ما در سرزمین عجایب
کاوشی در موسیقی کودک
بررسی موسیقی در برنامه های کودک تلویزیون
میترا شهبازی
در زندگی هر روز کودکان ، موسیقی حضور دارد. آنان نیز مانند ما در طی روز شنوندهی انواع موسیقی اند با این تفاوت که بیشتر آنچه آنان گوش می دهند موسیقی کودکان نیست ؛ در حالی که ما به موسیقی خودمان گوش می دهیم . به علاوه ، ما بیش از فرزندانمان انتخاب گر هستیم ؛ به این معنی که جدای از رادیو و تلویزیون و مکان های عمومی نظیر فروشگاه ها و سالن های انتظار و غیره ، در بقیهی مواقع موسیقی ای که گوش می دهیم همان است که می خواهیم . در صورتی که ظاهراً کودکان بیشتر تابع نظر بزرگترها هستند و وقتی هم چیزی را انتخاب می کنند از سی دی ها و نوارهای ماست که عموماً در بینشان موسیقی مخصوص کودک چندان به چشم نمی خورد.
برای اکثر کودکان (به جز آنهایی که کلاس موسیقی می روند ) موسیقی برنامهی کودک تنها موسیقی ای است که مختص خود آنهاست و آنان را مخاطب قرار می دهد که این را هم خودشان انتخاب نمی کنند . در حقیقت ما بزرگتر ها هستیم که سلیقهی موسیقایی فرزندانمان را شکل می دهیم و از آنجا که برنامهی کودک عام ترین و فراگیر ترین منشا موسیقی کودک است این نوشتار قصد دارد به بررسی موسیقی این برنامه ها بپردازد.
برای وارد شدن به موضوع موسیقی کودک و صحبت در خصوص موسیقی ای که در چارچوب برنامهی کودک به فرزندان ما عرضه می شود ، قدم اول بینندهی پر و پا قرص شدن این برنامه هاست! شبکه های یک ، دو و پنج (در تهران ) شبکه هایی هستند که در ساعات مختلف ، با عناوین گوناگون و برای گروه های سنی خردسال تا نوجوان ، برنامه پخش می کنند. در اینجا کار خود را به طور اخص بر برنامهی کودک شبکهی اول سیما (شبکهی سراسری ) که تحت نام «سیمای کودک» در روزهای هفته ساعت 16:15 پخش می شود متمرکز کرده ایم . در ابتدا چندین برنامه از سیمای کودک در یک دورهی زمانی مشخص ضبط شده و هر آنچه به شکل موسیقی به گوش می رسید با ثبت زمان دقیق شروع و خاتمه فهرست شد ؛ زمان این موسیقی ها و نسبت زمان کل موسیقی پخش شده به زمان کل برنامه نیز مورد محاسبه قرار گرفت . جدای بحث زمان ، نوع موسیقی هم مورد بررسی قرار گرفت که آیا تولید ایران است یا خیر، متریک است یا غیر متریک ، با کلام است یا بدون کلام . بنا بر دسته بندی دیگری که صورت گرفت موسیقی ها به طور کلی به سه گروه تقسیم شدند : تیتراژ برنامه ها ، موسیقی متن که زیر صدای مجری یا مکالمات کارتون ها و فیلم ها به گوش می رسد و گروه سوم سرودها و آهنگ هایی است که توسط مجری ها خوانده می شود. با نگاهی به این داده ها و آمارها ، این نتیجه حاصل می شود که حدود نیمی از زمان برنامه را به طرق مختلف موسیقی پر کرده است و جالب این که نسبت موسیقی های تولید ایران بسیار بیشتر انواع غیر ایرانی آن است . (حدوداً چهار برابر ) . نکتهی دیگر این که جدای از موسیقی های متن ، موسیقی های با کلام در قیاس با بدون کلام زمان بیشتری را به خود اختصاص می دهد. بنابراین ، گویا با توجه به زمان موسیقی برنامهی کودک ، فرزند ما ، به عنوان یک کودک ایرانی ، در حد قابل ملاحظه ای شعر و موسیقی تولید ایران می شنود و نیاز موسیقایی اش به نحوی پاسخ داده می شود.
