موسیقی عامیانه در ایران؛ پیش پردهها
محمود خوشنام
موسیقی عامیانه ایران که رد پای مستندش را تا دوره ناصری نیز میتوان پی گرفت، در جریان تحول و گسترش خود، به حوزههای مختلف هنری راه پیدا کرده است. از جمله به حوزه تئاتر و نمایش، حوزهای که به رشد و پرورش آن کمک رسانیده و در برابر از جذابیتهای آن سود برده است.
موسیقی عامیانه علاوه بر آن که با بسیاری از متنهای نمایشی در آمیخته، به طور جداگانه نیز در قالب “پیش پرده خوانی” خود را در صحنه جلوهگر ساخته است.
اگر چه برخی از پژوهشگران، پیش پرده را که برگردان “اوان سن” فرانسه است، اقتباسی از “انترلود”های صحنهای در اروپا میدانند، ولی پذیرش عام آن از سوی مردم، نشان میدهد که این فرم تک گویی موزیکال که گاه نیز به صورت دیالوگ در میآمد، در خود ایران نیز بیسابقه نبوده است.
از آن گذشته میان انترلودهای اروپایی و پیش پردههای ایرانی تفاوتهایی وجود دارد. مهمتر از همه آن که انترلود، در ارتباط محتوایی با متن نمایش قرار دارد، حال آن که محتوای پیش پرده، الزاما ارتباطی با آن چه بعد نمایش داده میشود، ندارد.
به هر حال پیشینیه مستند پیش پرده خوانی را نیز میتوان تا دوره ناصرالدین شاه به عقب بازگردانید. و نمایش معروف به “بقال بازی” آن روزگار را به عنوان نخستین نمونه پیش پرده خوانی تلقی کرد ولی فراگیر شدن این فرم نمایشی را باید از سالهای ۲۰ به بعد پی گرفت. نکتههای انتقادی که در لابلای متن پیش پردهها میآمد، در دورههای سکوت و سانسور، مردم را بیشتر به آنها علاقمند میساخت و در نتیجه بازار تئاتر بدون پیش پرده کساد میشد.
در بعضی از متنهای معدود درباره تاریخچه پیش پرده خوانی به صورت جدید، نخستین جایگاه عرضه آن را “جامعه باربد” دانستهاند و نخستین پیش پرده خوان را “عباس حکمت شعار”. ولی بعضی دیگر از آگاهان از جمله “محمد عاصمی”، مدیر فصلنامه کاوه و از اعضای گروه تئاتر نوشین، از “تئاتر فرهنگ” یاد میکنند که “اصغر تفکری” آن را میگردانید. به گفته او پیش پرده به زودی از آن جا به تئاترهای دیگر آن زمانی تهران راه پیدا کرده است.
“مرتضی احمدی”، پیش پرده خوان مشهور قدیمی که مجموعه ترانههای عامیانه شهری را نیز در کتابی گرد آورده است، پیش پردهها را فرزندان خلف قطعات فکاهی “جواد بدیع زاده” میداند و برخاسته از نیاز تئاتر به پر کردن فواصل میان پردهها برای تعویض دکور. به گفته احمدی کار پیش پرده خوانها هیچ تفاوت اساسی با هنرپیشگان نداشته است. حرکت و بیان خوب و لباس و گریم مخصوص به خود داشتهاند. البته آنها خود را با ارکستر تئاتر هماهنگ نگاه میداشتند.
از بدیع زاده که بگذریم، در همه منابع موجود از “پرویز خطیبی” به عنوان نخستین رواج دهنده ترانههای پیش پردهای یاد میکنند. او با توجه به استقبال مردم از نکتههای انتقادی که در پیش پردهها مطرح میشد، دامنه انتقادات را هر چه بیشتر گسترده و گاه حتی به زمینههای سیاسی تسری داده است.
از آن گذشته گروه با قریحه و استعدادی با او همکاری داشتند و پیش پردههای ابتکاریاش را به اجرا در میآوردند. از جمله باید از مجید محسنی، حمید قنبری، جمشید شیبانی، نصرت کریمی، عزتالله انتظامی و مرتضی احمدی یادکرد، که با اجراهای هنرمندانه بر جاذبه پیش پردهها میافزودند.
