ما چشم منتظران غروب در دشت مشرق زمین
موسیقی مدرن و برخورد آهنگسازان ایران [بخش پنجم]
کیاوش صاحب نسق
آوازه خوان نه آواز؟
با بررسی ریزبینانهتر طرح هارمونی در آثار موسیقی آهنگسازان ایرانی قسمت دیگری از این مقاله در شمارهی پیش طرح شد و ادامهی این بررسی ریزبینانه را در آثار دیگری آهنگسازان ایرانی به فرصتی بعد موکول کردیم تا دوباره به جنبهی دیگر مسیر تاریخی حضور موسیقی اروپایی در ایران بپردازیم. شیوهی آواز کلاسیک شیوهای است که برخلاف تکنیک آواز ایرانی که بیشتر با حنجره و سر خوانده میشود، با تحریر و غلتها و… با تنفس صحیح و پرورش و کنترل تنفس در بخشهای متفاوت مسیر تنفسی از دیافراگم، ششها، دادههای قفسهی سینه تا حنجره و عضلات و تارهای صوتی حنجره و حالت دادن به کام، دهان و لب و حتی شکل بخشیدن به عضلات صورت و استفاده از سر به عنوان تشدید کنندهی صوت تولید شده توسط خواننده ارتباط دارد و کنترل اصلی آن در دیافراگم ایجاد میشود. برای کنترل تمام این مسیر هنرجوی آواز کلاسیک باید تمرینهای مداوم و همراه با تمرکزی دانسته باشد تا بتواند فشار ومیزان هوا را توسط دیافراگم و قفسهی سینه کنترل و توسط تارهای صوتی اش صوت مناسب را تولید کند.
با اولین برخوردهای موسیقیدانان ایرانی با موسیقی اروپایی و حضور در اولین اپرت و اپراهای اجرا شده در کشورهای حومهی شمال و شمال غربی و همچنین شهرهای ایران در کنار باز گشت بعضی تحصیل کردههای موسیقی اروپایی به ایران از قبیل آهنگسازان و نوازندگان و خوانندگانی که در رپرتوار خویش مجموعهای از قطعات سازی و آوازی اروپایی را به همراه داشتند،میل به تحصیل، تصنیف و اجرای این نوع موسیقی آوازی و سازی در میان موسیقیدانان ایرانی رو به افزایش گرفت. حتی آن گروه از موسیقیدانان ما که براساس و پایهی موسیقی ایرانی به تصنیف و اجرای آثاری میپرداختند به خاطر برخورد خاص نمایشی و تمام جذابیتهایی که صحنه اپرا و تئاتر برای شنونده و بینندهی آن میتوانست به همراه داشته باشد و حمایت و پر رنگ کردن روایت داستان با موسیقی به خلق آثاری به موازات آثار گرتهبرداری شده از اجراهای اپرا، اپرت و نمایش به اجرا درآمده از آهنگسازان ایتالیایی، آذربایجانی و ارمنی در تهران و دیگر شهرهای ایران پرداختند.اگر چه در ابتدا این نوع از آثار موسیقایی نوشته شده دارای هویتی بودند که در نهایت به شیوه ایرانی کاملاً نزدیک بود و شاید بیشتر در مورد طراحی ساختار و تقدم و تأخر قطعاتی که در طول نمایش نواخته میشد، براساس مناسبت نمایشی آن از الگوها و نمونههای اروپایی پیروی میکردند.
نوشتهی پیش روی شما مروری دوباره و کاملاً تاریخی به حضور آواز کلاسیک اروپایی با معرفی دست اندکاران آن در ایران خواهد داشت که با تکیه به نوشتههای موجود تدوین شده است.
***
در بخشی از خاطرات «امیراشرف آریانپور» که در روزنامهی اعتماد ملی، دهم آذر 1386- با عنوان سالهای 40 تا 46- حکایت پرفراز و نشیب اپرا در ایران منتشر شده می خوانیم:
…قبل از این که فعالیتهای اپرا در ایران آغاز شود ما صاحب اپرت بودیم؛ اپرت نمایشنامهای است که بازی و حرکت دارد درست مثل تئاتر.در بعضی صحنهها موسیقی هم آن را همراهی میکند.در حالی که در اپرا ارکستر نقش دوم را دارد و صحنه و خواننده نقش کلیدی را ایفا میکنند. این الهام هم از همسایهی شمالی ایران، روسیه، وارد کشور ما شده بود. روسها گهگاه در نواحی شمالی ایران – به خصوص تبریز- اپرت اجرا می کردند.مردم علاقه مند هم برای دیدن اپرت به تبریز سفر میکردند.
