فادو، آوای سرنوشت مردم پرتغال [2]
شاهرخ راعی
سازهای مورد استفاده در اجرای فادو
اجرای فادو سازهای خاص خود را میطلبد. گیتارا (Guitarra) یا به عبارت دیگر گیتار پرتغالی (Guitarra portuguesa) اصلی ترین ساز فادو است. این ساز نوعی گیتار با کاسه ای گلابی شکل است که دارای شش جفت سیم و هفده پرده و سه و نیم اکتاو گستره ی صدا دهی است. این ساز با شست و انگشت اشاره و با کمک ناخن نواخته میشود.
بسیاری از پژوهشگران بر این عقیده اند که تبار گیتار پرتغالی در دو قرن پیش از این به گیتار انگلیسی یا سیستر (Cister) میرسد (۱). در واقع در نیمه ی دوم قرن هجده انگلیسیها در پورتو دوّمین شهر بزرگ پرتغال بعد از لیسبون، حضور داشته اند. احتمالا در این زمان این ساز در پرتغال مرسوم شده و روند تکوین خود را تا به تبدیل آن به گیتار پرتغالی طی کرده است. البته نباید فراموش کرد که فادو بسیاری از مراحل تکوین خود را در خارج از مرزهای پرتغال و نیز در لیسبون و کوئیمرا گذرانده است. بنابر این به احتمال زیاد گیتار پرتغالی از میانه ی راه با فادو همراه شده و در اجراهای آن نقش داشته است. پیش از آن به احتمال زیاد انواع معمولی گیتار اسپانیایی در این نوع موسیقی که هنوز به طور خاص عنوان و ویژگی فادو را به خود نگرفته بود به کار میرفته است.
جالب اینجاست که همانگونه که گفته شد، سیر تحول فادو در دو مرکز اصلی آن یعنی لیسبون و کوئیمبرا متمایز از یکدیگر بوده است. این تمایز حتی بر روند دگرگونی ساز اصلی فادو، گیتارا نیز تاثیر گذاشته است. امروزه این ساز در این دو شهر از نظر بزرگی و به دنبال آن طنین و نیز تزئینات روی آن متمایز از یکدیگر است. گیتارای کوئیمبرا کمی بزرگتر بوده و یک پرده بم تر کوک میشود و صدای به اصطلاح پرتری نسبت به گیتارای لیسبون دارد.
علاوه بر گیتارا یا گیتار پرتغالی، نوعی گیتار اسپانیایی که در قرن هجده در اسپانیا مرسوم بوده و در آغاز قرن نوزده از طریق فرانسه به پرتغال آمده نیز در اجرای فادو به کار میرود. این نوع گیتار که دارای شش سیم است را در ابتدا ویولا فرانسسا (Viola francesa) و بعدها به اختصار ویولا (Viola) نامیدند. بدیهی است این ساز جز شباهت نام ارتباط دیگری با ویولا یا ویولون آلتو ندارد.
دیگر ساز مورد استفده در اجراهای بزرگ، ویولای باس یا به پرتغالی ویولا بیشو (Viola baixo) است. این ساز کمی بزرگتر از ویولا و دارای چهار سیم است.
اجرای فادو
به هنگام اجرای فادو یک نفر تکخوان مرکزیت دارد و نوازندگان او را همراهی میکنند. در واقع اجرای فادو نمونه ی خوبی برای بیان احساس به واسطه ی کلام، موسیقی، حرکت دستها و حرکت خواننده به هنگام اجرا است و معمولا بیان این احساسات به صورت بداهه بوده و به نحو چشمگیری تحت تاثیر ویژگیهای محل اجرا و شرایط اجتماعی، سیاسی، مناسبت اجرا و پاسخ جمعیت به نوازندگان قرار میگیرد. برای اجرا حداقل دو نفر نوازنده که با دو گیتار پرتغالی خواننده یا به اصطلاح فادیست را همراهی میکنند لازم است. خواننده معمولا لباس تیره و یا به عبارت بهتر پوششی سیاه رنگ برتن داشته و معمولا به صورت ایستاده به اجرای برنامه میپردازد. امروزه خوانندگان زن و مرد هر دو به اجرای فادو میپردازند و خوانندگان زن اغلب پارچه ی سیاهرنگی را بر دوش میگیرند. تعداد نوازندگان حداکثر به چهار نفر میرسد که در اجراهای رسمی معمولا شامل دو گیتار پرتغالی، یک ویولا و یک ویولای باس که همانطور که گفته شد در واقع نوعی گیتار باس چهار سیمه ی پرتغالی است، هستند. همواره به هنگام اجرا خواننده مرکزیت دارد و دو گیتار که جزء جدایی ناپذیر اجرای فادو است ضرورتا خواننده را همراهی میکنند. چندین دهه است که کاربرد ساز آکوردئون نیز مورد توجه واقع شده و این ساز هم به تدریج از سازهای معمول فادو گشته است. نوازندگان سازهای فادو را بیشتر مردها