسران فراری یا اسیر شده روس سپرد. در مقابل نوسازی نظام در رسته های توپخانه و پیاده نظام را بر عهده ژنرال فرانسوی، گاردان و افسران همراه وی گذارد. گاردان در مدت اقامت خود در ایران علاوه بر وظایف محوله دسته های موزیک نظامی را نیز که تا آن زمان در نظام ایران نبود، ترتیب داد. پس از مرگ فتحعلی شاه در سال ۱۸۳۵میلادی سر هنری لیندسی ـ بیتون انگلیسی ماموریت یافت تا به فرماندهی یک هیات نظامی انگلیسی، محمد میرزا، فرزند عباس میرزا را از تبریز به تهران برده و او را همراهی کند تا بر تخت بنشیند. در همین اوان به وی مبلغ ۲۸۰۰ لیره برای برپا کردن کارخانه باروت سازی و ۴۰۰ لیره نیز برای خرید سازهای موسیقی غربی پرداخت شد. لیندسی ـ بیتون در سال ۱۸۳۶ میلادی در بازگشت از سفر بریتانیا دو دست کامل از سازهایی که در دسته های موزیک آن زمان اروپا معمول بود با خود به همراه آورد. پس از این و در سال های بعد نیز برخی چه داخلی و چه خارجی در ترمیم قشون ایران تلاش هایی کردند که در تمام این ترمیم و بازسازی ها دسته موزیک نظامی در نظر گرفته می شد اما بزودی و پس از چندی این دسته های موزیک از هم پاشیده می شدند.
اما در دوره مظفرالدین شاه در میان مستشاران نظامی غربی که به ایران اعزام شدند سه نفر کارشناس موسیقی هم بودند که بعدها یکی از آنها تاثیر بسزایی در تربیت دسته های موزیک نظامی در ایران گذاشت؛ او کسی نبود جز ژنرال ژان بابتیست لومر، افسر موزیک فرانسوی.
تحول در آموزش موسیقی نظامی
شعبه موزیک دارالفنون در سال ۱۲۸۴ هجری قمری راه اندازی شد. در همین زمان اداره این شعبه را به لومر سپردند. یک سال پس از آن وی سازماندهی دسته های موزیک نظامی ناصری و تربیت اعضای موزیک دربار را نیز بر عهده گرفت. اما پیش از لومر چند نفر خارجی دیگر نیز آموزش دسته های موزیک دربار را بر عهده داشتند. از جمله بوسکه فرانسوی که از تاریخ ۱۸۵۶ تا ۱۸۵۷ میلادی بمدت یک سال رهبری و آموزش دسته موزیک دربار را بر عهده داشت. پس از وی رویون، معاونش این مقام را بر عهده گرفت. در این میان مارکو ایتالیایی نوازنده قره نی نیز دسته موزیک دیگری برای ناصرالدین شاه ترتیب داد اما وی در دربار نه به سبب موسیقیدان بودنش بلکه بیشتر به خاطر آشپزی خوبش معروف بود. بوسکه و وی هر دو به صورت علمی با موسیقی آشنا نبودند به همین دلیل در زمان آنها اتفاق مهمی در عرصه موسیقی نظامی ایران نیفتاد. اما با این وجود درباریان قاجار مارکو را تا زمانی که زنده بود بر مسند خود باقی گذاشتند.
اما در دوران لومر وی با دعوت از یک موسیقیدان اتریشی به نام گوارا (آنطور که استاد روح ا… خالقی در کتاب خود «سرگذشت موسیقی ایران» وی را می نامد) سعی در ساماندهی شعبه موسیقی دارالفنون می کند. گوارا آنطور که در اسناد تاریخی آمده فردی لایق و آشنا به کار خود معرفی شده است. لومر در تمام دوران ۲۵ ساله تصدی خود ۴۵ شاگرد نخبه را برای رهبری دسته های موزیک نظامی ایران تربیت کرد از جمله غلامرضا خان سالار معزز (مین باشیان) که بعدها به روسیه و فرانسه رفت و آموزش خود را در آن کشورها کامل کرد و سپس به کشور بازگشت و هر چه می دانست در راه پیشرفت موسیقی به کار گرفت. به همت لومر سازهای موسیقی نوین مانند ابوا، فلوت، ساکسیفون و انواع طبل ها و سنج ها به ایران وارد شد. در این دوران سازهای سنتی نقاره خانه ها و نوازندگان عامی از دسته های موزیک نظامی کنار گذاشته شدند و سازهای نوین و افراد آموزش دیده جایگزین آنها شدند. لومر در دوره دو پادشاه یعنی ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه «موزیکانچی باشی» دربار بود.
دوران پس از لومر
از جمله شاگردان لومر که تاثیر بسزایی در تاریخ موسیقی ایران داشت می توان به غلامرضاخان سالارمعزز (مین باشیان) اشاره کرد.
وی که از نخستین فارغ التحصیلان شعبه موزیک نظام بود، دوره هشت ساله موسیقی را زیرنظر لومر به پایان برد. وی پس از فراغت از تحصیل و دریافت درجه افسری در همان مدرسه مشغول به تدریس شد. سپس وی در سال ۱۳۱۶ هجری قمری همراه فرزند ۱۳ ساله اش نصرا… (نصرالسلطان) به روسیه رفت تا در آنجا در کنسواتوار سن پترزبورگ موسیقی بیاموزد. خود وی نیز در همین مدرسه نزد استاد ریمسکی کورساکف به مطالعه و تکمیل فن موسیقی پرداخت. وی پس از بازگشت به وطن از انقلاب مشروطه حمایت کرد. و پس از چندی کشور را به مقصد فرانسه ترک کرد و در اوایل سلطنت احمد شاه به ایران بازگشت و با درجه سرتیپی ریاست کل دسته های کل نظام را بر عهده گرفت.
از خدمات وی به موسیقی نظامی ایران می توان به موارد زیر اشاره کرد: تربیت افسران متخصص برای موزیک نظام، کسب استقلال اداری وآموزشی برای موسیقی نظام، ساختن نخستین نت سرود سلام رسمی به جای مارش، سرودهای خارجی و…. غلامرضا خان سر سلسله استادانی بود که پس از وی هر روز بر غنای موسیقی نظامی و ملی کشور افزودند و همچون وی توانستند در عرصه های مختلف موسیقی، ایران را گامی به پیش ببرند. از جمله این استادان می توان به این اسامی اشاره کرد: حسین خان هنگ آفرین، نصرالله خان (نصر السلطان) فرزند غلامرضاخان، سلیمان خان امنی، ناصر همایون، ابراهیم خان آژنگ، علینقی وزیری، غلامحسین خان مین باشیان و… .
منبع: روزنامه اعتماد – مرداد ۱۳۹۰