براساس گزارشات موجود، اولین اپرت اجرا شده در ایران «آرشین مالالان» بود. که در رجب 1335 قمری (اردیبهشت 1296)در سالن کراند هتل توسط عده ای از هنرمندان ارمنی به سرپرستی«موسیو آبویان» که از تفلیس وارد تهران شده بود به اجرا درآمد. (1)
در آن زمان اپرا و اپرتهای آرشین مالالان، «عاشق غریب»، «مشهدی عباد»، «اصلی و کرم»، «لیلی و مجنون» ، «شاه اسماعیل» در باکو به روی صحنه رفته بود و برخی از ایرانیان آنها را دیده بودند. بعدها تعدادی از نوازندگان و خوانندگان باکو در تبریز و تهران و گاه رشت برخی از آنها را اجرا کردند. مصنفین این آثار با حفظ شیوهی موسیقی ملی خود – و البته تحت تاثیر موسیقی غربی – با استفاده از سازهای ملی و بینالمللی، موسیقی آوازی خود را در قالب اپرا و اپرت ارایه می دادند.2
در اعلان اجرای اپرای مشرق زمینی اصلی و کرم در سال 1339 قمری (1299 شمسی) به رهبری مسیو آرمنیان (تحصیل کرده پاریس) اشاره شده است. در اعلان اجرای دیگر (در آذر 1299 شمسی) آمده که متن اصلی اپرت به زبان ترکی اجرا شد ولی برخی آوازها به زبان فارسی بود.در اعلان مذکور میخوانیم: در این نمایش «گل صباح خانم» آوازهای ذیل را می خواند:شهناز کرد، بیات اصفهان، ماهور، سه گاه شور، آواز کرم، شکسته قره باغی به انضمام آوازها و رقصهای جدید. ارکستر قوی سالن در تحت ریاست «موسیو واغیناک» خواهد بود. «سعید نفیسی» در اردیبهشت 1301 پس از مشاهدهی اجرای جدیدی از اپرت اصلی و کرم نظر خود را در مورد موسیقی چنین بیان میکند: «لازم است مخصوصاً الحان موسیقی آن را تمجید کنم.یا من در موسیقی آن قدر ذوق ندارم و یا این که الحان نمایش مزبور جاذب بود. مخصوصاً توام ساختن سازهای ایرانی (تار و کمانچه) با سازهای اروپایی (ویولن و پیانو) ارکستر خیلی مطبوع و دلنشین تشکیل داده بود و من فقط آن شب متوجه قریحهی این موسیقیدان شدم و تعجب کردم چه شده است که دیگران تا به حال به این خیال نیفتادهاند.».3
نکتهای که نفیسی به آن در مورد سازیندی ای شامل تلفیقی از سازهای ایرانی و اروپایی اشاره میکند و اعلانی که در آن اشاره به خوانندگی بانویی با نام گل صباح خانم در مقامهای ایرانی و به زبان فارسی در کنار اجرای آواز به زبان ترکی میکند، نکتهی بسیار قابل توجهی است که میتواند به توجه و علاقهی آهنگسازان ایرانی همچون «علینقی وزیری» و «مشیرهمایون شهردار» در سالهای بعد به این امکانات جدید (تصنیف اپرا و اپرت و استفاده از سازهای ملی در کنار سازهای ارکستر اروپایی) منجر شده باشد. عدهای از هنرمندان ایرانی در دوران بعد از مشروطه قبل از قدرت گرفتن حکومت «رضاخان» اپرت نویسی را آغاز کردند. به عنوان مثال «رضا کمال» معروف به شهرزاد اپرت «پریچهر و پریزاد» را نوشت [1300 شمسی در قسمت موسیقی با نهایت دقت به اشتراک چند موسیقیدان ماهر و ترکیب شده و به مساعدت بهترین و یا برترین آکتر و آکتریسهای ارامنه به معرض نمایش گذارده شد و ارکستر در تحت ریاست مسیو واغیناک بود.(4)] و بعد از آن نیز «خسرو و شیرین» و «الههی گلها» را ساخت. کمکم مردم هم به اپرت علاقهمند شده بودند. اما پس از مدتی پری آقابابایف، ارمنی در سال 1295 گروهی تشکیل داد و در کافهها و رستورانهای شیک برای مردم در صحنههای کوچک صحنههای اپرت پریچهر و پریزاد را اجرا میکرد. آقایان «مجتبی طباطبائی»، سعید نفیسی، «سید رضا هنری»، «غلامعلی فکری»، «مشفق کاظمی»، «صادق مقدم»، «کامران همایون» با کمک مادام پری آقابابایف، جمعیت تازهای تشکیل دادند که در نتیجه نمایشنامههای پریچهر و پریزاد به قلم رضا شهرزاد، الهه به قلم مجتبی طباطبائی، تحت نظر موسیو «طریان»، اصلی و کرم به کمک «مسیو قسطانیان» معرض نمایش گذارده شد. (5) به این ترتیب اپرت در ایران به طور جدی راه افتاد. اپرت لیلی و مجنون در سالن زرتشتیان به کارگردانی «خان باباخان صدری» اجرا شد که خودش رل مجنون را بازی میکرد.