حال، بیایید شرایطی تخیلی را مجسم کنیم و فرض کنیم که ذهن کودک ما چگونه می توانست به گونه ای مطلوب از طریق برنامهی کودک تغذیهی موسیقایی شود. در این دنیای خیالی ، مخاطبان برنامه به مرور به درک و شناخت درست و فراگیری از موسیقی سرزمینشان می رسند؛ موسیقی ای که با فرهنگ ، آداب و رسوم، زبان و زندگیشان عجین است . کودکان با سازهای مختلف آشنا می شوند ، با شکل آنها ، صدای آنها ( هم به صورت تکنوازی و هم گروه نوازی ) و شاید حتی نحوهی نوازندگی آنها . ریتم های موسیقی ایرانی ، چه از نوع متریک و چه غیر متریک ، هرروزه به گوش بچه ها می رسد و در طی زمان ، ریتم ایرانی برای آنها مانوس می شود ، در حالی که کلاس موسیقی و تمرین ساز هم در کار نیست … و چه بسا برای گروه سنی کودک آموزش غیر مستقیم مفید تر از روش های دیگر باشد ؛ آن هم زمانی که قصد آشنایی است و نه یادگیری حرفه ای . کودکان وقتی سرودها و آهنگ ها را از تلویزیون یاد می گیرند و با خود می خوانند ، در حقیقت با فواصل و ملودی موسیقی ایرانی سروکار دارند .برنامهی کودک هرروزه و به گونه ای کودک پسند ، مخاطبان خود را با موسیقی ایرانی همراه می کند و به این ترتیب بدون وارد شدن به مباحثی نظیر ردیف ، مایه ، دستگاه و غیره ، بچه ها موسیقی ایرانی را یاد می گیرند . آنهایی هم که موسیقی را جدی پیگیری می کنند به موقع به این موضوعات خواهند پرداخت.
مطلب دیگر در مورد شعر است که به گفتهی بسیاری با موسیقی ما پیوندی نا گسستنی دارد . شعر های برنامهی کودک در دنیای خیالی ما ، یا از میان اشعار گرانمایهی ادبیات ما انتخاب می شود (شعر نو وکهن ) و یا به منظور همین برنامه ها سروده می شود . در صورت نخست که جای حرفی باقی نیست ؛ شعر هایی ارزشمند ، از نظر فرم و محتوا در اختیار ماست که سعی می کنیم به نحوی شایسته آنها را به فرزندان مان ارایه کنیم و آنان را در شناختن این شاعران و شعر ها یاری دهیم . اگر هم شعری برای برنامه سروده شود ، شعری خواهد بود دارای ارزش های ادبی که مضمونی درخور فهم و سن کودکان داشته باشد.
در این دنیای فرضی ما ، به موسیقی نواحی نیز می توان پرداخت ؛ موسیقی ای که بسیار غنی است ، محتوایی دارد که با زندگی و پیشینهی مردمش در ارتباطی تنگاتنگ بوده و همانند گویش و زبان خاص هر منطقه ، معرف ساکنین آن منطقه است: موسیقی کردی ، خراسانی ، لری ، آذری و … موسیقی ای که وقتی صحبت از ایران و موسیقی ایرانی در میان است ، نمی توان به راحتی از کنارش گذشت و نادیده انگاشتش . افسانه ها ، داستان ها و آداب و رسوم بسیاری با این موسیقی ها در آمیخته است و اتفاقاً بچه ها هم به راحتی می توانند با انواع خاصی از این موسیقی محلی ارتباط برقرار کنند . همان طور که دانش آموزان در مدرسه جغرافی می خوانند و مطالبی در رابطه با آب و هوا ، گیاهان ، کوه ها و رودها و محصولات کشاورزی و صنعتی و دامپروری مناطق مختلف یاد می گیرند ، با موسیقی ، میراث ارزشمند فرهنگی و هنری این نواحی هم در برنامهی کودک آشنا می شوند .
در این تخیل، برنامهی کودک برای آن دسته از بچه ها که از علاقه مندان جدی موسیقی اند و می خواهند موسیقی را به دنبال حرفه ای کنند ، کمک چشمگیری است ، زیرا اولاً کودکان از طریق این برنامه ها ذهنیت کامل و جامعی از فرم و محتوای موسیقی ا:8.9رانی به دست می آورند و می دانند در پی چه هستند و ثانیاً اگر مایلند نوازندگی سازی را نیز بیاموزند ، در انتخاب آ ن دچار اشتباه یا سر در گمی نمی شوند . به این ترتیب به نظر می رسد آیندهی موسیقی ایرانی هم تا حدی تضمین شده باشد.
