برگی پنهان از دفتر زندگی کلنل
کاوشی در موسیقی کودک
مروری بر فعالیتهای علینقی وزیری در بارهی ادبیات و موسیقی کودکان
امین رامین
گر چه نام «علینقی وزیری» برای کارشناسان، اساتید و صاحب نظران موسیقی ایران نامی بس آشنا است، اما گذری کوتاه بر سرگذشت موسیقایی و شرح زندگی پرمایهی ادبی او به ویژه نگرش او بر ادبیات کودکان و نوجوانان برای علاقهمندان این حوزه خالی از لطف نخواهد بود. علینقی وزیری در 17 مهرماه سال 1266 هجری در خانوادهای هنردوست، روشناندیش و هواخواه فرهنگ و ادبیات چشم به جهان گشود. او فرزند «موسیخان میرپنج» بود. مادرش «بیبی خانم استرآبادی» نخستین طنزنویس زن ایران، از بانوان نیکنام و مشروطه خواه بود که کتاب «معایب الرجال» را نوشت و بعد از ازدواج با موسیخان، «دبستان دوشیزگان» را بنا نهاد. علینقی پانزده ساله، نخستین مشقهای نواختن تار را نزد دایی خود «حسینعلی خان» فرا گرفت. پیش از آن با نواختن شیپور نظامی به خوبی آشنا شده بود. نت خوانی را از «یاور آقاخان» که آن زمان سرپرست گروه موسیقی مدرسهی نظام بود فرا گرفت و تئوری موسیقی را نزد کشیشی فرانسوی با نام «برژوفروا» آموخت. او راه پدر را پیش گرفت و وارد عرصهی نظام شد و تا درجهی سرهنگی یا کلنلی پیش رفت. اما چندی بعد به سبب عشق به موسیقی از خدمت در نظام کناره گرفت و بر آن شد تا برای شناخت علوم موسیقی به اروپا برود.
وزیری در سال 1302 پس از سفری پنج ساله به آلمان و فرانسه با توشهای پرمایه از دانش و هنر موسیقی به ایران بازگشت و نخستین مدرسهی عالی موسقی را در تهران بنا نهاد و ارکستری نیز برای این مدرسه تشکیل داد او با الهام از اشعار «فردوسی» و «سعدی» دو دفتر سرود با نامهای «سرودهای آموزشگاهها» و «سرودهای مدارس» نوشت که از سال 1313 در دبستانها و دبیرستانها آموزش داده می شد. ریاست ادارهی موسیقی کشور پس از برکناری رضاشاه در سال 1320 و ریاست افتخاری انجمن موسیقی ملی در سالهای 1321- 1325 از دیگر فعالیتهای اوست. وی در سال 1339 کتابهای «زیباییشناسی در هنر و طبیعت» و «تاریخ عمومی هنرهای مصور» را در دو جلد تألیف کرد و مدتی را به تدریس تاریخ هنر، زیباییشناسی و باستانشناسی در دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران پرداخت نوشتن کتابی برای آموزش تار و ویولن، تابلوهای موزیکال، اپرت و نمایش و ساخت آهنگها، گوشهای از فعالیتهای علینقی وزیری است. از ویژگی های بارز علینقی وزیری نه تنها ارایهی سبک تازهای از اجرای موسیقی بود، بلکه احترام ویژه او به هنر خصوصاً موسیقی و خودداری از نواختن ساز در مجالس بزم، شیوهی رفتاری تازهای در ارتباط با این هنر به وجود آورده بود.