پری آقابابایف نیز در آن نمایش در نقش لیلی ظاهر شده بود اما در سال 1315 رضاخان طی سفری که به ترکیه انجام داده بود با دیدن اپرا در آن کشور به این فکر افتاد که در ایران نیز میتوان اپرا داشت. او محلی را در خیابان فردوسی انتخاب کرد. یک متخصص آلمانی هم برای نظارت آمده بود. چند طبقه از ساختمان ساخته شد که ناگهان وقتی قصد داشتند لوستر سالن اپرا را نصب کنند با خرابی سقف مواجه شدند.(6)
«محمدرضا درویشی» در بخش دوم کتاب خود «نگاه به غرب» در مورد موسیقی صحنهای در ایران اپرا، اپرت و آواز جمعی، نقلی را از دیوان «عارف قزوینی» آورده که اشارهی جالبی است به توجه و علاقهی عارف به ایجاد اپرا و اپرت. وی پس از دیدن مدرسهی موسیقی استانبول گفت: «بعد از سفر استانبول و دیدن دارالالحان ترک و شنیدن آوازهای آنها که میتوان گفت از موسیقی ایران و غرب است به آرزوی آن بودم که در برگشتن به ایران اسباب یک مدرسهی موسیقی را فراهم آورم ولی افسوس که مقدمهی آن را شروع نکرده موضوعش از میان رفت. حتی پیش خودم خیال میکردم که اپرا و یا اپرتها ترتیب داده و به واسطه همان شاگردان مدرسهی موسیقی به صحنه نمایش آورده باشیم که گمان دارم اگر به حیز فعلیت در می آمد از آرشین مالالان بدتر نمیشد…» (7)
نمایش «رستاخیز شهریاران ایران»- در ویرانههای مداین (تیسفون) در کلیات «میرزاده عشقی» به عنوان نخستین نمایشنامهی منظوم (اپرا) که در زبان پارسی سروده شده و به نمایش درآمده، معرفی شده که احتمالاً در سال 1297 شمسی در استانبول نوشته شده است. (8) در سال 1339 قمری (1299 شمسی) در اصفهان اجرا شد و اندکی بعد در اردیبهشت 1300 در تهران تکرار شد. که به شدت مورد استقبال و تشویق جامعهی فرهنگی قرار گرفت و تصنیفی از آن با نام «اکنون که مرا وضع وطن در نظر آمد» در میان عموم بسیار معروف شده بود. این نمایش حتی به زبان انگلیسی ترجمه و در بمبئی نیز به نمایش درآمد.(9) بعد از این نمایش نیز اسامی اپرا و اپرت بین آثار مشیر همایون شهردار و علینقی وزیری به چشم میخورد همچون:
«رستم و سهراب»، اپرای «مادام کاملیا» (اشعار سعدی، اجرا ظاهراً 1315)، اپرتی سیاسی با نام «شترگاو پلنگ» (1324 در زمان اشغال ایران- اجرا نشده) اپرت «قمارخانهها» (اجرا نشده)، اپرت «مشاعرهی سیاسی» (اجرا نشده)، از مشیر همایون شهردار نوازندهی پیانو و اپرت «گلرخ» (شعر «حسین گل گلاب» – اجرا فروردین 1307) و اپرت «شوهر بدگمان» (اشعاری از حسین گل گلاب – اردیبهشت 1310) از وزیری.
در سال 1302 علینقی وزیری از فرنگ به ایران مراجعت کرد و مدتی در سالن مدرسهی عالی موسیقی و سالنهای دیگر صنعت موسیقی خود را توام با تئاتر و با کمک مادام پری آقابابایف، «مادموزل لرتا»، «مادموزل بلینگ»، «مادموزل سیرانوش»، آقایان:ر.ح.غلامعلی فکری، بایگان و… در نمایش گلرخ، «خانم خوابنده»، «تشک پرقو»، «رویای مجنون» و چند تابلوی موزیکال دیگر جلوه گر ساختند و دو بار با معیت شاگردان خود در فروردین سال 1307 و 1308 به رشت و انزلی برای دادن کنسرت و نمایش مسافرت کردند. کانون وزیری با نام کلوپ موزیکال در اثر حریق سینما طعمهی آتش شد. در سال 1305 جمعیت باربد تحت نظر «اسماعیل مهرتاش» با کمک عدهای از موسیقیدانان تشکیل و نمایشنامههایی توام با موسیقی از جمله لیلی و مجنون به قلم «محمدجواد تربتی»، خسرو و شیرین شیخ الاسلامی، عدالت و «خاقان میرقصد» به روی صحنه آمد.(10)
