ردیف نویسی از روی دست همدیگر
محمد رضا لطفی
در گذشته چون ردیف ها ضبط نشده بودند، کسانی که نت نویسی می دانستند، تنها وقتی می توانستند بنویسند که یا خودشان ردیف را زده و حفظ کرده بودند و یا نزد استادی که می دانست، می رفتند و بر پایهی اصول و توافقی نت ردیف روایت شده ی وی را می نوشتند. اما امروزه چون بعضی از ردیف ها از طرف رادیو و تلوزیون یا وزارت فرهنگ و هنر ضبط شده است، دوستان مشهور و غیرمشهور برای گرفتن کمی اعتبار بیش تر یا مبلغی پول، از روی نت های کسانی که زحمت کشیده اند، رو نویسی صرف می کنند.
در تاریخ نت نویسی ردیف و آثار گذشته که در دل اساتید حک شده، کسانی با نگرانی و تعهد اقدام به نوشتن این آثار کردند. اولین کسی که کمی از این نت ها را نوشت، آقای لومر بود که نت نگاشته شدهی او،بیش تر برای نوشتن قطعاتی برای پیانو مورد استفاده قرار گرفت. در زمان شاه، بنده یک همکلاسی داشتم به نام خانم مین باشین که پیانیست بود و از دیپلمه های هنرستان ملی. نگارنده در آن زمان، عضو هیأت علمی شده بودم و ایشان به خاطر برخی مسایل، هنوز موفق به اتمام دوره ی تحصیلی اش نشده بود؛ به همین خاطر، از من خواهش کرد که در زمینه ی کارهای لومر (که از روی ردیف قطعاتی را نوشته بود)، استاد راهنمای او شوم. این گونه بود که با این آثار آشنا گشتم. نفر بعدی جناب شادروان وزیری بود که تمام ردیف را نوشته بودند. خودشان و جناب خالقی، داستان نوت نویسی ایشان را توضیح داده اند. متأسفانه تنها دو نمونه از ردیف نوشته شده ی ایشان در هنرستان باقی مانده بود که جناب شادروان موسی معروفی از آن استفاده نمود. نفر بعدی، جناب صبا بود که بر ردیف استادش حسین خان اسماعیل زاده و نیز درویش خان تکیه داشت و البته از دریافت های پراکنده ی خودش (از نقل قول های زیبا)، ردیفی را تدوین کرد و برای ویلون نوشت که در حال حاضر مورد استفاده قرارمی گیرد. دیگر کسی که به این کار همت گماشت، حسین خان یاحقی بود که نت را از صبا آموخت و ردیف خودش را که باز مقداری از آن متکی به ردیف کمانچه ی استادش حسین خان اسماعیل زاده و دانش آوازی و سنتور نوازی و دریافت های خودش بود، در چندین دوره نت نویسی کرد و از روی همین ردیف ها نیز به صورت گوشی تدریس می کرد. نت را هم در هر جلسه، گوشه به گوشه، در اختیار شاگردان قرار می داد. نت ردیف نوشته شده ی ایشان،هنوز چاپ نشده است.
ردیف بعدی، ردیف میرزا حسینقلی بود که جناب حبیب الله صالحی که از شاگردان وفادار استاد بود، آن را از روی محفوظات خودش نوشته و چون مرتب در کنار استادش کلاس داشته، کار وی از اعتبار زیادی برخوردار است. قرار بود این ردیف را در سال 56 از طرف رادیو چاپ کنیم و نگارنده با جناب سایه و آقای صالحی صحبت کردم و قرار ملاقات ها گذاشته شد، اما این امر، مصادف شد با انقلاب 57 و کار منتفی شد. استاد صالحی هم ردیف میرزا و هم ردیف عالی شهنازی را خیلی خوب نوشته بودند و من منزل ایشان بارها این اسناد را دیده بودم. ردیف عالی شهنازی نوشته شده ی صالحی، برای اولین بار نوشته شد و در دست رس علاقمندان قرار گرفت. آقای وهدانی که از شاگردان شهنازی بودند نیز برای این که خودشان بتوانند بنوازند و حفظ کنند، این ردیف ها را نوشته بودند و من آن زمان که در هنرستان بودم، از این کار خبر داشتم، اما تنها چند سال پیش بود که آن را به چاپ رسانیدند.
فرد دیگر، آقای جهان پناه است که ویلون نواز بودند و ردیف میرزا حسینقلی را برای ویلون نوشتند که خبری از چاپ آن ندارم. دوستی در دوران سربازی داشتم و ایشان گفتند که نسخه ای از آن را دارند و برای من آوردند، اما چون خبری از ایشان و ورثه نداشتم، هیچ اقدامی برای چاپ آن نکردم.
این ها را در خاطر داشتم و در آن روزگار، حتی یک بار نشنیدم که کسی یا کسانی در این امور اعتراضی کنند و همه چیز سر جایش بود و همه به خاطر احترام به حقوق دیگران، اگرچه کپی رایت قانونی هم نداشتند، ردیف دیگران را به نام خودشان چاپ نمی کردند.