“حمید قنبری” آغاز رویآوری خود و همکارانش را به ترانههای پیش پردهای در یاد دارد. میگوید که در آغاز تنها او بوده است و “مجید محسنی”. زمانی که با دوستان هنرستان هنرپیشگی نمایشی را در تئاتر سپه بازی میکردند، او قطعهای فکاهی خوانده که مورد پسند “علی نصر”، رییس هنرستان، قرار گرفته و او را به ادامه این کار تشویق کرده است.
“عزتالله انتظامی”، در رساله کوچکی که درباره پیش پرده خوانی در ایران فراهم آورده، توضیحات مبسوطی درباره شیوه کار و رفتار پیش پرده خوانان و شعر و موسیقی ترانههای آنها به دست داده است:
“پیش پرده خوانها، هر کدام برای خود، تیپ مشخصی را انتخاب میکردند، و سر مشق آنها هنرپیشههای معروف سینما بودند. مثلا مجید محسنی سعی میکرد خود را به صورت “چارلی چاپلین” درآورد و یا برخی دیگر پس از معروف شدن “فرد آستر” سعی میکردند مثل او روی صحنه استپ بزنند و شبیه او راه بروند. حرکتهایی چنین طبعا موسیقی مناسب خود رامیخواست که در مجموعه موسیقی ایران آن روز یافت نمیشد.”
“این بود که پیش پردههای اولیه موسیقی خود را از آهنگهای شهرت یافته اروپایی وام میگرفتند. ولی به زودی پس از آن که مضامین اجتماعی وارد متن پیش پردهها شد، موسیقی سازگار با خود را نیز پیدا کرد. ابتدا متنها به صورت ضربی بدون همراهی آهنگ مشخص خوانده میشد، پس از چندی، شعرهای پیش پردهای را روی آهنگ ترانههایی که در جامعه فراگیر شده بود میگذاشتند و سرانجام آهنگسازی مستقل برای پیش پرده متداول شد.”
با آن که ساخت و پرداخت مشخص پیش پرده آن را از محدوده تعریفی که از موسیقی عامیانه به دست دادهایم بیرون میبرد، ولی از آن جا که تکیه بر زبان و اندیشههای ساده مردمی داشته و در سطح جامعه فراگیر شده، میتواند به عنوان بخشی از موسیقی عامیانه شهری به شمار آید.
“ایرج زهری” کارگردان و کارشناس تئاتر، پیش پرده را نجات دهنده تئاترهای بومی و مردمی در برابر تئاتر روشنفکرانه میداند.
به گفته او “با تضعیف جامعه باربد و برپایی تئاترهای روشنفکری سعدی و فردوسی به وسیله نوشین، رفته رفته کار تئاترهای معمولی کساد شد و برای رویارویی با این کسادی از جاذبه پیش پرده خوانی استفاده میکردند.”
با این همه رونق گرفتن تئاترهای روشنفکرانه از یک سو و حساس شدن سازمانهای امنیتی در برابر متنهای تند و تیز پیش پردهها از سوی دیگر، سبب شد که از سالهای پایانی دهه بیست، این فرم عامیانه موزیکال از صحنههای تئاتر دور شود و به کافهها و کابارهها پناه ببرد.
مرتضی احمدی میگوید: “از اواخر سال ۱۳۲۸، عدهای که کارشان چیز دیگری بود، پیش پرده را بردند برای عروسیها و کافهها و بزمهای شبانه و به همین علت هم ما آن را گذاشتیم کنار!”
پیش پرده، اگر چه، شهرت خود را از دست داد ولی جانمایه موزیکال آن در شکلها و عرصههای دیگر به زندگی ادامه داد. از جمله به برنامههای تفریحی و فکاهی رادیوها راه پیداکرد، البته پس از آن که دندان تیز انتقادیاش کشیده شد! رادیو نیز میدانیم که همیشه سکوی پرشی برای کابارهها بوده است. به این ترتیب برنامههای تفریحی و فکاهی برخاسته از پیش پرده خوانیها، جایگاه کمابیش مطمئنی برای ادامه زندگی پیدا کردند.