در سال 1313 برای اولین بار در ایران به شکل رسمی گروه آواز جمعی یا کر پدید می آید.در برنامه ای به مناسبت هزارهی «فردوسی» در سالن نکویی (سینما هما)اولین کنسرت سمفونیک که بلدیه به رهبری «غلامحسین مین باشیان»،سه داستان از فردوسی ساختهی مین باشیان با همراهی دستهی خوانندگان «نیکل قلندریان»اجرا شد.از سال 1315 ه.ش تعلیم آواز کلاسیک در برنامهی دورهی متوسطهی هنرستان عالیه موسیقی گنجانیده شد.از سال 1318 یکی از موسیقی دانان چک،«کارل کوکلر»،تدریس آواز غربی را در هنرستان موسیقی ادامه داد.بین سال های 1313 تا 1325 هیچ اثر صحنه ای جدی ای توسط آهنگسازان ایران ساخته نشد.از سال 1325 «روبیک گری گوریان» رهبر گروه آواز جمعی هنرستان شد.او از اولین کسانی بود که به گردآوری ترانه های محلی ایران پرداخت و تعداد زیادی از آنها را برای گروه آواز جمعی تنظیم کرد.در سال 1325 در جریان جنگ جهانی دوم خانم «لیلی بارا» از اتریش به ایران آمد و پس از اجرای چند رسیتال به تعلیم آواز غربی در هنرستان مشغول شد.لیلی بارا ظاهرا اولین فردی است که در ایران شیوهی درست خواندن و درست بازی کردن اپرا را به شاگردان خود آموخت.بسیاری از صاحب نامان این رشته در ایران از شاگردان او هستند.11
او غیر از تدریس سعی کرد اپراهایی را نیز روی صحنه بیاورد. سال 1325 که پرویز محمود رئیس هنرستان عالی موسیقی شد از بارا هم برای تدریس آواز دعوت به عمل آورد. او در ابتدا ده شاگرد داشت. در کلاسش افراد سرشناسی حضور داشتند؛ افرادی مثل «فرح عافیت پور» یا«مرسده بایگان» [همچنین «نسرین محیط» «فاخره صبا»، «آویار حسینی»، «منوچهر وزیری»(12)] و همین طور چند شاگرد ارمنی که همگی در آن کلاس حضو داشتند و این پایهگذاری رشتهی آواز در هنرستان موسیقی بود. یک سال بعد در اردیبهشت 1326 بارا اثری به نام «قاضی فریب خورده» اثر «گلوک» آهنگساز آلمانی را روی صحنه برد. صحنه،تماشاخانهی تهران در خیابان لالهزار بود چون در جای دیگری صحنه نداشتیم. با کمک وی همچنین صحنههایی از اپراهای «موتسارت» و «پوچینی» در همین تماشاخانه به اجرا درآمد. «پرویز محمود» دو سال بعد از آن که به رئیس هنرستان منصوب شد: اپرتی به نام اپرت «بیشهی عشق» ساخت و این اپرت را در محل تابستانی تئاتر تهران در خیابان لالهزا با ارکستر و کر هنرستان موسیقی اجرا کرد.بعد از چند سال لیلی بارا ایران را ترک کرد.(13)
اپرت بیشهی عشق پرویز محمود ادامهی جریان قبلی اپرت نویسی در ایران نبود و شکل تصنیف نداشت بلکه متأثر از شرایط موجود، خود آغازی بود برای پیدایش جریان دیگری که از این پس تحت تاثیر موسیقی و اپرای غربی در ایران شکل گرفت. موسیقی او ظاهراً بیشتر غربی یا حداکثر دارای رگههای شرقی بود. این اپرت ها در سال 1327 توسط ارکستر و گروه آواز جمعی هنرستان در تماشاخانهی تهران در لالهزار به مدت هفت شب به اجرا درآمد.(14)
برای مدتی معلمی برای تدریس رشتهی آواز در هنرستان وجود نداشت تا این که خانم جوانی به نام «تامارا پیلوسیان» که در آلمان در رشتهی آواز تحصیل کرده بود به ایران آمد.مادر پیلوسیان هم مدرس پیانوی هنرستان بود. او یک سال در هنرستان به تدریس آواز پرداخت تا این که در سال 1328 خانم «اولین باغچهبان» به مدرسان آواز اضافه شد و در سال 1332 فاخره صبا که در پاریس تحصیل کرده بود معلم آواز هنرستان شد. باغچهبان اهل ترکیه بود او فارغالتحصیل رشتهی پیانو و آواز بود و سالها در هنرستان تدریس میکرد. در سالهای 32 و 33 صبا و باغچهبان هر دو به عنوان معلم آواز در هنرستان فعالیت میکردند. باغچهبان هم در آن زمان گروه کری به نام «کر باغچهبان» درست کرده بود. فعالیتهای آنها ویژه بود. هفته ای دو بار تمرین میکردند و در نهایت یک کنسرت خوب در فضای باز اجرا کردند. این فعالیت ها در نهایت منجر به تشکیل گروه آواز جمعی هنرهای زیبای کشور شد. (15)
1332 با تشکیل انجمنی فیلارمونیک تهران با هدف حفظ دستاوردهای دههی قبل در زمینهی موسیقی غربی تشکیل شد.
