صدای اعتراض مردم
مروری بر موسیقی انقلاب اسلامی ایران
نیوشا بزرگمهر
موسیقی، در اوسط دهه 50 با ظهور اعجوبههایی که همراه نتهای خود اندیشههایی ژرف را ارمغان آورده بودند، بر سکوی پرتابی قابل لمس ایستاد تا نوع کلاسیک شده برنامه گلها را ورق بزند و شیوهای تازه را بیازماید.
این انقلاب پیش و بیش از هر چیز درون موسیقیدانان رخ داد تا آتش درون در نغمههایی گر بکشد که به گفته زندهیاد پرویز مشکاتیان زبان و ضربان دل مردم باشد.
این جریان ادامه پیدا کرد تا آن که در انقلاب اسلامی سال 57، موسیقی، زبان اعتراض مردم شد تا رفتار حاکمان را به نقد بکشد و از ورای واژهها و نتها پیامی را به مردم برساند که فراتر از زبان آنها باشد.
در این میان مجموعه چاووش یک نقطه امید بود برای بیان احساسات و عواطفی که سالها در نطفه خفه شده بود یا شاید تلاشی بزرگ برای خلق یک سرآغاز و افزون بر آن زمزمه انقلاب بود.
چاووش فریادی بود در روشنایی روزهای سپید. وقتی چند نفر آدم همدل کنار هم مینشینند، آن هم آدمهایی که اهل نغمه و نتاند کانونی به نام چاووش شکل میگیرد.
موسیقی مردمی
بر خلاف قرنهای گذشته که موسیقیدانان برای دربار مینواختند و میخواندند در قرن اخیر موسیقیدانان از دربار فاصله گرفته بودند و به میان مردم آمده بودند. برگزاری کنسرتهای بسیار در جایجای کشور روح تازهای را به پیکر موسیقی ایرانی دمیده بود. حتی در اواخر دهه پنجاه، موسیقی ایرانی زبان اعتراض مردمی بود که لباس موسیقیدانان را به تن داشتند.
هسته اصلی موسیقی انقلابی در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی شکل گرفت؛ آنجا که شاگردان دکتر داریوش صفوت در آن فعالیت میکردند. موسیقیدانانی چون محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، داریوش طلایی و…
اینها پیش از آن که از مدار حاکمیت عدول کنند، بر ساختار موسیقی خروج کردند و این اتفاق، نقطه آغازش برنامههای موسیقی ایرانی در شیراز بود؛ جایی که آثاری چون کنسرت نوا و راست پنجگاه در آن اجرا شد.
کمکم با شکلگیری اعتراضهای مردمی و راهپیماییها هنرمندان نیز پا به عرصه اعتراض نهادند.
وقتی فاجعه 17شهریور رخ داد، موسیقیدانان رادیو با محوریت هوشنگ ابتهاج که مسوول موسیقی رادیو بود در اقدامی انقلابی دسته جمعی استعفا دادند تا سهمی از حرکتهای اعتراضآمیز داشته باشند.
محمدرضا لطفی آهنگساز، آن روزها برنامهای ساخت که روح انقلابی در آن دمیده بود؛ برنامهای که شامل دو بیتیهایی غمناک بود.فضای تیره این دو بیتیها، اعتراض آشکاری به رژیم پهلوی بود.
محمدرضا لطفی درباره تصنیف شب نورد میگوید: من شب نورد را در همان درگیریها و حکومت نظامیها و تیراندازی میدان انقلاب که ما هم در میان مردم بودیم ساختم. بعد از آن اتفاق وقتی با سر و صورت خونی به خانه آمدم در تاریکی به کتابخانه رفتم تا بتوانم شعری برای این مناسبتها پیدا کنم که البته پیدا نمیشد چرا که سالیان درازی بود که شعر هم دیگر وجود خارجی نداشت. بالاخره از درون دیوانها شعر شب نورد را پیدا کردم و بلافاصله رفتم ساز را برداشتم و ضبط را روشن کردم و موزیک و شعر و مقدمه را یک شبه ساختم.
موسیقیدانان خلاق
آواز انقلاب به همین جا ختم نشد. بلکه گروههای دیگری از جاهای مختلف سرودهایی را خواندند تا نهال زخمخورده انقلاب را آبیاری کنند.
حسین علیزاده اما با 2 قطعه آغاز کرد. او ابتدا سواران دشت امید را در ماهور و با تمی حماسی ساخت که در آن تصویرهای شگفتی دیده میشد. سپس حصار را ساخت برای دلداری دادن زندانیان سیاسی که همسرش نیز جزو آنان بود. حصار وقتی از رادیو پخش شد زندانیان سیاسی هم آن را شنیدند و کار به جایی رسید که در بعضی زندانها، جوانان در بند برای داشتن رادیو دست به اعتصاب غذا زدند.
