حسین علیزاده: در خیابان راه میرفتم و احساس میکردم اسپارتاکوس هستم
حسین علیزاده با بیان اینکه قبل از اینکه بخواهم موسیقی بخوانم سینما در زندگی من جریان داشت، گفت: من فیلمهای خوب غیرایرانی هم میدیدم زمانی که فیلم اسپارتاکوس را دیدم در خیابان راه میرفتم و احساس میکردم خودش هستم و چقدر فداکارم یا زمانی که دراکولا را دیدم شبها موقع خواب به سراغم میآمد. این تخیلات وارد زندگی می شد و انگار سینما را در زندگی من تزریق کردهبودند و در تمام طول آن دوران با من بود.
حسین علیزاده ردیفدان آهنگساز و نوازنده تار و سهتار- در اولین نشست از سلسله نشستهای تخصصی سال 96 انجمن بازیگران سینمای ایران، طی سخنانی اظهار کرد: من با شوق و عشق موسیقی را آغاز کردم خوشبختانه در خانوادهای در محله سیدنصرالدین تهران تربیت شدم که به خواست فرزند خود احترام میگذاشتند و به من اجازه دادند موسیقی کار کنم. بسیاری از هم محلهایهای من زمانی که جلوی پدر و مادرشان نام موسیقی را میآوردند با خشونت عجیبی به آنها میگفتند برو دهنت را آب بکش.
وی ادامه داد: پدر من خیاط و مادرم خانهدار بود اما به دلیل اینکه وجودشان از عشق بود زمانی که من از موسیقی صحبت کردم گل از گلشان شکفت و گفتند هر چه تو دوست داری. آنها برایشان سخت بود من را به هنرستان بفرستند زیرا مخارج سنگینی داشت اما خوشبختانه من توانستم در هنرستان درس بخوانم و زیر نظر اساتید بزرگی بودم.
علیزاده با اشاره به دریافت جایزه جهانی موسیقی آسیا که چند وقت پیش آن را دریافت کرد گفت: هیچکس از جایزه و تشویق بدش نمیآید. اما در موسیقی ایران ظلم زیاد است. برای من افتخار است که در شرایطی موسیقی کار میکنیم که درعرصه جهانی اتفاقات مثبتی رخ میدهد. من بعد از یکی دو ماه خبر دار شدم که این جایزه را برنده شدم و گفتم آنها نمیدانند هرکدام از این نتها که شنیدهاند چقدر معطل مجوز مانده تا مردم خودمان آن را بشنوند.
این نوازنده در ادامه بیان کرد: هر وقت از من میپرسند چه انتظاری از مسئولان دارید میگویم هیچ انتظاری ندارم، مسئولان وقتی متوجه نیستند من چه کاری انجام میدهم نه از آنها متشکرم نه از آنها انتظاری دارم.
وی در ادامه صحبتهای خود درباره سینما گفت: وقتی واژه سینما را میشنوید مهم نیست رشته و تخصص شما چیست انگار میخواهید از زاویه دیگر به زندگی نگاه کنید سینما دستی از جنس خود ماست و تخیل و آرزوهایی را نشان میدهد که در زندگی واقعی نمیبینیم.
علیزاده با بیان اینکه سینما تخیل و آرزوی من از کودکی بوده است، اضافه کرد: من و برادرم زمانی که آجرهای یک سینما را دانه دانه میگذاشتند به آنجا میرفتیم و حساب میکردیم چقدر مانده ساختمان کامل ساخته شود ما خرده فیلمها را جمع میکردیم و با خرده مقوا و عدسی آنها را نشان میدادیم. ما یک قران دو ریال پس انداز میکردیم تا آخر هفته یواشکی بتوانیم به لالهزار برویم.
این موسیقیدان بیان کرد: لالهزار قلب تهران و خودش یک سینما بود حتی اگر تصویری از آن نمیدیدیم و فقط صدای بلندگوی سینما و تئاتریهایی که نزدیک درب ورودی فریاد میزدند به همراه صدای خوراکی فروشان میشنیدید تمام سیر وسیاحت خود را کرده بودید ما تخیلات خودمان را در لالهزار پیدا کرده بودیم.