تشکیل میدهند. نوازنده ی گیتارای اول که معمولا نوازنده ی کارآزموده تری است در حکم نوازنده ی جواب آواز است که بسته به قطعه ی آوازی ملودی را در ارتباط هارمونیک با آن مینوازد. وجود گیتارای دوم ضرورت کمتری دارد و در صورت حضور، گیتارای اول را با ملودیهای مناسب همراهی میکند. ویولا زمینه ی ملودی و ریتم را مینوازد و برای خواننده و گیتارا نوازان فضای بداهه نوازی را فراهم میکند. ویولای باس نیز حضوری اجباری ندارد و در اجراهایی که برای جمعیت زیادی صورت میگیرد حضور او ضروری تر به نظر میرسد. جلوههای خاص و شیوههای زیبا سازی آواز، ضرباهنگ و نیز شیوه ی بیان اشعار آزادانه انتخاب شده و جنبه ی بداهه دارد. شیوههایی که یک خواننده در اجراهای بداهه ی خود دارد به نام خود او در اذهان میماند و برخی از این ویژگیها که نظر مردم و اهل فن را به خود جلب کرده تدریجا جزئی از اجراهای ثابت فادو میگردد. ارتباط فادو با زندگی مردم تا به حدی است که از اجراهای هر مقطعی از زمان میتوان در توصیف شرایط اجتماعی آن روزگار سود جست. برخی از فادیستهای مشهور چون آلفردو مارسنیرو (Alferedo Marceneiro) که اجراهای متعدد ماندگاری بر جای گذاشته اند را به عنوان آهنگ سازان و نغمه پردازان فادو میشناسند.
دسته بندی انواع فادو
موسیقیدانان بر مبنای ساختار موسیقایی و اشعار مورد استفاده در فادو، آن را به دو دسته فادوی کاستیسو (fado castiço) یا فادوی ناب و فادوی کانسائو (fado canção) یا فادوی آوازی تقسیم میکنند. تفاوت این دو نوع فادو در میزان آزادی عمل خواننده و میزان بداهه خوانی و بداهه نوازی گروه و نیز از طرف دیگر میزان پایبندی آنها به بخشهایی به عنوان اجزای ثابت فادو است. فادوی کاستیسو را به اصطلاح فادوی سنتی یا کلاسیک و به منزله ی نوع قدیمی تر فادو میدانند. این اصطلاح بیشتر به حدود صد اجرای خوب و ماندگار فادو که در قرن نوزده و بیست میلادی اجرا شده اند اطلاق میگردد. برخی پژوهشگران فادوی کاستیسو را بر اساس ویژگیهای موسیقایی به سه دسته تقسیم میکنند(۲). فادوی منور (fado menor) ، فادوی موراریا (fado mouraria) و فادوی کوریدو (fado corrido). همگی این انواع فادوی سنتی دارای ریتمی مشخص و یک ملودی نمونه ی خاص تکرار شونده برای همراهی هستند که معمولا ثابت است. این ملودی به عنوان پایه بوده و ملودیهای دیگر بر روی آن یا به صورت بداهه یا از قبل ساخته شده، نواخته میشوند. متون مورد استفاده برای اجرا، معمولا ساختاری منظوم داشته و اشعاری چهار بیتی یا بندهایی با پنج تا ده بیت هستند.
ملودی پایه و میزان 4/4 ویژگیهای این دسته از فادوها را تشکیل میدهند. ویژگیهای موسیقایی دیگر متغیرند. فادوی کوریدو و فادوی موراریا در گام ماژور بوده و اغلب بسیار سریع اجرا میشوند. البته علاوه بر فادوهای گفته شده تعداد بسیار زیادی نیز فادوهای دیگر با ملودی، ریتم و ویژگیهای خاص موسیقایی ثابت وجود دارند.
ویژگی اصلی فادوی کانسائو ساختار شعری و موسیقایی آن است که در آن بندها و تکرارها جابجا میشوند و ساختار هارمونی پیچیده تری نسبت به فادوی کاستیسو دارد. اگرچه ملودیهای اصلی در این نوع از فادو ثابت هستند، اما نوازنده ی همنواز آواز میتواند بر اساس سلیقه ی خود به شیوههای متفاوتی خواننده را همراهی کند. البته مبنای اصلی معمولا همان ملودی پایه است. شکل گیری فادوی کانسائو با اجرای نمایشها و جنگهای موسیقایی- نمایشی خاص پرتغال که در اواخر قرن نوزده مرسوم بوده است، ارتباط نزدیک دارد(۳). در دهه ی ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ فادو جزء جدانشدنی و ضروری این جنگهای موسیقایی- نمایشی در پرتغال بوده است(۴). مرحله ی دیگر تکامل فادوی کانسائو
در دهه ی ۱۹۶۰ و با به کارگیری اشعار برجسته و هارمونی پیچیده و اجراهای استادانه ی آمالیا رودریگش شکل گرفت.
