پیانو در موسیقی ایرانی
هرمز فرهت
ترجمه: یزدان پژمان اکبرزاده
نخستین پیانو در حدود سال 1185 خورشیدی (1806 میلادی) به ایران آورده شد این پیانو که مدت ها در منزل عضدالدوله پدر عین الدوله (صدر اعظم وقت) نگهداری می شد – با توجه به امکانات حمل و نقل در آن زمان – تنها پنج اکتاو داشت و هدیه ای بود از سوی ناپلئون بناپارت به فتحعلی شاه قاجار.
بعدها ناصر الدین شاه در بازگشت از سفرهایش به اروپا چند پیانوی کامل به تهران آورد. در دربار، نوازندهی نامدار سنتور، «محمد صادق خان» (سرور الملک) با توجه به اندک شباهت هایی که میان مکانیسم کار سنتور و پیانو وجود دارد و همچنین با تغییر کوک ساز، به اجرای نغمه های ایرانی با پیانو روی آورد.
شماری از افراد علاقه مند نزد وی به نواختن این ساز پرداختند که از آن میان می توان به «مشیر همایون» شهردار (1348-1264) اشاره کرد.
مشیر همایون در کنسرت های انجمن اخوت برنامه هایی اجرا کرد و همراه با چند تن از دیگر نوازندگان برای ضبط صفحه به لندن رفت. وی بعدها در تهران هم قطعاتی به صورت تکنوازی و نیز همراه با آواز در «رضاقلی میرزای ظلی»،« فرح انگیز» و تار« درویش خان» به روی صفحه ضبط کرد.مشیر همایون بیشتر در مشاغل دولتی بود، ولی در ضمن چندین سال ریاست شورای موسیقی رادیو را بر عهده داشت و ارکستری به نام «ارکستر ویژه» نیز تشکیل داده بود.
به نظر می رسد نخستین پیانو نواز ایرانی که این ساز را به شیوهی درست نواخته «غلامرضا مین باشین»(1314- 1240) ملقب به «سالار معزز» بوده است. وی که در شعبهی موزیک دارالفنون در تهران و مدتی هم در کنسرواتوار سن پترزیورگ تحصیل کرده بود قطعه ای به نام «آواز ماهر» فانتزی روی موتیف های ایرانی»(Fantasio sur des motifs persian D’Avaz Mahour) با کوک استاندارد برای پیانو آفرید که در روسیه به چاپ رسیده است. مین باشیان دو قطعهی دیگر به نام های «پیش درآمد جدید ماهور» (براساس نغمه ای از «رکن الدین خان») و «تصنیف ماهور برای پیانو» ساخته است.
پس از محمدصادق خان (سرور الملک) اجرای نغمه های ایرانی با پیانو توسط نوازندگانی چون «محمود مفخم» و «معمدالممالک یحیائیان» ادامه یافت. مفخم در تارنوازی نیز از شاگردان «آقا حسینعلی» بود و با موسیقی ایرانی آشنایی کامل داشت. به نوشتهی «روح الله خالقی» در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران»، ریز زدن با انگشتان کوچک و شست به فاصلهی اکتاو در اجرایی موسیقی ایرانی با پیانو از ابتکارات اوست که به وسیلهی نوازندگان بعدی نیز ادامه یافت. مفخم در صدد بود با این کار، مضراب ریز در تار را به پیانو تقلید نماید، در صورتی که این روش برخلاف سبک ویژهی پیانوست که نت مورد نظر و نت یک درجه بالاترش را به طور پی در پی و با تناوبی کمابیش تند به نام تریل به اجرا در می آورند.
محمود مفخم شاگردانی تربیت کرد که از میان آنها «مرتضی محجوبی»، «ابوالحسن استوار»، به شهرت بیشتری دست یافتند. مرتضی محجوبی (1344- 1279) در 10 سالگی «عارف قزوینی» را در کنستری همراهی کرد. وی از نخستین تکنوازانی بود که برای اجرای برنامه به رادیو تهران دعوت شد. «سبک نوازندگی او در پیانو به نحوی بود که تزیینات و تکیه های خاص موسیقی ایرانی را به خوبی نمودار می سازد و به ویژه ملودی هایی که با دست راست می نواخت واجد حالت های خاص آوازهای ایرانی است. از محجوبی علاوه بر نواخته های گوناگون بیش از بیست ترانه نیز برجای مانده است که از آن میان «کاروان» با شعر «رهی معیری» و صدای«غلامحسین بنان» بسیار معروف است. ظاهراً تنها نوازنده ای که به طور جدی از آموزش های محجوبی بهره گرفته «فخری ملکپور» است که از او یک کاست تکنوازی پیانو نیز منتشر شده است.
