نیم قرن از روشن شدن آتش جیم موریسون گذشت
فرانک عمیدی
ژانویه سال ۱۹۶۷، دقیقا پنجاه سال پیش، گروه دِ دورز ( The Doors) با انتشار تک آهنگ لایت مای فایر / Light My Fire از اولین آلبوم خود به نام دِ دورز به شهرت رسیدند.
جیم موریسون؛ شاعر و خواننده، ری منزَرک؛ کیبوردیست، رابی کریگر؛ گیتاریست و جان دِنزمور؛ درامر در منطقه ونیز شهر لس آنجلس باهم آشنا و گروه دِدورز را تشکیل دادند. گروهی که به خاطر اجراهای پر انرژی و جنجالیشان در میکدههای بلوار معروف «سان ست» لس آنجلس آرام آرام اسمشان سر زبان جوانانی افتاده بود که در دهه شصت میلادی به دنبال گروهها و هنرمندانی بودند که چارچوبهای جامعه نسبتا سنتی آمریکا را میشکستند.
موسیقی گروه دِ دورز موسیقی راک بود، ولی متفاوت. ترکیبی عجیب و غریب از شعر، اسطورهها و تراژدیهای یونان باستان با اضطراب و نگرانی اگزیستانسیالیستی جیم موریسون جوان، و با ردپایی از موسیقی بلوز و توهمات موسیقی سایکدلیک که زاده فرهنگ الاسدی در دهه شصت میلادی بود.
گروه دِدورز بیش از هر کس و هر چیزی اسمش با خواننده و شاعر این گروه یعنی جیم موریسون گره خورده. شخصیتی جذاب، با هوش و تابو شکن که اجراهایش جنجالی بودند و ترانههایش مخاطبان را با او به سفرهای دور و درازی میبردند که بعضا نتیجه توهمات او بعد از مصرف الاسدی بودند. چند ماه قبل از انتشار اولین آلبومشان و پخش شدن تکآهنگ لایت مای فایر در رادیو، گروه دِ دورز در کلوب معروف «ویسکی آ گوگو» در بلوار سان سِت لس آنجلس اجرا داشتند. اجرایی که به یکی از مشهورترین اجراهای آنها تبدیل شد.
وقتی گروه برای اجرا روی صحنه رفتند، خبری از جیم موریسون نبود. آنها مجبور شدند قسمت اول کنسرت را بدون او اجرا کنند. قبل از شروع قسمت دوم، اعضای گروه به دنبل جیم رفتند و او را در اتاق هتل تراپیکانا نزدیک کلوب پیدا کردند. جیم موریسون الاسدی زده بود، ولی اعضای دیگر گروه از او خواستند که به کلوب بیاید و اجرا کند. جیم روی صحنه رفت و برای خاتمه برنامه آهنگ «پایان» یا همان دِ اِند / The End را اجرا کرد. اما جیم که حالا کاملا تحت تاثیر الاسدی بود شروع به بداهه خوانی میکند و در این اجرا بخشی را اضافه میکند که به بخش «ادیپ» این اجرا معروف میشود.
بلافاصله پس از آن گروه از روی صحنه پایین کشیده میشوند و از کلوب اخراج میشوند. همین نوع اجراها و رفتارهای عجیب و غریب جیم موریسون بود که توجه بسیاری را در شهر لس آنجلس جلب کرده بود.
گروه دِ دورز چند ماه بعد از آن حادثه به استودیوی ساوند ریکوردرز در بلوار سان ست رفتند تا اولین آلبوم خود را ضبط کنند. آنها همان ترانههایی را که در سال گذشته در کلوب ویسکی آ گوگو اجرا کرده بودند، در استودیو ضبط کردند. آلبوم همان حال و هوای اجراهای زنده را دارد. در قسمتهایی خام است و حال و هوای خاصی دارد. وقتی آلبوم را از اول تا آخر گوش میدهید احساس میکنید که گروه را در یک اجرای زنده دیدهاید – روی صحنهای پر از شمعهای کوتاه و بلند در فضایی تاریک اما گرم.
تک آهنگ لایت مای فایر از همین آلبوم اولین آهنگی بود که رابی کریگر، گیتاریست گروه، ساخت. آهنگی هفت دقیقهای که سکوی پرتاب گروه دِ دورز شد و آنها را به شهرت رساند. آهنگی که پنجاه سال بعد هنوز محبوب است و هربار شنیده شود حال و هوای آزاد دوران هیپیهای دهه شصت را در کالیفرنیا دوباره زنده میکند. آهنگ با کیبورد به یاد ماندنی ری منزرک شروع میشود، صدای کیبورد او صدای ارگ کلیساهای پروتستان را به یاد میآورد. صدایی که نماد موسیقی دِدورز شد. صدای جیم موریسون، عمیق، جذاب و آشفته است. ترانه دو پهلو است، مشخص نیست که وقتی جیم کلمه «های» را در این ترانه استفاده کرده دقیقا منظورش چه بوده، نشئه شدن؟ یا عاشق شدن؟
آلبوم با آهنگ «بریک آن ترو» آغاز و با آهنگ «پایان» ختم میشود. آهنگی که چیزی بین تئاتر و موسیقی است. ترانهاش تحت تاثیر تراژدی ادیپوس یونان است. اجراهای زنده این ترانه بعضی از به یاد ماندنیترین اجراهای جیم موریسون محسوب میشوند که بعضی اوقات بیش از یک ربع طول میکشیدند. پال راتچایلد، تهیه کننده آلبوم، و بروس بوتنیک، مهندس صدای استودیوی «ساند رکوردرز» بارها در مستندهای مختلف از جلسه ضبط این ترانه برای آلبوم گفتهاند.
جیم موریسون برای آنکه بتواند همان حال و هوای اجراهای زنده خود را در ضبط هم ایجاد کند، الاسدی مصرف میکند، ولی بعد از ضبط این ترانه دچار توهم میشود و وقتی همه از استودیو خارج میشوند، او به استودیو برمیگردد، کپسول آتشنشانی را برمیدارد و همه جا را با محلول و کف آن میپوشاند.
موفقیت آلبوم دِ دورز گروه را به شهرت جهانی رساند. جیم موریسون هر چه مشهورتر میشد، بیشتر از کنترل خارج میشد. دیگر الاسدی و حشیش برای او کافی نبود. رفتار او غیر قابل پیشبینی شده بود و اعضای گروه بارها با او مشکل پیدا کردند. اما کسی و چیزی جلودار او نبود، حتی دوست دخترش پاملا کورسون. چهار سال بعد از رسیدن به شهرت جهانی، جیم و پاملا برای مدتی به پاریس رفتند تا دور از هیاهوی شهرت و راک اند رول استراحت کنند. اما در سوم ژوییه سال ۱۹۷۱ جیم موریسون در اثر ایست قلبی به خاطر مصرف بیش از اندازه هروئین در پاریس درگذشت. او بیست و هفت ساله بود. جیم موریسون هم مانند جیمی هندریکس و جنیس جاپلین هنرمندان همقطار خود سی سالگی را ندید.
مرگ او هم مانند بخشهایی از زندگیش با افسانه گره خورده. بعضی پاملا را قاتل او میدانند، و بعضی دیگر طمع خود جیم موریسون را در مصرف مواد. جیم موریسون در گورستان پرلاشز پاریس دفن شده و هر سال هزاران نفر از آرامگاه او دیدن میکنند.
منبع: بی بی سی