این آفریقایی مهتابی رنگ
نگاهی به پنج دهه فعالیت هنری SALIF KEITA
برگردان: هدیه هرمزی
بی شک، « سلیف کی تا » ( salif keita ) ، در کنار « یوسو ان دور » ( n,dour youssou ) ، « بابا مال » ( babaa maal ) و « آنجلیک کیدجو » ( angelique kidjo ) یکی از چهار چهرهی بر جستهی موسیقی آفریقا در سطح جهان است. نزدیک به پنج دهه فعالیت هنری « کی تا » در عرصهی موسیقی، او را نه تنها به نمادی برای کشور مالی تبدیل، بلکه فصلی جدید نیز در موسیقی معاصر آفریقایی ایجاد کرده است.
بخش پر آب و خروشان رودخانهی « نیجر » ( niger ) از میان کشور مالی در غرب آفریقا میگذرد. در قلب این سرزمین و در حاشیهی این رودخانه، روستای کهنی قرار دارد به نام « جولیبا » ( dijoliba ) که در واقع نام اصلی رودخانهی نیجر نیز هست. خاندان مرفه « کی تا » طی قرنهای متمادی، زندگی سالم و پر باری را از محل کاشت و عرضهی ذرت در این منطقه داشته اند. « سونجاتا » ( sounjata ) پادشاه و جنگجوی افسانه ای مالی در قرن سیزده میلادی که با ائتلاف با مبارزان منطقه، امپراتوری بزرگ مالی را ایجاد کرده بود ( و امروز ممالک مالی، سنگال، گینه، بورکینافاسو، موریتانی و ساحل عاج از آن مشتق شده است )، بنیان گذار این خاندان بود.
همانند سایر اقوام بزرگ دنیا، تولد یک پسر که ضامن بقای نسل خاندان باشد، برای خانواده « کی تا » نیز موهبتی گران بها تلقی میشد. پیشگوی قبیله گفته بود که سومین فرزند « ماما کی تا » پسر خواهد بود. پسری اصیل، شجاع و قدرتمند همچون جدش « سونجاتا ». او کوه ها را فتح خواهد کرد و مردم را شفا خواهد داد. او یک « مانسای » ( mansa ) واقعی خواهد شد ( رهبر و جنگجو ). در خانهی « کی تا » شور و حال عجیبی بود و همه خود را آماده قدم نو رسیده میکردند. 9 ماه انتظار به سر رسید و همهی خوابها به کابوس تبدیل شد.
« سلیف کی تا » 25 اوت 1945 به دنیا آمد انگار خورشید گرفتگی روی داده است، از این خانه صدای هیچ کس در نمی آمد مگر فریاد های غضب آلود « دادا کی تا » پدر خانواده، خدایان انگار غضب کرده بودند. نوزاد زال بود. موهای بور، پوست سفید، با چشمان آبی! در فرهنگ بومی آفریقایی، نوزاد سفید پوست، فرستادهی شیطان و حامل شر است. وقتی پدر، فرزند را در آغوش گرفت نه تنها تمامی آرزوهایش به یأس تبدیل شد بلکه مطمئن بود که لکهی ننگ تا نسل ها پاک نخواهد شد. پدر سلیف در طول عمرش، دیگر به صورت فرزندش نگاه نکرد و حتی با او حرف هم نزد. سلیف در کلبه ای مجاور امارت اصلی خانواده اسکان داده شد و برای پرهیز از پچ پچ های اهالی قبیله، تمام بدن او با لباس پوشیده میشد و کلاه بر سرش میگذاشتند و حق بازی با هم سن های خود را نیز پیدا نکرد.او تا سال ها اجازهی رفتن به مدرسه را نیز نداشت.
البته پیش گویان دریک مورد درست گفته بودند. سلیف هم مانند جدش سونجیتا، با تمام اهالی قبیله فرق داشت. او بسیار باهوش و مستقل بود، به ادبیات علاقهی وافری داشت و در نهایت نیز به تحصیل در رشتهی ادبیات کهن و معاصر پرداخت.