وی ادامه داد: ولع دیدن فیلم خیلی وسوسه انگیز بود ما با 5 ریال به سینمایی میرفتیم که فیلم وسط آن قطع میشد و در سالن آن سیرابی میفروختند و ما نه تنها صدا و تصویر بلکه بو هم داشتیم. وقتی پولمان به 15 ریال میرسید این خوش شانسی را داشتیم که به سینما البرز برویم وبا یک بلیط دو فیلم ببینیم.
وی با بیان اینکه همچنان سینما برایم جذاب است اظهار کرد: من باور نمیشد روزی آهنگساز فیلم شوم در حال حاضر دوست دارم پیش از اینکه از من بپرسند چه کارهای بگویم آهنگساز فیلم هستم .
وی ادامه داد: من در بچگی آرزوهایی داشتم که برخی از آنها برآورده نشد اما خوشحالم که هیچکدام برایم عقده نشد در مصاحبهای که به تازگی انجام دادم بار دیگر درباره قطعه نینوا از من پرسیدند و من گفتم نینوا خاطره کودکی من است در بچگی یک دوچرخه میخواستم که بدست نیاوردم این در دل ماند و شد نینوا.
وی اضافه کرد: آرزوهایم را با خودم کشاندم و هرکاری که میکنم با انگیزه آن آرزو تبدیل به چیز دیگری میشود.
علیزاده بیان کرد: در اواخر دوره رژیم گذشته سینمای روشنفگری آغاز شد به عنوان نمونه فیلم گاو را مثال میزنم که همه از عامی و متخصص آن را تایید میکنند. در میان فیلمهای غیر ایرانی موسیقی برایم چیز دیگری بود آهنگ لورنس عربستان را با سوت میزدم و در حال حاضر هرکدام از آن آهنگها را که بخواهید میتوانم برایتان زمزمه کنم.
وی در ادامه با بیان اینکه فیلم فارسی مخاطب اکثریت مردم را داشت ادامه داد: زمانی که داشتند فیلم انسانها را در پارک شهر فیلمبرداری میکردند من در تعطیلات تابستانی بودم و داشتم در آن پارک آدامس میخوردم رابطهای که با سینما از این طریق داشتم برایم جذاب است.
وی اضافه کرد: من بزرگتر شدم و به دانشگاه رفتم در آن دوران با سینمای فارسی فاصله گرفتیم و جامعه انتظار دیگری داشت فیلم فارسیها شامل یک سری تصانیف و آهنگهایی بود که از سر ذوق ساخته میشد اما در ادامه و با فیلمی مانند گاو که هرمز فرهت آن را ساخته بود کم کم به این نتیجه رسیدم که موسیقی باید با خود فیلم متولد شود. سینمای ایران امروزه آنقدر پیشرفت کرده که اگر در حال حاضر فیلم قیصر و رضا موتوری را ببینیم میتوانیم بگوییم که چیزهای دیگری هم هست.
علیزاده افزود: بعد از قیصر موسیقی فیلم بیشتر متداول و بعد از انقلاب جدیتر شد قبلا فیلمها کوچه بازاری بود و با هیچکس بیگانه نبود اما الان با سینمایی برخورد داریم که برعکس گذشته میپرسند چه فیلم خوبی به بازار آمده.
این نوازنده و ردیفدان موسیقی با بیان اینکه سینما اکنون یک عنصر روشنفکری شده است گفت: این موضوع میتواند مثبت و منفی باشد سینمای روشنفکری مطلق یا ادای روشنفکری منفی است ما روشنفکریم یا هنرمند روشنفکر؟ من اعتقاد دارم وقتی روشنفکر میشویم به دنبال خواستههایمان خارج از خودمان میگردیم و میخواهیم چاشنی غربی آن را زیاد کنیم التبه جدا از سنخیت های فرهنگی از تمام تجربهها استفاده کنیم.
علیزاده تاکید کرد: ما هنرمندان روحیه حساس و همیشه به عشق و صلح و دوستی و اتحاد فکر میکنیم و قرار نیست خشونت را ترویج کنیم.