«روحاله خالقی» در بخشی از کتاب سرگذشت موسیقی ایران(1) این گونه می نویسد: «یکی از شخصیتهای خارجی رسماً میهمان دولت ایران بود رندان رفتندو به عرض رسانیدند که خوب است وزیری با ارکسترش در فلان قصر حاضر شود و در اتاق مجاور غذاخوری آماده بایستد وقتی میهمانها شام میخورند آهنگهایش را به گوش آنها برساند. این پیشنهاد تصویب و ابلاغ شد. وزیری گفت این طرز کار اهانتی است به ارکستر مدرسه! بهتر است وقتی میهمانها شام خوردند. در سالنی دیگر ساکت و آرام بنشینند و موسیقی گوش کنند! بلافاصله از مصدر جلالت دستور رسید که او را برداری و جوانی حرف شنو به جایش بگذارید وزیری بعد از یک عمر زحمت و کوشش و کار و سی سال خدمت به موسیقی وطنش ابلاغی از وزارت معارف دریافت داشت و خانهنشین شد.». این ماجرا فرصتی فراهم آورد تا گوشهی پرارزش دیگری از زندگی وزیری رقم زده شود که تاثیر آن بر ادبیات و فرهنگ ایران بر بسیاری از صاحب نظران حوزهی موسیقی پوشیده مانده است. وزیری با اشتیاق از این فرصت یاد می کند: «چون همیشه با بچهها مانوس بوده و تا اندازهای با زبان آنان آشنا هستم، هماره میل نگارش کتاب برای کودکان در من آرزویی بوده است، اینک چون فرصتی به دست آوردم خوشحالم که به این کار پرداختم، امیدوارم اهل ذوق به اهمیت این موضوع پی برده و ما را کمک باشند تا روز به روز بر توانگری ادبیات کودکان کشور که مردان آیندهاند افزوده گردد.».(2)
در تاریخ ادبیات کودکان نام استاد علینقی وزیری در فهرست نخستین مترجمانی است که آگاهانه آثاری را ویژهی کودکان گزینش و ترجمه کرده. این آثار ترجمه در دههی بیست هجری خورشیدی از مهمترین آثار کودکان به شمار میآید. اندیشمندان حوزهی ادبیات کودک آثار ادبی وزیری را سنگ بنای ترجمهی آثار برای کودکان می دانند که از جنبهی گزینش متن و زبان ادبی بر آثار خلق شدهی دوران پس از خود تاثیر فراوانی داشته است. او از نقش پر اهمیت ادبیات و تاثیر داستان و افسانهها در پرورش و آموزش کودک چنین میگوید: «مغز کودک با قصهها جوینده و فکور بار میآید.
ترس و بیم پارهای موهومات با افسانهها و قصههای جادوگری از بین رفته و دروغ بودن آنها زود هویدا می شود. مهر با خوبی ها و زیباییها، دشمنی با بدیها و زشتیها در او ایجاد گشته و روز به روز تواناتر میگردد.».(3) اندیشه و نگرشی چنین، سرنوشت وزیری را با ادبیات کودکان و نوجوانان نیز پیوند داد و از او آثاری پرارزش و ماندنی بر جای گذاشت.
از آثار ادبی وزیری می توان به ترجمه و نگارش مجموعهی سه گانهی «خواندنیهای کودکان افسانههاست» اشاره کرد که جلدهای نخست و دوم این مجموعه سال 1320 و جلد سوم آن پس از شش سال منتشر شد. داستان «رازقی و گل سرخ»، «داستان گرگ و سه بچه گرگ»، «پریروی قصر مرموز» یا همان افسانهی «زیبای خفته» و «نی زن افسونگر» از داستانهایی است که در این مجموعهی سه جلدی به چشم می خورد. «بهترین روشی که برای پرورش و تربیت کودکان اکنون در جهان رواج است سبکی است که در کشورهای پیشرفته پیش گرفتهاند، که می توان پایههای استوار آن را از این جملهی کوتاه دریافت کرد: آنچه کودک فرا میگیرد یا عمل میکند باید با خشنودی خاطر و شادی طبع باشد. تمام نکات مهم پرورش و آموزش کودک را بر روی این اصل عمده قرار دادهاند. از این رو کار و وظیفه را در بازیها گنجانده و درس و آموزش را به وسیلهی کتابهای قصه و افسانه به کودک میآموزند.»(4)
وزیری داستانهایش را از میان نامدارترین افسانههای ادبیات جهان و از میان کتابهای درسی دبستانی انگلیسی و فرانسوی گزینش کرده و سخت کوشیده است تا فرهنگ محتوایی آن را با آداب و رسوم و فرهنگ ملی ایران هماهنگ کند. تغییر نام قهرمانهای داستانهای انگلیسی و فرانسوی و جایگزینی نامهای ایرانی برای آنها، استفاده از ترانههای گوش آشنای عامیانه در میان داستان ها و بهره گرفتن از ضرب المثلهای فارسی هنگام نتیجهگیری اخلاقی در پایان داستانها از کوششهای وزیری برای انطباق این آثار با فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی است. جایگزینی کلمات فارسی به جای کلمات عربی و پالایش متن از واژههای بیگانه از مهمترین ویژگی های آثار ترجمهی او است. وی برای رسیدن به این منظور از کلمات رایج در فرهنگستان زبان و ادب فارسی وقت بهره میبرد.
