پرویز ناتل خانلری؛ از ادبیات تا موسیقی
محمود خوشنام
نادر نادرپور شاعر معاصر میگوید: “در تاریخ هفت قرن اخیر ادبیات فارسی کسی را نمیتوان یافت که چون پرویز ناتل خانلری در زمینههای مختلف گفتن و نوشتن آثاری چنین فراوان و سودمند پدید آورده باشد.”
وزن شعر فارسی و تاریخ زبان فارسی، برجستهترین زمینههایی است که پژوهشهای خانلری در آن جریان یافته است. وزن شعر فارسی که در سال ۱۳۲۲ تالیف شده و در جمع هفتاد سالی از عمرش میگذرد هنوز اعتبار مرجعیت خود را حفظ کرده است.
سمک عیار در زمینه ادبیات عامیانه را باید شاهکاری بهشمار آورد که به تصحیح ناتل خانلری پیش از انقلاب ایران منتشر شد. همچنین ویرایش حافظ او که از معتبرترین حافظها است.
در کارنامه ادبی خانلری با دستاوردهای دیگری نیز روبرو میشویم. بسیاری از کتاب های درسی دبیرستانها بازده همت والای اوست. از آن گذشته تالیف و ترجمه و ویرایش آثار ادبی ایران و جهان چون گزینههایی از رستم و سهراب، سفرنامه ناصر خسرو، تریستیان و ایزولد (آلمانی)، چند نامه به شاعری جوان از ماریا ریلکه (شاعر آلمانی) که تاثیرگذارترین دستور شاعری است، نیز از آنِ اوست.
خانلری از آغاز جوانی به عرصه شعر روی آورد و شعرهای دلپذیری سرود که بیشتر آنها در مجموعه ماه در مرداب انتشار یافته است.
در میان شعرهای خانلری، منظومه عقاب برای خود شاهکاریاست. عقاب بازتاب زندگی پاکیزه و انسانی خود اوست. ولی مهمتر از همه اینها خانلری با انتشار مجله سخن جایگاهی برای عرضه آثار شاعران و نویسندگان ایران فراهم آورد.
سخن به همت و نظارت خانلری از زمان انتشار (۱۳۲۲) تا برپایی انقلاب ایران، شاعرانی را در عرصه نوآورانه اعتدالی پرورش داد. اعتدالیها سخن را جایگاهی برای رشد و پرورش ادبیات نوآورانه تلقی میکردند. هر چند شاعران پیشتاز و مدرن آنرا عقب مانده و کهنگرا معرفی میکردند.
خانلری در همه زمینههای فرهنگی و اجتماعی فعالیت کرده است. بنیاد فرهنگ ایران را پدید آورد که طی سی سال سیصد کتاب پژوهشی دستاورد آن بوده است. پژوهشکده فرهنگ ایران و کتابخانه مرجع از دیگر بنیادهای ساخته و پرداخته خانلری بوده و او همچنان مبدع طرح تاسیس سپاه دانش در ایران بود که شاید شهرتش بیشتر نصیب شاه ایران شد.
خانلری در جایی گفته است که مهم نیست که چه کسی طرح سپاه دانش را تنظیم کرده. مهم این است که روستائیان ایران باسواد شوند.
نکته جالبی که در زندگی فرهنگی خانلری به چشم میخورد، گرایش و روی آوری او از دوره جوانی به سوی موسیقی است. در دبیرستان های سن لوئی و دارالفنون گوشش با موسیقی کلاسیک آشنا شد و حتی نواختن ویولن را آغاز کرد.
دوستی با روحالله خالقی از همان مدارس این گرایش را تقویت کرد. خالقی که به مدرسه موسیقی وزیری می رفت و تازه آهنگسازی را آغاز کرده بود، از خانلری خواست که بر روی چند آهنگ او شعر بگذارد. ترانهها و سرودها چفت و بست مناسبی هم پیدا کرده بود و بعدها خالقی یکی دو تا از آنها را در کتاب خود، سرگذشت موسیقی ایران انتشار داد.
همین آشنایی اولیه با موسیقی و پیوند آن با شعر، خانلری را به پژوهش در صدا و کلام متمایل ساخت. او چندی بعد که به پاریس رفت در انستیتوی صدا شناسی وابسته به دانشگاه سوربن نام نوشت و رساله خود را نیز در همین زمینه تنظیم کرد.
خودش گفته است که پس از اتمام تحصیل گرفتاری مسئولیت های دولتی و دانشگاهی او را از ادامه تحصیل موسیقی بازداشته است. خانلری زیبایی شعر ایران را ناشی از ظرافتهای موزیکال آن میدانست. زبان آهنگین شعر فارسی است که همه را بدون آنکه شعرها را بفهمند مجذوب آن میسازد.
خانلری در این مورد خاطره جالبی در حافظه داشت. در پاریس خطابهای نوشته درباره حافظ و در این خطابه یکی از غزلیات او را برای دانشگاهیان خوانده است. غزل که تمام میشود یکی از استادان کنسرواتوار پاریس از او می پرسد این چه ترانهای بود که زمزمه میکردید؟ و وقتی جواب میشنود که این ترانه نیست، شعر حافظ است، با شگفتی می گوید، مگر میشود شعری تا این حد آهنگین باشد.
منبع: بی بی سی