فادوی کوئیمبرا
کوئیمبرا شهر کوچک دانشجویی در دویست کیلومتری شمال لیسبون است که همراه با لیسبون دو مرکز اصلی تکوین و رواج فادو را تشکیل میدهند. با توجه به محیط فرهنگی متفاوت این دو شهر، این گونه از موسیقی از اوایل قرن نوزده در این دو حوزه، روند دگرگونی متفاوتی را طی کرده به طوری که امروزه میتوان فادو را دارای دو سبک اجرای متفاوت لیسبون و کوئیمبرا دانست. در کوئیمبرا محافل دانشجویی محل اجرای فادوی خاص آنجاست و هنوز این گونه از موسیقی است که همواره بر انواع دیگر موسیقی برتری دارد.
رواج فادو در کوئیمبرا به نیمه ی اول قرن نوزده و زمانی که دانشجویانی فادو را از لیسبون با خود به کوئیمبرا برده و آن را در آنجا مشهور کردند برمی گردد. تکوین مستقل فادوی کوئیمبرا بیش از هر چیز مدیون خانواده ی پاردس، مانوئل پاردس (Manuel Paredes)، گونسالو پاردس (Gonçalo Paredes) و آرتور
پاردس (Artur Paredes) است. گونسالو پاردس که در سال ۱۹۱۲ از دانشگاه کوئیمبرا فارغ التحصیل گردیده شیوههای بسیار پیچیده ای را در نواختن گیتارا ابداع کرده است. پس از او فرزندش آرتور پاردس این شیوهها را ادامه داده و برای صدادهی بهتر و مناسب تر دگرگونیهایی را در ساختار گیتارا ایجاد کرده است. به این ترتیب گیتارای کوئیمبرا متمایز از گیتارای لیسبون گردید. از آن پس فادو همواره در کوئیمبرا رواج داشته و بسته به فضای خاص دانشجویی این شهر و با توجه به ویژگی انعطاف پذیری و بداهه ی فادو به شیوه ی خاص خود تکامل و تحول یافته است. امروزه در کوئیمبرا پیش کسوتان این هنر را دانشجویان و استادان دانشگاه تشکیل میدهند و اجراهای فادو همواره بهانه ای برای چندین بار تجمع سالانه در این شهر است. همواره دانشجویانی از دیگر نواحی پرتغال و نیز سایر کشورهای اروپا از جمله ایتالیا در این شهر حضور داشته اند که گاه نغمههایی از موسیقی محلی سرزمین خود را همراه آورده و این نغمهها امروزه با فادوی کوئیمبرا درآمیخته است.
چهرههای ماندگار فادو
آلفردو مارسنیرو (Alferedo Marceneiro) (1891-1982)
خواننده ای است که سالها قصه ی زندگی مردمان ساده و رنج کشیده ی لیسبون را در کافهها و رستورانهای کوچک و محلهای تجمع شبانه ی کارگران و دریامردان خوانده است. کافههایی که آنقدر پر سر و صدا بودند که گاه آلفردو مجبور میشد خواندن را قطع کرده و با کوبیدن پا بر زمین مردم را به سکوت بخواند. او را مشوق اصلی آمالیا رودریگش و عامل اصلی رشد و بروز نبوغ آمالیا میدانند. او تا اواخر عمر خود به اجرا در اجتماعات کوچک گذراند و آخرین اجرای خود را در نود سالگی برگزار کرد.
آمالیا رودریگش (Amália Rodrigues) (1920-1999)
نام فادو بدون تردید با نام او گره خورده است. بانویی که او را به درستی ملکه ی فادو لقب داده اند و اجراهای مسحور کننده ی او از موسیقی شگفت انگیز فادو او را در کنار فرناندو پسوآ شاعر ملی پرتغال و ژوزه ساراماگو نویسنده ی شهیر آن دیار چهره ای ملی و فراموش نشدنی کرده است. او که فرزند خانواده ای عیال وار و تهی دست بوده است خوانندگی را از نوزده سالگی آغاز و تا پایان
عمر ادامه داد. وی مدتی را در برزیل گذرانده و اولین صفحههای خود را در آنجا ضبط نمود. با درگذشت او در سال ۱۹۹۹ پرتغال به مدت سه روز سوگوار بود و انتخاباتی که در آن روزها برگزار میشد به تعویق افتاد. آمالیا رودریگش در اجرای فادو توانایی شگفت انگیزی داشته و فادو بخش بزرگی از تکوین خود را با او سپری کرده است. از او بیش از دویست ساعت اجراهای فادو ضبط گردیده است که افزون بر ویژگیهای هنری و کیفی به پرکاری این هنرمند نیز اشاره دارد.
