نوای شادمانگی
عیدانه [چند نوشتار درباره موسیقی و نوروز]
اشاره: ایرانیان از دیرباز نغمه خوان و نواپرداز بهار بوده اند و به شکرانهی نو شدن سال ، شادمانگی را به شیوه های گوناگون ترانه ساز می کرده اند. سرودهای خنیاگران نوروز ، هرچند در طی قرون متمادی رنگ باخته ولی هنوز هم می توان از لا به لای متون قدیمی عطر دیر آشنای آن را باز جست . پژوهشگران موسیقی ایرانی همواره دغدغهی این را داشته اند که با بازخوانی روایات کهن موسیقی راهی را برای بازشنیدن آنها بیابند. آنچه در پی می آید بهانه ای است برای ارج نهادن به همت جست و جو گران نواهای گمشده که اگر بارور شود ، زنده شدن نغمه ها ی فراموش شدهی موسیقی ایرانی دور از انتظار نخواهد بود.|مسعود صالحی
شادمانی نوروز(1)
ما در ایام قدیم نغمات خاصی داشته ایم که مخصوص جشن و شادی بوده و هنوز نام آن الحان در کتاب ها باقی مانده است . مانند نوروز ، خسروانی سرود ، آیین جمشید ، روشن چراغ ، گنج بادآورد ، شادباد، دل انگیزان ، سبزه در سبزه ، شب فرخ ، سبز بهار ، اورنگی ، کی خسروی ، فرخ روز ، سازنوروز و …
افسوس که چون خط موسیقی نداشته ایم که الحان خود را ثبت کنیم ، این نواها را نمی دانیم ولی هم اکنون نیز در ردیف دستگاههای موسیقی ایران کم و بیش نمونه ای از این کلمات و نغمات دیده می شود که آثار دوران گذشته است مانند مجلس افروز ، دلکش ، طرب انگیز ، ارجوزه یا رجز ، نوروز ، خجستهد ، روح افزا و …
در این میان این الحان نغمهی نوروز هم اکنون نیز در دستگاه همایون نواخته می شود که جشن نوروز همچنان که از دیرباز برای ما باقی مانده و اولین روز سال ایرانی و بزرگترین جشن و عید ملی ماست ، نغمهی مخصوص آن هم هنوز در خاطر ما مانده است و هرگز فراموش نمی شود و این یکی از نشانه های علاقهی فراوان مردم دیار ما از قدیم به جشن و شادی بوده است.
هنوز نشانه هایی از مراسم شادی ایام نوروز برای ما به یادگار مانده چنان که از چند هفته به نوروز مانده دسته هایی در شهر ها راه می افتند ، ساز و دهل و سرنا می زنند و لباس رنگ به رنگ می پوشند و با اشعار شادی بخش و حرکات مناسب و نغمات موزون مردم را به رقص می کشانند ، خود نیز دف زنان پای می کوبند و تهنیت سال نومی گویند . در ایام قدیم هم درویشان ، جلوی در خانه ها چادر می زدند و تبریک می گفتند یا در دهات دختران و پسران در روز عید به جشن و شادی و رقص و طرب می پرداختند . از جمله آهنگ هایی که در شمال ایران می خوانند یکی هم لحن خاصی است که «نوروز خوانی » گفته می شود.
آیین خنیاگری و نغمه های نوروزی(2)
نوروز خوانی (بهارخوانی ) از جمله آیین های کهن ایرانی است که تا چند دههی پیش به شکل گسترده تری در بسیاری از نواحی ایران و بویژه البرز شمالی و جنوبی ، مازندران ، گیلان و تالش و دیلمان ، کومش ، طالقان و … رواج داشت و امروز به شکل خیلی پراکنده در روستاهای دوردست نواحی یاد شده مشاهده می شود . گمان می رود که مضمون این آیین در قبل از اسلام علاوه بر توصیف طبیعت و بشارت بهار ، در ستایش اهورامزدا، مدح شاهان ، امیران ،بزرگان ومردم گشاده دست وخوش رو بوده است.این آیین پس ازاسلام – به ویژه ازدوران صفوی خودرا با مضامین، روایات واحادیث اسلامی – بویژه شیعه – منطبق کرده وبه حیات خودادامه داده است.