در این سالها کر انجمن ایران و فرانسه، کر باشگاه آرارات، کر باغچهبان، گروه آواز جمعی هنرهای زیبای کشور (1336 به رهبری «هایموتویبر»- اجرای رکوییم موتسارت، به منظور تمرکز بیشتر در فعالیتهای اروپایی ضمیمهی دفتر اپرای تهران به رهبری «لودویک پازل» شد)، کر هنرستان عالی موسیقی در معرفی و ترویج موسیقی غربی نقش داشتند. بهمن 1338 برای اولین بار در ایران قسمتهایی از اپرای مادم «باترفلای» اپرای پوچینی با دکور لباس و تک خوانی «منیر وکیلی» در تلویزیون اجرا شد.(16)
سازمان اپرای تهران که از سال 1346 در دل تالار رودکی به وجود آمد سبب شد که شاگردان فارغ التحصیل رشتهی آواز در هنرستان موسیقی تهران و نیز آنهایی که در خارج از ایران در این رشته تحصیل کرده بودند،در وطن خود عرصهای برای کار و فعالیت پیدا کنند.
اپراهایی که به بهانهی حضور سازمان اپرای تهران و افتتاح تالار رودکی تا قبل از سال 1357 نوشته و اجرا شدند از این قرار هستند:
1346 اپرای «آتوسا» نمایشنامه از «سعدی حسنی» اشعاری از «منوچهر شیبانی»، آهنگساز «تومای کریستین داوید» (حذف از برنامهی افتتاحیه)
1346 «جشن دهقان» اشعار منوچهر شیبانی. آهنگساز «احمد پژمان»
1347 «دلاور سهند» اشعار منوچهر شیبانی، آهنگساز احمد پژمان
1348 اپرای خسرو و شیرین براساس متنی از «حسین دانشور» با اقتباس از منظومهی خسرو و شرین «نظامی» آهنگساز «حسین دهلوی»
1349 «زال و رودابه» آهنگساز «ثمین باغچهبان»
1353 اپرای «پردیس و پریسا» داستانی از «پری سرلک» با اقتباس از داستانهای قدیم ایران آهنگساز «لوریس چکناوریان»
غیر از این ، ْآثار زیر نیز از جمله آثار آوازی قابل تامل بودند؛
1355 «کانتات سمفونیک» براساس غزلی از «حافظ» با صدای «حسین سرشار» (باریتون) آهنگساز «شاهین فرهت» رهبر روبیک گریگوریان.
1354 «اوراتوریو برای گوینده مرد «حسین سرشار» «سوپرانوو» (پری زنگنه) و سازهای زهی براساس چند رباعی «خیام»، آهنگساز شاهین فرهت.
غیر از این آثار میتوان اشاره به آثار آوازی پراکندهای داشت. که برای پیانو و آواز نوشته شدند.
(شرح حال خوانندگان براساس معرفی آنها در کتاب «زنان موسیقی ایران» نوشتهی «توکاملکی» با مقابلهی آن با سایتهای اینترنتی شخصی آنها، مصاحبهها، ویکی پدیا و دیگر منابع خرد جمعآوری شده است و الزاماً کاملترین شرح حال آنان نیست).
تامارا پیلوسیان (1304 – تهران)
تحصیل آواز در آلمان (پروفسور«گلتبرگ»)، 1326 ادامهی تحصیلات کنسرواتوار چچیلیا، تدریس در هنرستان عالی موسیقی، ادامهی تحصیل در آلمان در آکادمی موسیقی کلن و در نهایت تک خوان در اپراخانهی بن.
مادام باترفلای، «افسانهی هوفمان»، «کارمن»، و «فوت سحرآمیز» از جمله اپراهایی هستند که در آن وی نقش اول را ایفا کرده است.
اولین باغچهبان (1307 – مرسین / ترکیه) – خواننده متسو سوپرانو
1321 ورود به کنسرواتوار آنکارا (آواز و پیانو)، 1328 با اتمام دورهی عالی همراه همسر آیندهاش ثمین راهی ایران شد. آغاز تدریس آواز در هنرستان عالی، 1337 رهبری کر هنرستان عالی، سفر به سالزبورگ و شرکت در کلاسهای موتزارتیوم و گرفتن دیپلم آکادمی، معرفی آثار ثمین باغچهبان، نقش دورابلا در اپرای «کوزی فانتونه». نقش روزینا در اپرای «آرایشگر شهر سویل»، نقش آزوچنا در اپرای «ایل تروواتور» نقش سانتونزا در اپرای «کاوالیرا روستیکانا»، نقش کارمن در اپرای کارمن، ایفای نقش در اپرای زال و رودابه اثر ثمین باغچهبان و به کارگردانی منیر وکیلی (1346)، اجرای ترانههایی برای کودکان ساختهی ثمین باغچهبان در آلبوم «رنگین کمان».