وی اضافه کرد: در کنار سینمای جنگ که پیش میرویم کارگردانهای مستقل هم در سینمای ایران به وجود میآیند و به زوایایی دیگر نیز میپردازند . سینمایی رشد میکند که میانگینی بین روشنفکری و سینمای مردمی ایجاد میکند.
وی در ادامه سخنان خود از کارگردان فقید سینما عباس کیارستمی یاد کرد و گفت: او به جرات یکی از روشنفکرهای سینمای ما بود فیلمهای او شاید برای عوام سرگرم کننده نبود و در ایران مانند خارج از کشور اقبال نداشت اما جنبه روشنفکری در شخصیت آدمهای فیلمهای او بود.
وی با اشاره به فیلم طعم گیلاس کیارستمی اضافه کرد: همه فیلمهای کیارستمی طعم دارند.
علیزاده اظهار کرد: با فکر کردن به جریان روشنفکری سینما این پرسش مطرح میشود که موسیقی چه نقشی در سینمای ایران دارد و چرا آن نقشی را که فکر میکنیم باید داشته باشد ندارد. نه بخاطر اینکه فلان جایزه را در فلان جا نمیگیرد اگر به خود فیلم نگاه کنیم این پرسش مطرح میشود که کارگردان چقدر از موسیقی آگاهی و شناخت دارد کارگردان خدای فیلم است وباید به هر عنصر آن شناخت یا حداقل رابطه حسی داشته باشد.
این اهنگساز در ادامه گفت: وقتی سینما به جنبههای روشنفکری نزدیک میشود کارگردانها به دنبال نمونهها میگردند و میگویند همانطور که فیلمنامه اقتباص میشود آهنگ هم باید همینگونه باشد و به اهنگساز یک موسیقی میدهند و میگویند چیزی شبیه به این بساز.
وی با بیان اینکه می خواهد به جریان روشنفکری سینما انتقاد کند گفت: وقتی میگوییم هنر جهانی است چرا واژه ایران را حذف میکنیم چرا مثلا میگوییم کیهان کلهر نوازنده جهانی است در حالی که او یک کرد ایرانی است. این واژههای مسخره چیست که در روزنامهها استفاده میکنند من همیشه در مصاحبههایم شرط میکنم غیر از حسین علیزاده چیز دیگری به من نگویند. اگر انسان مومن باشد نیازی ندارد پیشانیاش را سیاه کند.
وی تاکید کرد: واژهگرایی در هنر ما به سم بدی تبدیل شده است.
علیزاده که عصر 30 خردادماه در خانه سینما سخن میگفت، اظهار کرد: زمانی که قطعه نینوا را ساختم علی رضوی (گوینده رادیو) به من گفت باید روی موسیقی فیلم کار کنی در موسیقی تو تاثیر وجود دارد او راست میگفت برای ساخت یک موسیقی در ذهن من اول رنگ اتفاق میافتد بعد به صدا تبدیل میشود.
وی با بیان اینکه اولین موسیقی فیلمی که ساخته به کارگردانی حسین محجوب بوده ادامه داد: من و حسین محجوب باهم رفاقت داشتیم و او به من گفت من میخواهم فقط تو آهنگ فیلم من را بسازی البته او پول هم نداشت و دنبال یک نفر میگشت که برایش رفاقتی کار کند. من خودم را باور نداشتم اما آن موسیقی را ساختم البته آن فیلم هیچوقت اکران نشد.
وی ادامه داد: پس از آن یک نفر به من گفت موسیقی فیلمت قشنگ بود و این شد که من شروع کردم به آهنگسازی فیلم دلشدگان دومین یا سومین اثری بود که من در زمینه آهنگسازی فیلم خلق کردم سر ساخت موسیقی دلشدگان دو سه بار با علی حاتمی قهر کردیم. وی یک بار دو صحنه را پشت سرهم مونتاژ کرده بود که موسیقیشان با هم هیچ سنخیت نداشت به او گفتم علی این کار را نکن و او پاسخ داد هیچ صحنه دیگری را فیلمبرداری نکردیم و این دو باید پشت سرهم قرار بگیرند من نیز دیدم اصلا به حرفم گوش نمیدهد بنابراین گفتم با تو اصلا نمیتوانم کار کنم. همان شب علی حاتمی و همسرش با یک دسته گل به خانه من آمدند من به او گفتم علی من نسبت به فیلم تو بیشتر از خودت تعصب دارم و او پاسخ داد حسین تو میتوانی و رفت. بعد از رفتن او من ماندم و جمله تو میتوانی و با خودم دعوا میکردم. این جمله باعث شد که یک چیزی در ذهنم جوانه زد این دوصحنه یک پل میخواست که موسیقیشان به یکدیگر وصل شود فردایش برای صداگذاری رفتم و به علی حاتمی گفتم این را روی صحنه بگذار قبل از اینکه بگوید این موسیقی خوب است یا بد به من گفت میدانستم تو میتوانی.