نوروزخوانان، خنیاگران گمنام ودوره گردی بوده اند که از حدود 15روز مانده به نوروز بر در هر خانه ای بهار را با شعر و آواز نوید می داده اند. خصوصیات مهم نوروز خوانان – به مانند همه ی خنیاگران – بداهه سرایی و حافظه قوی شعری بوده است . کار نوروز خوانان با فرا رسدن بهار به پایان نمی رسید . نوروز خوانان غالباً مایل نبودند تا از طرف مردم محل سکونتشان شناخته شوند و به همین دلیل در مناطقی دور از محل سکونت خود به نوروز خوانی می پرداختند . بسیاری از اوقات نوروزخوانان کومشی و طالقانی به مازندران می رفتند و نوروز خوانان مازندرانی در کومش و طالقان به نوروز خوانی می پرداختند . نوروز خوانان یکی از عوامل مهم تبادلات و نقل و انتقالات فرهنگی و موسیقایی در شمال و جنوب البرز محسوب می شدند . اشعار مورد استفاده توسط نوروز خوانان به زبان فارسی و نیز لهجه ها و گویش های محلی است . این اشعار از بخش های مختلفی تشکیل می شوند که هر بخش نغمهی مخصوص به خود داشته است . نوروز خوان غالبا در بخش اول ، پس از ستایش خداوند و مدح پیامبر(ص) به توصیف امامان(ع) می پردازد . در پایان این بخش ممکن است از برخی روایت ها و داستان ها مانند قصهی آدم و حوا ، حضرت ابراهیم و … استفاده شود .در بخش دوم ، نوروز خوانان در توصیف صاحب خانه بداهه سرایی می کنند . در این بخش امکان ارایهی طنز و هجو یا ستایش و تمجید وجود دارد . بخش سوم در توصیف بهار و نوروز است . این توصیف یا به صورت مستقل در قسمتی از نوروزخوانی انجام می شود و یا به صورت ترجیع بند توسط همراهان نوروز خوان در جای جای بخش اول انجام می شود.
نغمه های نوروزخوانی بسیار ساده و روان است این سادگی و روانی به دلیل این است که نوروز خوانان معمولاً موسیقی دانان حرفه ای نبوده و از جملهی مردم عادی روستا بوده اند. همچنین مخاطبین اصلی نوروزخوانی که مردم اصلی بودند نیز در سادگی و پالایش نغمه های نوروزی موثر بوده اند . جمله های موسیقی غالباً کوتاه اند و دامنه صوتی آنها معمولاً از یک تترا کرد (دانگ ) فراتر نمی رود . این جمله موسیقی مرتباً تکرار شده و با هر تکرار – به خاطر انطباق با شعر – تغییرات چندی را پذیرا می شوند . نوروز خوانی یک موسیقی صرفاً آوازی است و در اجرای آن از هیچ سازی استفاده نمی شود . موضوعات مطرح شده در آیین نوروزخوانی دامنهی وسیعی داشته است . نوروزخوان به توصیف و بازگویی احساسات مردم در بازنگری دوبارهی بهار و نوروز می پردازد ، نوروز خوان به تبلیغ افکار آیینی و اعتقادات مذهبی می پردازد . نوروز خوان در بازگویی وقایع ناگوار سیاسی –اجتماعی به شیوهی تمثیلی و کنایی و عمدتا در قالب طنز و هجو به عنوان ناقل اخبار و وقایع را از نقطه ای به نقطهی دیگر عمل می کرده است .
نواهای نوروزی گمشده(3)
در متون قدیمی ادبی ، تاریخی و موسیقایی از نغماتی با عنوان نوروز یاد شده است که در حال حاضر به جز نامی از آن ها باقی نمانده است و به قول شادروان «روح الله خالقی » این نام ها از لحاظ موسیقی و بازسازی آنها کمکی به موسیقی دان کنونی ایرانی نمی کند. موسیقی دانان و موسیقی نویسان سده های اسلامی نیز در آثارشان از نغمه های نوروزی همراه با توضیحاتی که غالب آنها برای علاقه مندان موسیقی ایرانی قابل درک و بازسازی نیست یاد کرده اند که نمونه هایی از آنها در ذیل نقل می شود .