فاخره صبا (1386-1299)، خوانندهی متسو سوپرانو، نویسنده و فرهنگنویس
یادگیری موسیقی ایرانی نزد «عبداله دوامی» موسیقی دان و ردیفدان برجستهی ایرانی، هم زمان با آن یادگیری موسیقی کلاسیک نزد مادام «سابارسکی» و «کنت مونت فورت» پیانو نزد مشیر همایون شهردار، آواز و اپرا نزد خانم «نوردین» و لیلی بارا، اجرای کنسرتهایی همراه با لیلی بارا یا به تنهایی در کلوپ ارامنه، ادامه تحصیل کنسوراتور موسیقی پاریس، 1326 فارغالتحصیل و بازگشت به ایران، استخدام هنرستان موسیقی، 1343 اپرای اورفه و اریدیس گلوک که برای اولین بار به عنوان صحنههای اپرا توسط منیر وکیلی به ایران آورده شد. ایفای نقش در لاتراویاتای وردی، 1346 در نخستین اجرای کامل «کوزی فان توته» موتسارت در نقش دورابلا، ایفای نقش سوزوکی در اپرای مادام باترفلای ساختهی پوچینی حدود1346 ، نقش آذر در اپرای دلاور سهند (متن سعدی حسنی» آهنگساز احمد پژمان، رهبر «حشمت سنجری» در کنار حسین سرشار، «سوادبه تاجبخش»، «آلک ملکوئیان» و «روبن آقابگیان»، نقش مریم در اپرای خسرو و شیرین (1348) ساختهی حسین دهلوی به رهبری حشمت سنجری و در کنار حسین سرشار، سودابه تاجبخش، الک ملکونیان و روبن آقابگیان، عنایت اله رضایی، وحیده فتورهچی. دانیل گوژین، اسماعیل واثقی: هلندی سرگردان، ساختهی «واگنر»، حدود 1349 (در نقش ماری)، «عروسی فیگارو»، اثر موتسارت، در 1350 و «جمیله» ساختهی «ژرژ بیزه» در نقش جمیله.
فرح عافیت پور
شروع تحصیل هنرستان عالی موسیقی زیر نظر لیلی بارا و مادم پیلواسیان، کنسرواتوار سانتا چچیلیا در ایتالیا، به خاطر مشکلات مالی بازگشت به ایران، 1331 آلمان، خواندن قطعات محلی در مونیخ، اشتونگارت و در ایتالیا که باعث شهرت وی شد، ایفای نقش در اپراهای فلوت سحرآمیز، «تانهویزر»، «کارمینا بورانا»، «دختر خاکسترنشین»، عروسی فیگارو، «توراندخت»، «وریگولتو»، کارمن، خوانندهی چند تصنیف در فیلمهای «دختری از شیراز» و «ماجرای زندگی» ساختهی «مهدی خالدی».
«پری ثمر» – متسو سوپرانو
هنرستان عالی موسیقی (1337-38)، بورس وزارت فرهنگ و هنر، آکادمی موسیقی وین، 1343 فارغالتحصیل با درجهی ممتاز؛ اجرا در اپراهای «ناباکو» از «وردی» و «افسانههای هوفمن» از «اوفن باخ»، رسیتالهای آوازی در شهرهای اروپایی.
اپرای فرانکفورت؛ ایفای نقش در آرایشگر شهر – سویل از «روسینی»، عروسی فیگارو از موتسارت، مادام باتر فلای از پوچینی و در صدر همهی آنها کارمن از ژرژ بیزه. کار در حیطهی موسیقی محلی ایران، ایفای نقش در ضبط آزمایشی اپرای «مانی و مانا» از حسین دهلوی برای کودکان.17
منیر وکیلی- سوپرانو (تبریز 1301-1361)
آواز نزد لیلی بارا، پاییز 1328 کنسرواتور ملی موسیقی در پاریس نزد مادام لاپرت،1332 دیپلم آواز و بازگشت به ایران، آغاز فعالیتهای هنری در حوزهی اپرا، 1339 آمریکا در کنسرواتوار نیوانگلند بوستون به ادامهی تحصیل آواز نزد «موریس گلداوفسکی» و کارگردانی اپرا، ایفای نقش اول در اپرای فلوت سحرآمیز موتسارت و اپرای تک صحنهای «هانری پورسل» به نام «دیدو و آئناس»، 1340 بازگشت به ایران، 1341 به اجرا درآوردن صحنههایی از اپراهای مادام باترفلای پوچینی و لاتراویاتای وردی در تلویزیون، اپرای ارفه و اوریدیس گلوک در سالن فرهنگ و هنر، اپرای تک پردهای جمیله بیزه در سالن سعدی از سال 1346 با تاسیس گروه اپرای تهران ایفای نقش در ارفه و اوریدیس (با همکاری حسین سرشار)، مادم باترفلای، لابوهم، لاتراویاتا و توراندخت.