نوازندگانی که از آنها سخن گفته شد معمولاً برای اجرای موسیقی ایرانی با پیانو کوک استاندارد ساز را تغییر داده و آهنگ های ایرانی را دو دستی ولی به صورت تک صدایی می نواختند. بعدها «جواد معروفی» که علاوه بر موسیقی ایرانی با موسیقی کلاسیک غرب نیز آشنایی داشت، برای اجرای موسیقی ایرانی با پیانو (بیشتر با کوک استاندارد از دست چپ خود برای اجرای آکوردهای مناسب استفاده کرد و سبک تازه ای را در پیانو نوازی ایرانی پدید آورد. وی ردیف موسیقی ایرانی را برای پیانو تنظیم کرد که نت آن همراه با اجرای معروفی در شش کاست منتشر شده است.
«انوشیروان روحانی » و «اردشیر روحانی» – شاگردان شاخص جواد معروفی – که در هنرستان موسیقی ملی نزد وی آموزش دیده بودند نیز به اجرای آهنگ های ایرانی به سبک خاص خود ادامه دادند و آثاری نیز با الهام از دستگاه های موسیقی ایرانی آفریدند. فعالیت انوشیروان روحانی البته بیشتر به ساخت ترانه برای خوانندگان متعدد و یا اجرای همان آثار با پیانو معطوف شد، ولی اردشیر کار نوازندگی را به گونه ای جدی تر پی گرفت. او فراگیری پیانو و آهنگسازی را به ترتیب نزد «امانوئل ملیک اصلانیان» و« توماس کریستین داوید» ادامه داد و علاوه بر ساخت یک کنسرتر پیانو به نام «شلیل» با الهام از ترانه های محلی که در سال 1352 به وسیلهی ارکستر انجمن ژونس موزیکال ایران به رهبری «علی رهبری» اجرا شد، دو آلبوم نیز به صورت تکنوازی پیانو همراه با «محمد اسماعیلی» (تمبک) اجرا و منتشر کرد.
«افلیا پرتو» و «مهین زرین پنجه» از دیگر شاگردان جواد معروفی هستند که به فعالیت های محدودی در این زمینه مشغولند. «حمید» و «سعید دیهمی» نیز که نزد انوشیروان روحانی آموزش دیده اند در کالیفرنیا به فعالیت پی گیر در این زمینه می پردازند و «رامین ذوالفنون» نیز در همان منطقه با تغییر کوک پیانو آثاری به ضبط رسانده که بیشتر با ساکسفون «حافظ مدیرزاده» همراه است.
پس از انقلاب 1357 با توجه به دگرگونی های وسیع در عرصه های فرهنگی و به ویژه موسیقی ،اجرای موسیقی ایرانی با سازهای غربی همچون پیانو بسیار محدود شد و از اواخر دههی 1370 نیز فعالیت در این زمینه عموماً یا افت شدید کیفی دنبال شد.
افزون بر نوازندگان فعال در این زمینه از آغاز تاکنون ،شماری از آهنگسازان ایرانی که تقریباً همگی در اروپا و امریکا تحصیل کرده بودند قطعاتی برای پیانو آفریده اند که گر چه بیشتر در سبک های کلاسیک یا مدرن غربی ساخته شده، ولی از رنگ و بوی ایرانی هم برخوردار است. از آن جمله باید به «امین الله حسین»( آندره)،« فریدون فرزانه» «مرتضی حنانه» «هرمن فرهت» «هوشنگ استوار» «علیرضا مشایخی» «شاهین فرهت» «مهران روحانی» «ایرج صهبایی» «سعید شریفیان» «کیاوش صاحب نسق»، «امیر مهیار تفرشی پور» و… اشاره کرد.
در این جا همچنین باید یادی کرد از «آلفرد ژان باتیست لومر » (Alfred Jean-Baptiste Lemaire) ،استاد فرانسوی شعبه ی موسیقی دارالفنون و چهره ای موثر برای شناساندن موسیقی غرب به ایرانیان که در اواخر سده ی نوزدهم میلادی به دستور «مظفرالدین شاه قاجار » و با یاری شماری از شاگردان شعبه ی موزیک دارالفنون همچون «ارسلان ناصر همایون » در مجموعه هایی مانند «آواز و تصنیف ایرانی » Avaz et Tasnif Persians)) تعدادی از نغمه های را برای پیانو تنظیم کرد . بسیاری از کارهای پیانوی او در همان دوران در تهران و پاریس به طور محدود به چاپ رسید.