وزیری در دیباچهی جلد سوم از همان مجموعه (خواندنی های کودکان افسانههاست) وعدهی انتشار سه مجموعهی دیگر برای کودکان داده و پس از آن بازنویسی موفقی از یک افسانهی خارجی با نام «مرال جنگل» را منتشر کرده است. «سه پیشاهنگ» نام دیگری از آثار وزیری است که در پیوست دفتر دوم از این مجموعه از سوی انجمن بینالمللی پیشاهنگان منتشر شده؛ این داستان براساس داستان زندگی پیشاهنگانی است که برای رسیدن به صلح و آرامش و دوری از جنگ تلاش میکنند.
زبان وزیری در نوشتن و ترجمهی آثار بسیار شیوا، ساده و روان است. بخشی از ترجمهی ساده و شیرین وزیری از داستان معروف «گربهی چکمهپوش» این چنین است: «آسیابانی سه پسر داشت. موقع تقسیم میراث برادرهای حسنی چیزهای خوب را برای خود برداشتند و به حسنی یک گربه رسید گربه زبان درآورد و گفت: ارزش من از چیزهای سایر برادرانت بیشتر است و یک چکمه و یک کیسه خواست تا به حسنی کمک کند…».(5) وزیری بر این باور بود که کتاب کودکان نه تنها باید آموزنده و آموزشگر باشد بلکه باید شیرین و دلچسب نیز باشد. او که کودک را همواره مشتاق شنیدن قصهها و خواندن داستانهای جدید می دانست، فهرستی از لغات دشوار را به همراه معانی آنها در پایان هر کتاب آورده و از پدران و مادران و آموزگاران خواسته تا زمانی کودک کلمات را نیاموخته به او اجازهی خواندن داستانهای بعدی را ندهند.
در آن زمان که تمام کتابهای هفت سالهی دبستان تنها با خواندن، نوشتن و آموزش خط نستعلیق میگذشت، وزیری با استفاده از حروف چاپی در انتشار کتابهای داستانش سعی داشت کودکان را با این خط مانوس کند. او در این باره چنین میگوید: «از آنجا که حروف چاپی به کلی ورای خط نستعلیق است و تمام کتابها و روزنامهها و احتیاجات روزانهی ما با حروف چاپی منتشر میشوند از این رو، این دوره از کتابهایم را با حروف چاپی منتشر کرده و گاه گاه کودک را با خط نامهنگاری آشنا می نمایم تا از همان دورهی دبستان به خواندن مراسله و روزنامه و کتابهای حروفی خو نماید. این که کودک تمام دورهی شش یا هفت سالهی دبستان را فقط با خواندن خط نستعلیق میگذراند به عقیدهی من کافی نیست.» (6)
وسواس در گزینش تصاویر برای داستانها و انتخاب هوشمندانهی آنها، از آثار نقاشی استادان چیرهدست تصویرسازی نیز از ویژگی های بارز آثار وزیری است که در ورای این گزینش شناخت ژرف از مخاطب – که همان کودک است – و نیازهای رشدی و عاطفی او به خوبی نمایان است وزیری هدف خود را از انتخاب این تصاویر از میان بهترین نقشها و ارزشمندترین آثار نقاشان بزرگ، پرورش چشم کودکان و ایجاد ارتباط پر قدرت میان کودک و داستان بیان میکند: «تصویرهای بسیاری در کتابها گذاشتهام که از زیباترین نمونههاست چرا که کار دست استادان بزرگ است که در آنها رفتار، حالت، نگاه و حرکت جانوران، حتی اندیشهی درونی آنها با اصل و سرگذشت داستانها کاملاً موافق است.».(7)این در حالی است که امروزه پس از گذشت سالها، در معتبرترین جشنوارههای تصویرسازی برای کتاب کودکان شاهد کم رنگترین ارتباط میان متن داستان و تصاویر آن هستیم. و جای تأسف است که این موج جشنوارهگرایی گاهی به فراموشی نقش «کودک» که هدف اصلی از خلق داستان و تصویر است می انجامد.