نمی دانم چرا بعد از انقلاب، این گونه رفتارهای نادرست باب روز شده است! اولین کتابی که بعد از انقلاب به عنوان ردیف تار بیرون آمد، کتاب ردیف استاد کامل برومند بود که قرار بود قبل از انقلاب زیر نظر ایشان بیرون آید که مشکلی نداشته باشد. با این که نت این ردیف را جناب ژان دورینگ به دلیل آموزش خود و دریافت مبلغی از مرکز حفظ و اشاعه و به سفارش دکتر صفوت نوشتند، اما چون استاد برومند از مرکز استعفا کرده بودند، به چاپ نرسید و در بایگانی ماند. نگارنده نت نویسی شور این ردیف را منزل شخص دورینگ دیدم و ایشان از من خواستند که آنرا نگاه کنم تا اگر اشکالی دارد، به ایشان متذکر شوم. من نت را دیدم و گفتم اشکالاتی در نت نویسی وجود دارد، چون اول این که یک خارجی آن را نوشته بود و دوم این که تقطیع گوشه ها در نت نویسی دقیق نبود. ایشان وقتی نظر مرا شنیدند، اهمیت چندانی ندادند زیرا به پول احتیاج داشتند و دیگر پی گیر این ماجرا نشدند. بعدها گفتند که ردیف نوشته شده شان را به آقای طلایی داده اند و ایشان آن را تصیح کرده اند. اما متأسفانه این ردیف، غلط های زیادی دارد که یا جناب طلایی دقت لازم را نکردند یا ایشان همه را نداده اند تا رؤیت شود.
البته قبل از انقلاب، ردیفی که جناب کریمی از استادش دوامی آموخته بود، به وسیلهی دکتر مسعودیه نوشته شد و به چاپ رسید که بیش تر برای تجزیه و تحلیل مناسب است، اما کار بسیار ارزشمندی است.
ردیف بعدی، ردیف آوازی دوامی است که آن را جناب پایور نت کردند و چون ضبط صوت نبوده است و زمان در اختیار ایشان نیز کم و برای سنتور نوشته شده بوده، کمی اشکال دارد.
متأسفانه ردیف و تصانیف دوامی می توانست هنگام زندگی ایشان نوشته شود، اما همه گذاشتند ایشان فوت کردند و سپس آن را بیرون دادند. البته همه ی کسانی که تصانیف و ردیف ها ی ایشان را نوشته اند، با استاد دوامی قرارداد داشتند و نگارنده نمی داند، چرا تا این اندازه با تاخیر آن را به چاپ رسانیده اند.
شخص دیگر، جناب طلایی بودند که ردیف روایت برومند را نوشتند و آن را در قطع کتاب رمان درآوردند؛ در این قطع هم که پر واضح است، هرگز نمی شود به یک زیرنویسی درست رسید. همه می دانید که کاغذ های نت نویسی کارهایی که به متد آلمان یا هر متدی نوشته می شود(که در آن غرض گذاردن جملات مشابه زیرهم است)، از اندزه ی کاغذهای معمولی پهن تر است و کارهای مسعودیه با این استاندارد بین المللی نوشته شده است؛ اما نمی دانم چرا جناب طلایی آن را در قطع رمان نوشته اند. البته شنیدم که چون ایشان قرار بوده دکترای خود را از سیاتل بگیرند و یک سال هم آنجا استاد مهمان بودند ، تصمیم می گیرند کتاب را در این قطع درآورند تا بیش تر به عنوان یک کار تحقیقاتی تلقی شود و قطع کتاب مانند کتاب تزهای تاریخ یا استنادی باشد. به همین خاطر ایشان مجبور شدند تکرارها را با آکولاد و گیومه ثبت کنند وعد تکرار روی آن بگذارند که این خود مشکلی برای تجزیه و تحلیل محسوب می شود. به اضافه این که، ورق زدن یک کتاب قطور و اجرای آن غیر قابل ممکن شده است. همچنین علامتی جدید نیز ابداع کرده اند که ضرورتی نداشته و با این کار، استاندارد نت نویسی های بین المللی را مخدوش کرده اند. متأسفانه بیش تر غلط هایی که در کتاب دورینگ هست، در کتاب جناب طلایی هم وجود دارد. گفته اند که از روی نوارهای اجرا شدهی خودشان این ردیف را نوشته اند که این خود سندیت خود را سست می کند، چرا که ایشان مانند خیلی از شاگردان استاد برومند، شاید 50 درصد ردیف را در دانشکده و مرکز اجرا کرده اند و بقیه را از روی نت دورینگ یا نوارهای استاد زده اند. البته جناب طلایی با دقتی که دارند و ساز بسیار تمیزی که به خصوص در اجرای ردیف نواخته اند، زحماتشان قابل تقدیر است.
چندی پیش کتابی از ردیف عالی میرزا حسینقلی دیدم که نت نگاری آن از جناب پیرنیاکان بود. وقتی کتاب را مرورکردم، مشاهده شد که نت نوشته ها دقیق شبیه کتاب استادم صالحی است که قبلا به چاپ رسیده.خیلی تعجب کردم که اگر کتابی وجود دارد، چرا مؤسسهی ماهور آن را دوباره چاپ کرده و چرا جناب موسوی که در این گونه موارد سخت گیر هستند، اقدام به این کار نموده است و چرا از ناشر کتاب آقای صالحی اجازه نگرفته اند! به اضافه این که اگر این نت نوشته ها را به چند نفر متخصص نشان می دادند، متوجه می شدند که این همان کتاب است. من نیز خیلی جا خوردم و احساس کردم که اگر ما که متعهد به استادان خود هستیم، رعایت کپی رایت و اصول را نکنیم، آجر روی آجر نمی ایستد و از آن پس ، شاگردان چه خواهند کرد . شنیده ام که نوشته های قطعات آقای طلایی که از روی ردیف عالی شهنازی نوشته اند را نیز کسانی باز به نام خودشان و با عنوان های دیگری به چاپ رسانیده اند. به هر حال جا دارد شاگردان ما متوجه این مسایل باشند تا بدآموزی برای مردم و جوانان نداشته باشد.
منبع: نامه شیدا – بهار ۱۳۹۲