علاقه به موسیقی محلی، ضبط صفحه هشت ترانه محلی متعلق به نواحی مختلف ایران در قالب مجموعهی «آوازهای جهان» (پاریس 1336)، جایزهی اول «شارل کروس»، تنظیم همان آثار توسط حسین دهلوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (1356)، کارگردانی اپراهایی مانند ورتر، لاتراویاتا و زال و رودابه.
«منصوره قصری» سوپرانو کولوراتور:
تحصیلات موسیقی در هنرستان عالی موسیقی زیر نظر فاخره صبا، 1344 فارغالتحصیل از آکادمی موسیقی و هنرهای زیبای وین، خوانندهی تک خوان اپرای شهر گلاگنفورت در اتریش، ایفای نقش در اپرای کوزی فانتوته موتسارت به رهبری حشمت سنجری در ایران، 1346 ایفای نقش آتوسا در اپرای آتوسا (متن سعدی حسنی، آهنگساز توماس کریستین داوید همسر آیندهی وی) در ایران و اجرای مجدد کوزی فانتوته به رهبری داوید، ایفای نقش در اپرای «دستبرد از حرمسرا» ساختهی موتسارت، نقش اولمپیا در افسانههای هوفمن و نقش سربی نتا در اپرای «آریا دنه اف ناکزوس» و…، اجرا در مجموعهی رنگین کمان اثر ثمین باغچهبان در کنار اولین باغچهبان با نام «بهجت قصری».
حسین سرشار- باریتون:
دیپلم هنرستان عالی موسیقی در رشتهی آواز، ادامه تحصیل در ایتالیا کنسوراتوار سانتا چچیلیای رم، اپراخانهی لافنی چه ونیز به عنوان سولیست با ارکستر میلان، در دورهی دانشجویی فیلمهای ایتالیایی در ایتالیا همراه با «مرتضی حنانه» و «بهجت صدر» (صدای ویتوریو دسیکا و آلبرتو سوردی)، اجرای چند کنسرت موسیقی آوازی در تهران، ایفای نقش در اپراهایی در ونیز و ناپل، نقش اول اپرای کویرینو برداشتی از «آن که هفت آری آن که هفت نه» اثر «برشت» در شهر رم، بازگشت به تهران پس از اتمام تحصیلات عالی، سولیست اول از بدو افتتاح تالار رودکی کنسرتهایی به رهبری حشمت سنجری و «فرهاد مشکوه»،ایفای نقش اول اپراهای: کوزی فانتوته و «دون ژوان» اثر موتسارت و کاوالیرا روستیکانا اثر ماسکانیو ریگولتو ایلترا و اتور لاتراویاتا و «قدرت سرنوشت» و «فالستاف» اثر وردی و «توسکا لابوهوم» و مادام پاترفلای از پوچینی، اجرای کانتات سمفونیک و لوراتوریو اثر شاهین فرهت اجرای قطعهی ایران – تیر 1367 در تالار وحدت، اجرای قطعهی «فروغ عشق» در آلبوم «آثاری از حسین دهلوی» شعری از «عطار».
«روح انگیز یشمی»
1334 هنرستان عالی فرانکفورت در رشتهی آواز، مدتی نزد مایسترو توفولو ایتالیایی، 1342 قرارداد با اپرای شهر دورتموند، 1343 قرارداد با اپرای ویسبادن، ایفای نقش در اپراهایی همچون عروسی فیگارو، آرایشگر شهر سویل و «شوالیهی گل سرخ» (روزن کاوالیر).
«شاکه ماکاریان»
فارغ التحصیل هنرستان عالی موسیقی، ادامهی تحصیل ایتالیا کنسرواتوار سانتا چچیلیا، 45-1344 اجرای آثاری از آهنگسازان ایرانی از جمله «امین اله حسین» و روبیک گرگوریان در ایتالیا، یونان و ترکیه.
«نسرین آرزمی»
1349 تحصیلات در آکادمی موسیقی وین، استخدام در اپراخانهی شهر لینز، ایفای نقش فاطمه در اپرای «ابوحسن»، نقش لاورتا در اپرای «جانی اسکیکی»، نقش کنستانته در دستبرد از حرمسرا، استخدام اپراخانهی وین 1351 قرارداد با اپراخانهی دوسلدورف آلمان، ایفای نقش ملکهی شب در اپرای فلوت سحرآمیز و دوناالویرا در اپرای دون ژوان در تهران.
پری رخ زنگنه – سوپرانو: تهران – 1318
آموزش ردیف موسیقی ایران نزد «نصراله زرین پنجه«، آواز کلاسیک نزد اولین باغچهبان در هنرستان عالی موسیقی، آلمان و اتریش («ارمان کوپر» و «شیلا هانس») و ایتالیا («فارستا کپتی») برای تکمیل آموختههایش، نقش صدای آسمانی در اپرای «دون کارلوس»، اجرای آوازهای محلی تنظیم «فریدون شهبازیان» اولین اجرا در تالار رودکی 1352 به رهبری روبیک گرگوریان.
