دهمین سالمرگ تجویدی؛ جنگ و ویرانی چرا؟
محمود خوشنام
جامعه موسیقی سنتی ایران اگر شاگردان مکتب صبا را نمی داشت به چه روزی در میآمد؟ با نگاهی گذرا به کارنامه یکایک این شاگردان میتوان پاسخ این پرسش را به دست آورد.
آنچه آنان ساخته و پرداختهاند همانقدر از نظر کیفی اعجاب انگیز است که از نظر کمی. هر کدام دست کم چهل، پنجاه اثر برجای گذاشتهاند و همین آثار سرشار از ملودیهای گوشنواز و ریتمهای برانگیزانندهاند. به ویژه بهترین ملودیها که آنها را ماندگار کرده است. ملودی جذابترین عنصر آهنگسازی در موسیقی سنتی ایران به شمار می رود.
در میان این ملودی سازان صبایی علی تجویدی چهرهای شاخصتر از دیگران دارد. شاید به این دلیل که ملودیهای او با بهترین متنهای شاعرانه پیوند خورده است. تجویدی از جمله آهنگسازان اندک شماری است که با شعر و ادبیات ایران آشنایی آکادمیک داشت و خود نیز گاه شعر میسرود و در انتخاب متن های ترانهای اعمال نظر می کرد.
علی تجویدی که روز ۲۴ اسفند امسال ده سال از درگذشت او میگذرد در سال ۱۲۹۸ در تهران زاده شد. پدرش هادی تجویدی از خوشنویسان معروف و شاگرد کمال الملک بود و با موسیقی نیز در مکتب درویش خان آشنا شده بود. همو بود که فرزند را نیز به رفتن به سوی موسیقی ترغیب کرد.
تجویدی نت خوانی و ویولن نوازی را نزد سپهری، ظهیرالدینی و حسین یاحقی آموخته و در مسیر یادگیریها سر و کارش به مکتب صبا افتاده بود. او طی هشت سال شاگردی صبا ویولن و سه تار نوازی خود را پیش برد و پس از آن نزد ملیک آبراهامیان و بابگن تامرازیان، موسیقیدانان ارمنی با متدهای اروپایی آشنا شده و سرانجام نزد هوشنگ استوار آهنگساز پیشرو ایران هارمونی و ارکستراسیون خوانده بود.
تجویدی تقریبا همزمان با گشایش رادیو ایران در سال ۱۳۱۹ به عنوان ویولن نواز و آهنگساز به این سازمان پیوست و پس از بنیاد برنامه گلها از برجستگان وابسته به آن به شمار آمده است. او پس از مرگ صبا در سال ۱۳۳۶ اداره کلاس های او را در هنرستان موسیقی ملی بر عهده گرفته و از آن گذشته سالها عضو شورای عالی موسیقی رادیو بوده است.
اینها همه چیزهایی است که تجویدی در زندگی آموزشی و پژوهشی خود تجربه کرده است ولی اهمیت حضور او در جامعه موسیقی ایران از این ها فراتر میرود. او در دگرگونسازی ترانه پردازیهای سنتی نقشی مهم ایفا کرده و آهنگهای ماندگار ساخته و برای اجرای آنها به کشف استعدادهای تازه پرداخته است. حمیرا و هایده از اینگونه کشفیات او به شمار میروند. علاوه بر آن تجویدی با همکاری با خوانندگان قدیمتر چون دلکش و مرضیه بر شهرت آنها افزوده است. او خود گفته است هر خواننده تازه ای را که کشف کرده دیگران را در سایه قرار داده است.
ترانه هایی چون عاشق شیدا، سنگ خارا، آتش کاروان، سفر کرده، پشیمان، کودکی و بازگشته از ترانههای ماندگار اوست.