سلیف علاقهی شدیدی به آواز داشت و یک « گریوت » (griot ) شد (گریوت ها، نقالان یا قصه خوانان سنتی آفریقا هستند ). سال های زیادی، سلیف فاصلهی 25 کیلومتر روستای خود تا « باماکو » (bamako ) پایتخت مالی را پیاده طی میکرد تا در بازارهای روز در گوشه ای بساط پهن کند و آواز بخواند. خانواده اش هیچگاه نمی دانستند که او با آواز خوانی در خیابان در آمد کسب میکند و همواره در این توهم بودند که در یک کارگاه مشغول به کار است .
سلیف بالاخره در سن 28 سالگی، دل به دریا زد و تصمیم گرفت به خانواده اش بگوید که یک گریوت شده است. شنیدن این خبر نیز دست کم از خبر تولد او نداشت. خاندان کی تا، گریوت را شغل افراد سطح پایین جامعه میدانستد و او را از قبیله طرد یا به عبارتی اخراج کردند. سلیف به باماکو مهاجرت کرد و از طریق یکی از دوستانش در کافهی هتل « دلاگار » (de la gare ) به خواندن مشغول شد. چند ماه بعد،« ریل باند » ( rail band ) که در شب ها در سالن اصلی هتل به اجرای موسیقی میپرداخت از سلیف دعوت به همکاری کرد. آواز او در گروه مورد استقبال میهمانان شبانه سالن هتل قرار گرفت و به عضویت دایمی گروه در آمد.
در سال 1973، گروه مطرح گینه ای « سفیران » (les ambassadeurs ) که گیتاریست مشهور آفریقایی «کانته مانفیلا » ( kante manfila) مؤسس آن بود، به کی تا پیشنهاد همکاری داد. این گروه با حضور سلیف به یکباره پوست انداخت و فقط ظرف مدت پنج ماه به سوپراستارهای آفریقای غربی تبدیل شد. گروه در سال 1978 به ساحل عاج مهاجرت کرد. آواز سلیف که ترکیبی از « شانسون » های فرانسوی و « دانسون » های کوبایی بود، محور مهم موسیقی گروه سفیران شد. آلبوم بسیار موفق « مانجو » (manjou ) که سلیف در تهیه آن نیز مشارکت داشت وارد چارت های موسیقی شد . این آلبوم سازبندی متنوعی داشت ( گیتار الکتریک، سینتی سایزر، بالافون، ساکسفون، کورا، سازهای کوبه ای آفریقایی ) و از نظر بافت موزیکال، ترکیبی از عناصر موسیقایی آفریقا تا آمریکا را در بر داشت ( آفروبیت، جاز، فانک، راک و آوازهای مالیایی ).
فرانسه وبه خصوص شهر گاریس در دهه 70، کعبهی آمال موزیسین های آفریقایی فرانسه زبان بود. سلیف هم آینده خود را در آن جا جست و جو کرد ودر سال 1984 راهی فرانسه شد تا آلبوم شخصی خودش را منتشر کند. اولن آلبومش با نام « سورو » ( soro ) در سال 1987 تولید وتا اواسط دههی 90، شش آلبوم دیگر منتشر شد. سلیف پیوسته در حال برگزاری کنسرت در کشورهای مختلف بود وبه عنوان یک پان آفریکانیست فعال، از محل درآمدهای خود انجمن های خیریهی متعددی را تأسیس کرد وبه کمک بیماران لاعلاج مهاجران کم بضاعت شتافت.
طی سال های اخیر، بسیاری از هنرمندان آفریقایی که با سبک های تلفیقی شان به شهرت جهانی رسیده بودند، بازگشت مجددی به ریشه های آفریقایی خود داشتند ( مثل یوسون دور یاموری کانته ). آلبوم mouffou نیز بازگشت کامل به اصل موسیقی مالی است. دیگر خبری از ساکسفون و سازهای الکتریک نیست. فقط موسیقی ساده به سبک « گریوت ها » به همراه سازهایی چون «کالیمبا » (kahimba)، « ان گونی » (n goni)، نی های چوبی، « جمبه » (dgembe)، « کونگا » (conga)،….و البته صدای جادویی سلیف.
سونجاتای کشور گشا با شمشیر وسپر آفریقا را در نورد، اما سلیم با موسیقی و آوازش. سونجاتا اراضی وممالک را فتح میکرد و سلیف قلب ها را.
منبع: مجله فرهنگ و آهنگ – شماره ۳ – نوروز ۸۴