از دیگر آهنگسازان غیر ایرانی که از آنها آثار پیانویی بر پایه ی موسیقی شرق ایران در دست است می توان به «جرج ایوانویچ گوردیف »( Georges Ivanovitch Gurdjieff) ، «آلبرت کتلبی »(Albert W.Ketelbey ) و «شارل کوشلین »(Charles Koechlin) اشاره کرد که بررسی آثار آنان مجال دیگری را می طلبد. در ادامه ، مقاله ای به قلم «هرمز فرهت » با عنوان « پیانو در موسیقی ایران » آورده شده است . در این مقاله که دردایره المعارف «ایرانیکا»Encyclopedia Iranica) ) به چاپ رسیده حضور این ساز در موسیقی ایرانی بررسی شده است.
بنابر اطلاعات موجود ، نخستین پیانویی که به ایران وارد شد هدیه ای بود از سوی ناپلئون بناپارت به فتحعلی شاه (2). بعید به نظر می رسد که این ساز کوچک پنج اکتاوی که با رسیدن به تهران باید از کوک هم خارج شده باشد ، هیچ گاه مورد استفاده قرار نگرفته باشد.
در نیمه دوم سده ی نوزدهم میلادی ، در پی دیدارهای «ناصر الدین شاه » از اروپا ، شمار پیانوهای وارد شده به کشور رو به فزونی نهاد و به مرور در خانه ی معدودی از درباریان که در اروپا نیز به سر برده بودند جایگاهی برای آن پیدا شد . هم زمان با بنیان گرفتن شعبه ی موزیک در دارالفنون با حضور مدرسان فرانسوی برای آموزش نوازندگان برای گروه های موسیقی نظامی ، جنبشی همراه با علاقه ای آشکار به موسیقی غرب به وجود آمد و به تبع آن پیانو نیز استفاده ای فراتر از یک وسیله ی تزیینی در خانه ی اشراف پیدا کرد.
گرچه نبود مدرسان با صلاحیت ، عدم آشنایی با موسیقی پیانویی و خط موسیقی ، وارد ساختن این ساز به حیات موسیقیایی کشور را با دشواری بسیاری رو به رو ساخت ، ولی گیرایی عظمت پیانو ، هم از بابت ظاهر و هم از نظر صدا ، کافی بود تا نوازندگان ایرانی را به نواختن ان ترغیب نماید.
برای اجرای موسیقی سنتی ایران با پیانو مشکلات اساسی وجود دارد. این ساز با توجه به ساختارش ، برای کاربرد در زمینه موسیقی چند صدایی (پولیفونیک) در نظر گرفته شده است . طرح شستی ها در برابر نوازنده ، استفاده از هر دو دست به طور مساوی را بدیهی می کند . وانگهی این کاملاً طبیعی است که در زمان هایی که نت های گوناگون باید به طور همزمان به صدا در بیایند ، ساز باید با همه ی انگشتان نواخته شود. این عوامل دست به دست هم داده اند تا برای اجرای آن نوع موسیقی که نه تنها در آ ن به کاربرد بیش از یک نت در آن واحد نیاز نیست بلکه فاقد بافت چند صدایی است و بیشتر جنبهی بداهه پردازانه دارد ، سازهای شستی دار نامناسب شوند.
فواصل در موسیقی ایرانی تعدیل شده نیستند و به متغیر بودن گرایش دارند. از آنجایی که در این موسیقی ، چند صدایی وجود ندارد این تزلزل ، مشکلی ایجاد نمی کند . محققاً انعطاف پذیری فواصل برای ارایه ی سرشت واقعی و عمیق این موسیقی ، حتی مطلوب نیز هست ، ولی ارایه ی موسیقی ایرانی به وسیله ی یک ساز مکانیکی با پرده بندی ثابت ، به گونه ای نامطلوب صورت خواهد گرفت . به این انعطاف پذیری تونال می توان به بهترین شکل روی سازهایی با پرده بندی قابل حرکت همچون تار و سه تار ، یا سازهای بدون پرده بندی مانند کمانچه ، ویولن و یا سازهای بادی بدون کلید نظیر نی دست پیدا کرد ، ولی حتی سنتور ساز ایده آلی برای موسیقی ایرانی نیست ، چرا که برای اجرای مقام های گوناگون پیوسته باید کوک شود.