علیزاده اظهار کرد: من هنوز هم این باور را در خودم ندارم وقتی موسیقی فیلمی به من پیشنهاد میشود با آن زندگی میکنم من هویت ایرانی و موسیقایی دارم و من میگویم موسیقی فیلم باید ایرانی باشد من به خیلی از کارگردانهایی که میگویند موسیقی ایرانی از جنس تصویر نیست مخالفت میکنم من زمانی که فیلم رویاهای آکیرا کوروساوا را دیدم که در آن هم موسیقی غربی و هم موسیقی اصیل ژاپنی استفاده شده بود متوجه شدم باید روی هویت ایرانیم پافشاری کنم.
وی تاکید کرد: برای من موسیقی ایرانی ققط موسیقی سنتی نیست وقتی میگویم ایرانی هستیم از فرهنگ همه اقوام هستیم وقتی در روستا فیلم ساخته میشود نمیتوان روی آن موسیقی کلاسیک پخش کرد.
علیزاده با بیان اینکه موسیقی ما در دورانی چاشنی مذهب میگیرد و آن دورانی است که مداحها ردیف موسیقی میدانستند اظهار کرد: آنها با این کار نگاه مذهبی را تزریق میکردند موسیقی در تمام زندگی مردم جریان دارد آیا کارگردانهای روشنفکر ما به دنبال شبیه سازی هستند یا خیر؟
علیزاده همچنین گفت: من شاگردهایی داشته و دارم که سینماگر هستند و موسیقی را کمتر از ما نمیشناسند میتوانم بگویم اتفاق دیگری در راه سینمای ایران است. امیدوارم روزی برسد که این پیوند از زاویه فرهنگی با سنخیت بیشتری به هم نزدیک شوند.
این آهنگساز در پاسخ به پرسشی مبنی براینکه آیا تا به حال پیش آمده که حضور یک بازیگر یا گروه بازیگران انگیزهای برای ساخت موسیقی فیلم برای او بشود گفت: گاهی یک فیلم ساخته میشود و بعد کارگردان یاد موسیقی میافتد و گاهی آهنگساز یک زندگی را با فیلم شروع میکند در پاسخ به این پرسش باید از سریال زیر تیغ، پرویز پرستویی و محمدرضا هنرمند یاد کنم من موسیقی این سریال را زمانی ساختم که نمیخواستم کار کنم و به طور کلی اصلا سفارش سریال قبول نمیکنم. زمانی که سر فیلمبرداری این سریال رفتم پرستویی در دو قدمی من بازی میکرد و بازیاو به گونهای بود که ما نیز در پشت صحنه آن را باور و گریه میکردیم پرویز پرستویی به خاطر بازی درخشانش لوح موسیقی آن سریال را به من دیکته کرد.
وی همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان واژه مولف را برای آهنگساز فیلم به کار برد گفت بله موسیقی را نباید جدا از عوامل فیلم دانست اگر یک اثر هنری تالیف میشود موسیقی هم میتواند یکی از مولفههای آن باشد.
علیزاده در پایان درباره اینکه آیا میتوان در فیلمی که در روستا فیلمبرداری میشود، از ساز غربی استفاده کرد؟ گفت: اگر کامپوزر باشی یعنی ترکیب میکنی آنوقت است که دیگر ساز به ذوق شما برمیگردد. مانند نقاشی هستی که میتواند از هر رنگی استفاده کند و آن سازها قوطی رنگ است.
منبع: ایسنا