اکنون به دنیای واقعی خودمان برگردیم! هر چند با خوش آمد گویی موسیقایی گرمی مواجه نخواهیم شد! البته در یک نگاه ، جدول اطلاعات ما امیدوارکننده جلوه می کند : موسیقی فراوان است ، شعر ها و سرودهای عمو پورنگ و آقاجان سلیمان (که دوست داشتنی نیز هستند) ، کارتون های ایرانی و غیر ایرانی ، همه موسیقی دارند و ناگفته پیداست که هیچ فیلم و کارتونی ، آن هم در دنیای کودکان ، بدون موسیقی نیست . ولی وقتی تیزبینانه بنگریم ، خواهیم دید در این دنیای مملو از موسیقی ، موسیقی ایرانی سهم چندان زیادی ندارد ؛ موسیقی ای که با معیارهای متمایز کنندهی موسیقی ایرانی سنجیده شود و هنوز هویت ایرانی خالص داشته باشد نادر است . زمان موسیقی های برنامه های تولید ایران کم نیست ، ولی گویا مفهوم «تولید ایران » با «ایرانی » تفاوت دارد. کلام و مولفه های بنیادین موسیقی اند که هویت یک قطعه را مشخص می کنند و وجود یک یا دو عامل در یک قطعهی موسیقی نمی تواند تضمین کنندهی ایرانی بودن آن باشد . به عنوان مثال ، موسیقی ای که کلام آن فارسی است و ریتم آن چیزی شبیه به موسیقی راک ، شاید ایرانی به حساب نیاید . بازهم مثال هایی از این دست می توان برای موسیقی ایرانی با ریتم های غیر ایرانی یافت . این ریتم ها با زبان فارسی نیز هم خوانی چندانی ندارند وتلفیق شعر و موسیقی را بعضاً با مشکل مواجه می کنند. (البته در کنار این ریتم ها ، ریتم های کاملاً ایرانی نیز استفاده می شود و منظور این نیست که ریتم ایرانی در موسیقی های برنامهی کودک جایی ندارد. ) نکتهی دیگر عدم حضور موسیقی غیر متریک است . هر آنچه می شنویم متریک است و فقط چند دقیقه موسیقی غیر متریک سازی آن هم به صورت موسیقی در متن میان ساعت ها برنامه آن قدر ناچیز است که شاید بتوان آن را نادیده گرفت . در حالی که موسیقی غیر متریک نقش مهمی در موسیقی ما ایفا می کند. گویا در اذهان چنین جا افتاده که موسیقی غیر متریک مخصوص بزرگترهاست و کودکان نمی توانند با این نوع موسیقی ارتباط برقرار کنند. شاید بهتر باشد برای رسیدن به صحت و سقم این فرضیه آن را آزمایش کرد نه این که بدون آزمون آن را پذیرفت و موسیقی غیر متریک را از برنامهی کودکان حذف کرد.
نکتهی دیگر شیوش های گوناگونی است که در ساخت موسیقی ها به کار می رود ؛ از صداهای آشنا و قابل تشخیص تا سازهای اُرف و صداهایی که با سینتی سایزر تولید می شود و تقلید هیچ ساز مشخصی نیست . از سازهای بادی برنجی تا انواع گیتار و کیبورد همه غربی است و سازهای ایرانی در این میان به نسبت حضوری کم رنگ دارند. مانند این است که فارسی را بیشتر غیر فارسی زبانان صحبت کند ! حتی در بهترین شرایط هم که به یک موسیقی از هر نظر ایرانی بر می خوریم ، شیوش هایی که شنیده می شود غیر آکوستیک است و ما بازهم صدای اصیل تار یا تمبک را نمی شنویم . در چنین شرایطی جای شگفتی نیست که کودکان ما بیشتر به دنبال فراگیری سازهای غیر ایرانی باشند. (البته نقش تلویزیون های دیگر را هم نمی توان نادیده گرفت) کودکان با موسیقی ایران و نواحی آن بیگانه اند . به طور مثال جای برنامه ای که به یک منطقه از کشورمان بپردازد و کودکان شهرنشین و پایتخت نشین ما را با زندگی و موسیقی آن منطقه آشنا کند ، در برنامه های کودک خالی است . ریتم ها و ملودی های محلی در این برنامه ها کاربردهایی محدود دارند . به عنوان نمونه از موسیقی کردی تنها برای ایجاد تحرک و به قول معروف موسیقی شاد استفاده می شود که در جای خود خوب است ؛ اما قابلیت و ارزش این موسیقی ها فراتر از فقط این کاربردهاست.
آخرین موضوع در ارتباط با موسیقی کودک ، شعر است . می توان گفت تمامی شعرها برای همین برنامه ها سروده می شوند. شعرهایی که با هدف آموزش و برای اشاره به مسالهی خاصی ساخته می شود ، اکثر مواقع به آنچه قصد دارد می رسد و از نظر مضمون موفق است ، اما در این بین شعرهایی نیز شنیده می شود که محتوای چندان مشخصی ندارد و گویا فقط برای همراهی با موسیقی چیزی سروده شده است که به عنوان شعری مستقل به کار نمی آید . علاوه براین شعرها، باید جایی هم به گنجینهی اشعار کهن و نوی ادبیات ما اختصاص داده شود که فرزندانمان از مفاهیم عمیق این اشعار ارزشمند بهره مند شوند.
دربارهی هر کدام از موارد ذکر شده بسیار می توان و باید صحبت کرد . هر موضوعی ، از ریتم تا شعر، جای بحث و بررسی فراوان دارد که در فرصت های مقتضی باید به یک یک آنها پرداخت . آن دنیای تخیلی دست نیافتنی نیست.
منبع: فرهنگ و آهنگ – شماره 17 – مهر و آبان 1386