وزیری در میان داستانهای اغلب کتابهایی که تألیف، بازنویسی یا ترجمه می کرد، نمایشنامههایی نیز مینوشت تا در مدارس و مراکز آموزشی کودکان با تهیهی اندکی وسیله و با امکاناتی ساده و اولیه قابل اجرا باشد.
او بر این باور بود که پیامد پذیرش یک نقش در اجرای یک نمایش برای کودکان، تقویت اتکای به نفس، دستیابی به مهارت ادای درست کلمات و فرصتی برای بروز احساسات درونی است و این در حالی است که اکنون پس از گذشت شش دهه و پس از سالها تحقیق و پژوهش و تلاش هنرمندان حوزهی نمایش در اثبات نقش این هنر والا در ایجاد خلاقیت در کودکان، به تازگی جایگاهی نه چندان در خور توجه در آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان یافته است. وزیری از تاثیر نمایش بر پرورش انسان چنین میگوید: «تئاتر مدرسهی اجتماعی است که به شما همه چیز می آموزد بدون این که شما حس کرده باشید که سر کلاس حاضر شده، معلم تکلیف داده و شما آن را اجرا کردهاید. معلمان شما در آنجا افکار بزرگی هستند که از مغز بزرگانی تراوش کرده کلاس شما صحنهی تئاتر است. ادای تکلیف شما فقط دیدن و فهمیدن آن نمایشهاست. باقی خود به خود درست شده…».(8)
رفع نواقصی که در اشعار کودکان سینه به سینه نقل شده و همواره از جانب خانواده، دایه و پرستار برای کودک خوانده میشده نیز از دیگر خدمات وزیری به ادبیات کودکان است. او این اشعار را با وزن و قافیهای درست، زیباتر و ربایندهتر به قلم آورده و هدف خود را از این کار، ایجاد ذوق شعر در کودکان، مأنوس کردن آنها با وزن و قافیه در ادبیات و از همه مهمتر نزدیک کردن زبان کودکی به زبان ادبی میداند. وزیری در کنار نوشتن قصهها، ترجمهی افسانههای ناب و سرودن اشعار برای کودکان، آهنگهایی نیز برای آنها ساخته است. «گنجشک محبوس»، «مادر»، «تانی تاتی» و «کودک یتیم» از جملهی این آهنگها است.
وزیری در سالهای پایانی زندگی خود «بنیاد علینقی وزیری» را بنا کرد. در اساسنامهی این بنیاد که با همت و دارایی شخصی وزیری پایهگذاری شده بود، مقرر بود تا با اهدای جوایزی سالانه به هنرمندان، جوانان علاقهمند و خدمتگزاران موسیقی، ضمن ایجاد انگیزه و تشویق آنها راه پیشبرد اهداف این هنر والا را هموار کند. وزیری 17 شهریور 1358 چشم از جهان فرو بست و با مرگ او کار این بنیاد ناتمام ماند.
پی نوشت ها:
1. خالقی، روحاله، (1381) «سرگذشت موسیقی ایران زمین»، جلد 2، تهران، ماهور.ص 272
2. وزیری، علینقی (1326) «خواندنی های کودکان افسانههاست».جلد 1،دیباچه،ص 7.
3.همان.ص 3.
4.همان.ص 2.
5.همان.جلد 3،ص 30.
6.همان.جلد 1،دیباچه،ص 5.
7.همان.ص 7.
8. سرگذشت موسیقی ایران زمین.جلد 2،ص 230.
منابع:
وزیری، علینقی (1326) «خواندنی های کودکان افسانههاست».
وزیری، علینقی، (1316) «دفتر سرودهای مدرسه». مقدمه.
خالقی، روحاله، (1381) «سرگذشت موسیقی ایران زمین»، جلد 2، تهران، ماهور.
قایینی،زهره و محمدی، محمدهادی. «تاریخ ادبیات کودکان»، جلد 6 (ادبیات کودکان در روزگار نو 1300- 1340)، تهران، چیستا.
منبع: فرهنگ و آهنگ – شمارهی 27 – آبان 1388