این زمزمهها سرآغاز کانونی بود به نام کانون چاووش. چاووش زمزمه انقلاب بود؛ زمزمهای که در قالب 10 برنامه مستقل تدوین و راهی بازار شد.در این برنامهها حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، علیاکبر شکارچی، حمید متبسم، ارشد تهماسبی، فرخ مظهری، عبدالنقی افشارنیا، برادران کامکار، جمشید و جلیل عندلیبی، صدیق تعریف، سعید فرج پوری، زیدالله طلوعی و… نامورانی بودند که قطعات بدیع و شورانگیزی را در کانون چاووش اجرا و ماندگار کردند.
حسین علیزاده پس از قطعه «سواران دشت امید»، تصنیفهایی ماندگار چون میهن با مطلع ایران خورشیدی تابان دارد…، شهید با مطلع شهید، شهید، شهید، راه تو افتخار، نام تو ماندگار مرگ سخت خروش روزگار…، ژاله خون شد… و کارهایی از این دست را پدید آورد.
اما در این میان آهنگساز خلاق دیگری هم بود که تاثیر زیادی در آهنگسازی برای آن سالها کرد: زندهیاد پرویز مشکاتیان.
او با ساخت تصنیف جاودانه همراه شو عزیز و ایرانی؛ با مطلع ایرانی به سر کن خواب مستی برهم زن بساط خودپرستی، جایگاه خود را در میان آهنگسازان آن دوره تثبیت کرد.
در میان خوانندگان، شهرام ناظری، جوان خوشآتیه آن روزها که در جشنواره باربد خوش درخشیده بود کارهای فراوانی را در زمینه موسیقی انقلابی انجام داد. تصنیف ساقی با مطلع ای ساقی بگشا درها بر رخ ما که پر از مژدهای… تصنیف کاروان شهید با مطلع میگذرد کاروان روی گل ارغوان، قافلهسالار آن سرو شهید جوان… تصنیف شهید به آهنگسازی علیزاده، تصنیف مژده شادی با مطلع ما دلیرانه به تاریکی شب تاختهایم، طرح نابودی شب تا سحر انداختهایم… آزادی با شعر فرخی یزدی و با مطلع آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی/ دست خود زجان شستم از برای آزادی… او یکی از پرکارترین خوانندگان دوره انقلاب به شمار میآید؛ خوانندهای که در کنار کمیت در کیفیت هم وسواس به خرج میداد.
چند نمونه ماندگار موسیقی پاپ
در این میان اما گروههای غیرحرفهای و زیرزمینی هم به خلق آثاری در این زمینه پرداختند که هریک تازگی و طراوت خاص خود را داشت چون اینگونه موسیقی میطلبید که فضایی تازه داشته باشد.
قطعه شگفتانگیز اللهاللهالله که تنها برپایه سازهای ضربی بنا شده و بار اصلی ملودی بر دوش خواننده آن، رضا رویگری بود، از این نمونه است. او با صدایی خاص که دارای لحنی زخمخورده بود نوعی درد پنهان را به مخاطب القا میکرد آنجا که میخواند از اشک یتیمانت از خون شهیدانت فردا که بهار آید صد لاله به بارآید…
یار دبستانی من که موسیقی متن فیلم از فریاد تا ترور ساخته تورج منصوری بود نیز از دیگر آثاری بود که روی زبانها افتاد. جمشید جم خواننده این اثر با این آهنگ معروف شد و صدایش خاطرهساز.
هاتف نیز دیگر خوانندهای بود که با ترانه زیبای اللهالله تو پناهی بر ضعیفان یا الله صدایی ماندگار را در موسیقی انقلاب از خود به جای گذاشت. در این میان موسیقیدانان غیرحرفهای هم پا به میدان گذاردند و جاودانههایی چون برخیزید ای شهیدان راه خدا، خمینی ای امام، به لاله در خون خفته و… را پدید آوردند.
نقش شاعران
از آنجا که موسیقی ایرانی وابستگی زیادی به شعر و کلام دارد، شاعران نقش بسیاری در همراهی کردن موسیقیدانان داشتند.
شاعران میسرودند و اهل موسیقی میساختند و مینواختند، اما نکته جالب در این مورد ظهور گروههای دانشجویی و زیرزمینی فراوانی بود که محصول تفکر و تجربهشان پس از گذشت بیش از 3 دهه هنوز تازه و گوارا مینماید. در این میان هم شاعران گمنام بودند و هم پدید آورندگان موسیقی و نغمه.
بخشی از این نغمهها تهییجکننده بود و برخی دیگر عامل ثبات قدم. برخی حماسه بود و بعضی برانگیزنده احساس. در هر حال کارکردی یکسان و همسو در موسیقیهای پدید آمده دیده میشد و آن انگیزش هیجانهای فروخورده مردم بود.
از راست دکتر داریوش صفوت- مرحوم رضوی سروستانی -داود گنجه ای – ؟ – پرویز مشکاتیان – جلال ذوالفنون – حسین علیزاده
منبع: جامجم