در رسالهی معروف «بهجت الروح » که به قول «ادوارد براون » یکی از روشن ترین و موجز ترین رسائل در بارهی موسیقی ایرانی است و در دورهی صفویه فردی به نام «عبدالمومن بن صفی الدین » آن را نوشته، آمده است که : «نوروز آوازه ای است که ازمقام بوسلیک و همایون مشتق شده و یک و نیم بانگ «دانگ» دارد و ازچهارمین نغمه است.» نقل قول هایی که درادامه می آید نیز مربوط به همین رساله است: «نوروز اصل،به نظرمی رسد همان نوروزباشد. گفته می شود که ازبوسلیک وحسینی مشتق شده است.»، «نوروزخارا شعبه ای است از مقام نوا. از پنجمین نغمه است و نیم بانگ دارد. یکی ازبیست و چهار شعبهی موسیقی قدیمی است. اگر از نغمهی اول حجاز و حصار آغاز کنند و در همایون و نهفت و اوج و زابل و کردانیه و زنگوله و عزال خوانند محط آن را «نوروز خارا» گویند: نوا آمد که افتد در جهان شور/بود نوروز خارا فرع ماهور»،«نوروزر ها وی گوشه ای است ازشعبهی روی عراق»،«نوروز صبا شعبه ای است از مقام بوسلیک. از پنجمین نغمه است و نیم بانگ دارد»،«نوروز عجم شعبه ای از مقام رهاوی.از ششمین نغمه است و سه بانگ دارد.»،«نوروز عرب شعبه ای از مقام رهاوی. از اولین نغمه است و دو بانگ دارد. از اولین نغمهی سه گاه شروع شده و به عراق و مخالف می رود و درسه گاه فرود می آید. یکی از بیست وچهار شعبهی موسیقی قدیم ایران است. اگر از نغمهی اول سه گاه آغاز کنند و بر عراق مخالف رفته باز درسه گاه محط کنند. این را نوروز عرب گویند و اگر از همدیگر جدا کنند پنج گاه شود.»…
رها وی شد مقام و شعبه او/ تو نوروز عرب را و عجم گو
ز نوروز عرب گر نغمه جویی/عجم راهم زشش نغمه بگویی
«نظامی گنجوی» در ذکر الحان سی گانه «باربد» نوازنده معروف دورهی «خسرو پرویز» نام های «آئین جمشید»،«راح رو» و «نوبهاری» راحذف کرد و به جای آن نام های «ساز نوروزی»،«غنچه کبک دری»،«فرخ روز» و «کی خسرو» را ذکر کرده است آنطور که در برهان قاطع آمده«شعر نوبهاری»لحن بیست و هفتم را ذکر کرده است. آن طور که در برهان قاطع آمده «نوبهاری» لحن بیست و هفتم از سی لحن باربد و در وصف طبیعت و بهار بوده است. یکی دیگر از نغمه های نوروزی «نوبهار» بوده که «سیدعلی جرجانی» درشرح ادوار«صفی الدین ارموی»آن را جزء سی و دو مقام خود آورده است.احتمالا این نغمه با لحن نو بهاری متداول در دورهی ساسانیان بی ارتباط نبوده است. جرجانی «نوروز عرب» را نیز از جملهی سی و دو مقام موسیقی برشمرده است.
«نوروزسلطانی» که به آن «نوروز کی قبادی» یا «نوروزبزرگ» نیز گویند در روز ششم فروردین اجرا می شد. «پورداوود» در یشت ها گزارش کرده که «نیاکان ما هر یک ازسی روزماه رابه نامی می خواندند. روز ششم را«خرداد»می نامیدند. خرداد روز در فروردین ماه آخرین روز جشن نوروز ایشان بود و«نوروز خردادی» یا «نوروز بزرگ» یا نوروز خاصه خوانده می شد و آن را بهترین و گرامی ترین روزها می دانستند و بر آن بودند که بسیاری از کارهای بزرگ در آن روز انجام گرفته و یا خواهد گرفت.»
درکتاب «فلسفهی موسیقی شرقی» آمده است که نغمهی نوروز سلطانی در موسیقی عرب نیز اجرا می شود. صاحب کتاب بهجت الروح نیز آورده است که حضرت ابراهیم در آتش نمرود در مقام حسینی و نوروز عرب ناله کردی.
«نوروز کوچک»،«نوروز خوردک» و «نوروز الصباح» نیز نام های گوناگونی است که به یک نغمهی نوروزی داده شده است.
پی نوشت:
1.بخشی از مقالهی «شادمانی نوروز» به قلم «روح اله خالقی» چاپ شده در مجله «رادیو ایران»-نوروز 1340
2.بخشی از مقالهی «آیین خنیاگری و نغمه های نوروزی» به قلم « محمد رضا درویشی» چاپ شده در «مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز»-1379
3.بخشی از مقاله های «نواهای نوروزی گمشده» به قلم «بهروز وجدانی» چاپ شده در «مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز»-1379
منبع: فرهنگ و آهنگ – شمارهی 19- اسفند 1386