کوشش هایی برای چیره شدن بر ناسازگاری تونال پیانو به منظور اجرای فواصل مدهای ایرانی ،از راه کوک های متفاوت صورت پذیرفته است . برای مثال ، نت سی بمل در یک یا دو اکتاو در محدوده ی میانی ساز ، در فاصله ای میان سی بمل و سی بکار کوک می شود . نتی که بر اساس تعیین بندی «وزیری » ، سی کرن نامیده می شود و به وسیله ی آن می توان مدهایی چون شور ، دشتی ابوعطا ، نوا و …. را در محدوده ای که دارای سی کرن هستند، اجراکرد. این در حالی است که با کوک کردن سی بمل به صورت معمول در دیگر اکتاوهای پیانو ، می توان ماهور ، بیات اصفهان ، راست و … ارایه کرد.
این قبیل کوک های متعدد –برای رفع نیاز – با یک یا دو پرده ی بیشتر امکان پذیر می شد ولی در هر رو این راه حل ، شدیداً غیر قابل قبول و بی اعتنا به این واقعیت است که فواصل تعدیل شده و ثابت پیانو در تضاد اساسی با کلیه ی فواصل در موسیقی ایرانی است.
مغایرت بیشتر از آنجا پدید می آید که موسیقی ایرانی دامنه ی صوتی محدودی ، کما بیش برابر با گستره ی صداهای آلتو و تنور ، را مورد کاربرد قرار می دهد. صدای همه ی سازهای بومی به همین گستره محدود می شود و در موسیقی آوازی [ایران ] نیز بسیار غیر معمول است که یک باس یا یک سوپرانوی واقعی داشته باشیم . حال آنکه گستره ی صوتی پیانو از هفت اکتاو فراتر می رود. سرشت و صدادهی موسیقی ایرانی اساساً به گونه ای است که در آن ، کاربرد بخش های بسیار زیر یا بسیار بم پیانو جایی ندارد و چنانچه پیوسته بخش های زیر و بم را حذف کنیم از توانایی های ساز چشم پوشی کرده ایم .
نخستین نوازنده ی ایرانی که به شیوه پیانو نوازی در موسیقی ایرانی شکل داد، محمد صادق خان ، نوازنده نامدار سنتور در دربار ناصرالدین شاه بود. استادان بعدی پیانو در موسیقی سنتی ، مشیر همایون شهردار (1970-1885) ، مرتضی محجوبی (1965-1901) و جواد معروفی (1993-1915) بودند وشیوه نوازندگی نیز اندک اندک شکل سنتور نوازی به خود گرفت .
[در این شیوه ] بداهه نوازی بیشتر با دست راست و چنانچه دست چپ نیز به کار برده شود ، ملودی با هم و به صورت اکتاو نواخته می شود . نت هایی با زمان طولانی به صورت ترمولو در فاصه ی اکتاو نواخته می شود که تقلیدی است از مضراب ریز در تار و سنتور و نکته های ظریف نوانس و اجرا همچون لگاتو ، استاکاتو ، مارکاتو ، لجیرو ، اسفورزاندو هم در آن جایی ندارند.
در سده ی بیستم شماری از اجرا کنندگان از موسیقی غرب الهام گرفتند و به صورت پراکنده ، آکوردهای همراهی کننده را بیشتر به صورت آرپژ با دست چپ ، به کار گرفتند. [در این همراهی ها ] تنها اکوردهای ابتدایی تونیک ، زیر مایان و نمایان به کار گرفته می شد.
به نظر نمی رسد که نامناسب بودن افزودن هارمونی تریاد آن هم در ابتدایی ترین سطح به یک موسیقی مودال و مونوفیک مانع از ادامه ی این کار از سوی آن نوازندگان شده باشد ، چرا که حتی برخی می پنداشتند که از این رهگذر ، موسیقی بومی را مدرن کرده و گسترش می دهند.
پی نوشت : 1. سپنتا ، ساسان . «چشم انداز موسیقی ایران ». موسسه انتشاراتی مشعل ، تهران ، 1369، ص 179.
2. نگاه کنید به سرگذشت موسیقی در ایران به قلم «روح الله خالقی »، صفحات 8-157.
کتابنامه : خالقی ، روح الله . «سرگذشت موسیقی ایران ». انتشارات ابن سینا ، تهران ، 1333. سپنتا ، ساسان . «چشم انداز موسیقی ایران » موسسه انتشاراتی مشعل ، تهران ، 1369.
Farhat,Hormoz.”Piano in Persian Music”.Encyclopedia Iranica,New York,2004
منبع: فرهنگ و آهنگ – شماره 11- فروردین و اردیبهشت 1385