ترانههای تجویدی همه در فضای موسیقی سنتی حرکت کرده و با هیچ عنصر بیگانهای در نیامیخته است. ولی با وجود این سرشار از رگههای جذاب نوآورانه است. البته آنچه زیبایی آهنگین ترانهها را تقویت می کند متنهای شاعرانه آن است. تجویدی از همکاری برجستهترین ترانهسرایان سنتی برخوردار بود. البته خود او در وهله اول مجذوب متنهای رهی معیری بود. میدانیم که آخرین سروده رهی به نام آزاده با آهنگ سازگاری از تجویدی پیوند خورده و به عنوان نخستین ترانه هایده خواننده سالهای بعد ضبط و پخش شده است.
تجویدی آزاده را بیش از کارهای دیگر خود دوست دارد چون با آن زندگی کرده است: “وقتی سرآغاز آن را برای رهی نواختم رهی گفت که این توصیف دقیق آزادگی است.”
رهی که در بستر بیماری افتاده بود نوشتن متن ترانه را با تم آزادگی آغاز کرد. تمام واژههای متن با آزادگی خویشاوندی دارند و مقدمه موسیقی تجویدی را نیز به تبعیت از خود وا میدارند و مشتاقانه به اوج میرسند:
“گلبانگ مستی آفرین همچون رهی سر دادهام من/
مرغ شباهنگم ولی در دام غم افتادهام من/
خندان لب و خونین جگر/ مانند جام بادهام آزادهام من/”
بیماری جانسوز رهی کار سوز و ساز تجویدی را نیز به درازا کشانید. شمع جان رهی که خاموش شد آزاده به پایان رسید و پایانه درخشانی بر همکاری رهی و تجویدی نهاد.
حال که از آخرین ترانه رهی یاد کردیم بد نیست به یکی از آخرین ترانههای تجویدی نیز اشاره کنیم که از جنس دیگری است. ترانهای که متن آنرا بیژن ترقی در آرزوی برقراری صلح در جهان سروده است.
شاعر و آهنگساز در این کار مشترک همه جنگ افروزان جهان را به مهر و دوستی و یگانگی فرا خواندهاند و از بشر، این کمال آفرینش پرسیدهاند:
این گران جانی چرا/ جنگ و ویرانی چرا؟/
تجویدی کاباره را رقیب و دشمن شماره یک خود به شمار میآورد. او چند سال پیش گفته است:”آنچه ما میریسیم کاباره پنبه می کند. بیشتر خواننده هایی که من کشف کردهام پس از مدت کوتاهی جذب کاباره شده و از ادامه کار جدی و اصیل خود بازماندهاند.”
با این همه تجویدی خوانندگان خود را بیتقصیر میداند و مقصر اصلی را در موقعیت اقتصادی آنها جستجو میکند.
“من بارها به مسئولان گفتهام اینطور نمی شود ادامه داد. طبیعی است خوانندهای که حقوق یک ماه کار خود را در رادیو می تواند در یک شب کاباره به دست بیاورد کار در کاباره را به رادیو ترجیح میدهد.”
تجویدی حذف صدای زن را از برنامههای رسانه ای آسیب بزرگی برای موسیقی سنتی به شمار میآورد. “صدای زنان وسعتی دیگر و نیز رنگی متفاوت با صدای مردان دارد و حذف آن نیمی از جذابیت باقی مانده در این موسیقی را نیز از بین می برد. از آن گذشته دست آهنگساز را نیز برای استفاده از همه امکانات آهنگسازی میبندد.”
تجویدی افزوده است: “به سبب همین محدودیت ها بسیاری از آفریدههای او در بایگانی خانه اش خاک میخورد. زیرا با شرایط امروز پخش آنها میسر نیست.”
از علی تجویدی چند جلد کتاب نیز به یادگار مانده است. کتاب هایی که آفریدههای او را در خود دارد. در سال های پایانی عمر میخواست پارتیتور آن ها را نیز منتشر کند تا شیوه تنظیم و سازآرایی های خود را در اختیار علاقمندان بگذارد. البته تا زنده بود چنین امکانی به دست نیاورد و سرانجام در بیست و چهارم اسفند ماه سال ۱۳۸۴ پس از گذراندن یک دوره بلند بیماری در تهران درگذشت.
منبع: بی بی سی