ماریزا نونس ( Mariza Nunes)
ماریزا خواننده ی جوان معاصر و کوشای امروز فادو است. او تباری موزامبیکی- پرتغالی دارد و در سال ۱۹۷۶ از پدری پرتغالی در موزامبیک متولد شده است. ویژگی تازه و متمایز کننده ی کار او، استفاده از شیوهها و نیز اشعار جدید و مدرن در اجراهای فادو است. او در اجراهای خود از سرودههایی که در ادبیات پرتغال جایگاه خوبی دارند همچون اشعار فرناندو پسوآ و آثار ژوزه ساراماگو استفاده میکند. افزون بر این وی تاکنون در اجراهای خود سعی در آزمودن شیوههایی تازه از جمله کاربرد سازهایی که تاکنون در فادو مرسوم نبوده داشته است. در برخی از اجراهای او از ویولون و پیانو و حتی از ترومپت استفاده گردیده است. بسیاری از پیشکسوتان موسیقی در پرتغال با این شیوههای جدید مخالفت میورزند و آن را در تضاد با اصالت فادو میدانند. بدیهی است که فادو همچنان سیر تحول و تکوین خود را پشت سر میگذارد و نوآوریهایی که فادیستهایی چون ماریزا و دیگر خوانندگان معاصر به کار میگیرند بر این سیر تاثیر خواهد گذارد. توفیق و یا عدم توفیق این دسته از فادو خوانان امروزی در تثبیت این نوآوریها پدیده ای است که گذر زمان آن را آشکار خواهد کرد.
علاوه بر خوانندگانی که از آنها یاد شد، اجراهای خوب و مردمی فادو نام چهرههای بیشماری از نوازندگان و خوانندگان سرشناس همچون میزیا (Mísia)، آلفردو مورائیس (Alfredo Morais)، بوردالو پینیرو (Bordalo Pinheiro)، فرانسیسکو والنسا (Francisco Valença)، آکوستو هیلاریو (Auqusto Hilário) و کارلوس دوکارمو (Carlos do Carmo) و بسیاری دیگر را در تاریخ موسیقی این سرزمین ثبت کرده است.
(این مطلب پیش از این در ماهنامه نافه سال هفتم، شماره ۳۴، آذر و دی ۱۳۸۵ منتشر شده است.)
پینوشتها
(۱) De Oliveira, E.V. 1982 p. 215
(۲) Das Neves, C./ Campos, G. (Hrsg.) 1898 p. 186; Vieira, E. 1899 p. 238; De Carvalho, P. 1903 p. 39
(۳) Rebello, L.F. 1984 p. 83
(۴) Rebello, L.F. 1984 p. 111
فهرست منابع
Alves, A.A. Arabesco: da música arabe e da música portuguesa, 1989
Böwe, B. und P.-Hegerl, P.C. Portugiesen und Spanier in Berlin, Berlin 2000
Braga, Th. História da poesia popular portuguesa, 1905
Castelo-Branco, S. E. Fado, Übs. T.M. Höpfner In: Die Musik in Geschichte und Gegenwart, Bd.3 u.a. Kassel 1999
Das Neves, C./ Campos, G. (Hrsg.) Cancioneiro de músicas populares, 3. Bd. Porto 1898
De Andrade, M. Dictionério musical brasileiro, 1989
De Brito, J.P. Fado: Voices and Shadow 1984
De Carvalho, P. Históire de fado, 1903
De Oliveira, E.V. Instrumentos musicais populares portugueses, 1982
De Sousa Pinto, M. Der lundum als Großvater des Fado, In: Ilustração, 6, 1931
Freitas, C.F. Fado In: Enciclopédia lusobrasileria de cultura, 1969
Grossegesse, O. Saramago Lesen, José Saramago:Werk, Leben, Bibliographie Berlin 1999
Monteiro, G. Fernando Pessoa and Nineteenth-Century Anglo-American Literature, Kentucky 2000
Rebello, L.F. História di teatro de rivesta em Portugal, 2. Bd. 1984
Vieira, E. Art. Fado und Guitarra, In: Diccionário musical 1899
منبع: سایت انسانشناسی و فرهنگ – اسفند 1388