سودابه تاج بخش:
فارغالتحصیل کنسرواتور کلن، قرارداد با اپرای سارا بروکن، ایفای نقش در اپرای کاوالیرا روستیکانا و دون ژوان، بازگشت به ایران و همکاری با گروه اپرای تهران، ایفای نقش در اپراهای قدرت سرنوشت، هلندی سرگردان، عروسی فیگارو و مادام باترفلای.
«آیدا هونانیان استفانی» – سوپرانو»:
زادهی بندر انزلی، تحصیل در رشتههای آواز و ویولن در هنرستان عالی 1330 تحصیل در رم. تکخوان اپراخانههای رم، میلان و تورینو، اجرای آهنگهای ارمنی و محلی ایرانی به جز رپرتوار کلاسیک.
«شهرزاد ملامد»
1329 تحصیلات در رم
«افسانه خدابنده» (-1338)
هنرجوی آکادمی موسیقی وین با صدای متسو سوپرانو
وحیده فتورهچی
تحصیلات هنرستان عالی موسیقی، ایفای نقش در اپراهای جشن دهقان ساختهی احمد پژمان، خسرو و شیرین، ورتر و لاتراویاتا.
«پروین سپهری»
عضو گروه باغچه بان در دههی 30
«سوادبه صفاییه»
فارغ التحصیل آکادمی موسیقی وین، ایقای نقش در اپراهای ارفه و اریدیس، عروسی فیگارو، فلوت سحرآمیز، خسرو و شیرین و پردیس و پریسا.
«آریا زند»
تحصیل کردهی رم، اجرا در سوییس، ضبط نوارهایی با ارکستر سمفونیک رادیو تلویزیون رم.
توران نیکجو
فارغ التحصیل رشتهی آواز از ایتالیا، ایفای نقش در اپراهای دون کارلوس و ریگولتو
پی نوشت:
1- کوهستانی نژاد، مسعود (1384) موسیقی در عصر مشروطه، مهرنامگ ص 38.
2- درویشی، محمدرضا، (1373) نگاه به غرب، تهران، ماهور، ص 156
3- کوهستانی نژاد، مسعود (1384) «موسیقی در عصر مشروطه» مهرنامگ، ص 43.
4- کوهستانی نژاد، مسعود (1384) «موسیقی در عصر مشروطه» مهرنامگ، ص 41.
5- نصیری فر، حبیباله (1383) استاد اسماعیل مهرتاش و جامعه باربد، تهران، نشر دنیای نو، ص 208
6- «قفل ساز آرش، از خاطرات امیر اشرف آریانپور (1386) اعتماد ملی، 10 آذر
7- درویشی، محمدرضا (1373)، نگاه به غرب، تهران، ماهور، ص 156
8- درویشی، محمدرضا (1373)، نگاه به غرب، تهران، ماهور، ص 157
9- کوهستانی نژاد، مسعود (1384) «موسیقی در عصر مشروطه» مهرنامگ، ص 38.
10- نصیریفر، حبیباله (1383) «استاد اسماعیل مهرتاش و جامعه باربد- تهران نشر دنیای نو، ص 208.
11- درویشی، محمدرضا (1373)، نگاه به غرب، تهران، ماهور، ص 166
12- درویشی، محمدرضا (1373)، نگاه به غرب، تهران، ماهور، ص 167
13- «قفل ساز آرش، از خاطرات امیر اشرف آریانپور (1386) اعتماد ملی، 10 آذر –
14- درویشی، محمدرضا (1373)، نگاه به غرب، تهران، ماهور، ص 167
15- «قفل ساز آرش، از خاطرات امیر اشرف آریانپور (1386) اعتماد ملی، 10 آذر
16- درویشی، محمدرضا (1373)، نگاه به غرب، تهران، ماهور، ص 167
17- خوشنام، محمود، (1388) موسیقیدانان مهاجر، پری اپرای کارمن
منابع:
درویشی – محمدرضا (1373) «نگاه به غرب، تهران، ماهور
(1333) دیوان امیر، جاهد، تهران، چاپخانهی مجلس
نصیری فر، حبیب اله (1383) «استاد اسماعیل مهرتاش و جامعه باربد»، تهران، نشر دنیای نو.
ملکی توکا (1380) زنان موسیقی ایران از اسطوره تا امروز تهران، کتاب خورشید
«قفل ساز آرش، از خاطرات امیر اشرف آریانپور (1386) اعتماد ملی، 10 آذر
خوشنام، محمود، (1388) موسیقیدانان مهاجر، پری اپرای کارمن
کوهستانی نژاد، مسعود (1384) «موسیقی در عصر مشروطه» مهرنامگ.
منبع: مجله فرهنگ و آهنگ – مرداد و شهریور ۱۳۸۸