اصول چهارگانه، توانمند شدن
اصول پایهی معلمی (پداگوژی) موسیقی [بخش دوم]
تواناییهای لازم برای یک هنرجوی موسیقی و روشهای تقویت آنها
فرزین طهرانیان
هر موسیقیدان- حرفهای یا آماتور – باید از قدرت: 1- شنوایی موسیقایی، 2- حس و درک ریتم، 3- حس موسیقایی و 4- تکنیک اجرا برخوردار باشد. در این نوشتار تلاش شده به تبیین جایگاه و بررسی هر یک از این تواناییها پرداخته شود.
شنوایی موسیقایی (گوش موسیقی)
موسیقی هنری است که شنیده میشود. در کشورهایی با فرهنگ موسیقایی غربی، در مکالمات روزمرهی موسیقیدانان این جملات را به کرات میشنویم: «کنسرت را شنیدم یا می خواهم کنسرت را بشنوم»، در حالی که در ایران این عبارات جای خود را به جملاتی همچون «کنسرت را دیدم» یا «میخواهم کنسرت را ببینم» می دهند. این جایگزینی بیانگر اهمیت فعل شنیدن – عنصر تفکیک ناپذیر موسیقی- است. اهمیتی که شاید همین سهلانگاری در گفتار بر آموختن موسیقی نزد ما نیز تأثیر گذاشته باشد.
حس شنوایی در یک موسیقیدان با افراد عادی کاملاً متفاوت است. چرا که موسیقیدان باید: 1- به تک تک اصوات موسیقی (نتها) توجه کند، 2- اصوات موازی و هم زمان در یک اثر موسیقی را شنیده و تفکیک کند. 3- حرکت صداها را بررسی کرده و جهت حرکت صوت را تشخیص دهد. زمانی که یک فرد عادی به شنیدن یک اثر موسیقی میپردازد، همهی صداها را میشنود. اما به دلیل عدم شناخت از تمام سازها و صدای آنها و همچنین عدم آشنایی با فنون ارکستراسیون، در واقع آنچه میشنود تنها ملودیای است که توسط خواننده یا سولیست اجرا شده و نهایتاً صدای سازهایی که بیشتر به گوش مردم آشنا هستند. اما از یک موسیقی دان انتظار میرود تا حجم گستردهتری از صداهای یک موسیقی را بشنود. در واقع بتواند صداهای بیشتری را تفکیک کرده و در عین این که یک اثر واحد را میشنود بتواند تک تک اجرای تشکیل دهندهی این اثر واحد را تفکیک کند.با این اوصاف به نتیجه می رسیم که یک پداگوگ موسیقی فارغ از اینکه چه موضوعی را تدریس میکند باید توجه ویژهای را برای تقویت شنوایی منظور دارد. بحث تقویت شنوایی یک هنرجوی موسیقی شاخههای مختلفی را شامل میشود که در اینجا به بررسی چگونگی تقویت شنوایی در دروس مختلف موسیقی پرداخته شده است.
1- سلفژ و هارمونی: این موضوع درسی، به شکل خاص به تقویت شنوایی میپردازد. این دو موضوع یعنی سلفژ و هارمونی باید با هم تدریس شوند تمرین این درس بدون پیانو (یا با کمک نرم افزارهای کامپیوتری) و تنها روی کاغذ، آن را به حل مسایل ریاضی شبیه میسازد. در تمام مراحل این درس باید نواختن و سرودن در جریان باشد.
2- تاریخ موسیقی: تاریخ موسیقی چیزی نیست جز بررسی روند پیشرفت موسیقی در طول تاریخ! در این بررسی بیشک به افرادی برخواهیم خورد که با شجاعت، زیرکی، هوش، سخت کوشی و عشق به هنر موسیقی، توانستهاند آثاری بیمانند از خود بر جای گذارند.در تاریخ موسیقی آنچه مورد نظر ماست چگونگی شکلگیری این آثار جاویدان است و نه زندگی خصوصی آهنگسازان! آنچه از زندگی آهنگساز در این درس بررسی می شود از این قرار است: مختصری از زندگی آهنگساز، فلسفهی غالب بر اندیشه او، اعتقادات مذهبی، هنرمندان معاصر با این آهنگساز در حوزههای هنری گوناگون، موسیقیدانان پیش از او که بر این آهنگساز تاثیرگذار بودهاند و آهنگسازان هم دوره که امکان مقایسه را برای ما فراهم میکند. تمام این مطالب میتواند حداکثر چهل درصد از این درس را شامل شود. آنچه عمدهی زمان این درس را به خود اختصاص میدهد، بررسی و آنالیز آثار آهنگسازان است؛ یا به عبارت بهتر بررسی موسیقی در یک دوره از تاریخ!این آثار بیتردید باید در طول درس مورد شنیدن قرار گیرد و از سوی دانشجو یا دانشآموز موسیقی باید آن قدر شنیده شود که تمام اجزای آن با شنیدن قابل تشخیص باشد. این سیستم تمرین تاریخ موسیقی تاثیر انکارناپذیری بر شنوایی و بالا بردن دقت شنوایی خواهد داشت.
3- نوازندگی: در نوازندگی بسته به سطح نوازنده و بافت قطعهای که اجرا میکند. سطوح متفاوتی از شنوایی مطرح میشود:
– مرحلهی ابتدایی: در اینجا لازم است هنرجو پس از تمرین یک اثر به آنچه می نوازد حساس باشد و در صورتی که نتی را به اشتباه اجرا کرده، تشخیص داده و در اجرای صحیح آن بکوشد. از نکات بسیار مهم برای پداگوگ موسیقی، قطع بلافاصلهی اجرای هنرجو در صورت اجرای نت اشتباه و دادن توجه به آن است.
– مرحلهی متوسط: هنرجو باید بتواند صداهای موازی که هم زمان اجرا میشوند را تفکیک کند. در اجرای قطعات با بافت پلی فونی توجه به شنیدن هم زمان خطوط موازی و تفکیک آنها را اهمیت بالایی برخوردار است. پداگوگ در اجرای این قطعات باید این توجه را داشته باشد و این حساسیت را به شاگرد منتقل کند.
– مرحله پیشرفته: در اینجا هنرجو به پیش شنوایی میرسد. پس از مدتی که از تمرین اثر موسیقی گذشت، میتواند پیش از اجرای اثر آن را در ذهن بشنود و سپس آن را بنوازد. خواندن در گروه کر تاثیری بی نظیر بر شنوایی دارد. از این جهت یکی از درسهای اجباری برای هنرجویان موسیقی در طول تحصیل، خواندن در گروه کر است.
حس و درک ریتم
دومین توانایی لازم برای یک موسیقیدان تشخیص و اجرای صحیح ریتم است.بدون درک صحیح ریتم هنرجو نمیتواند هیچ قطعهی موسیقی را به درستی اجرا کند. به علت فقدان ریتم در اجرای وی، شنونده از این اجرا خسته خواهد شد! چنین فردی از اجرا در گروه و همنوازی نیز ناتوان خواهد بود. از این رو پداگوگ موسیقی باید به این موضوع توجه کامل داشته باشد و در درسهای موسیقی باید به تقویت این توانایی پرداخت:
1- سلفژ و هارمونی: اجرای ریتمهای متفاوت بدون ساز و سرایش ملودیهایی با ریتمهای متنوع بیش از هر چیز میتواند به تقویت این توانایی کمک کند. در درس هارمونی نیز توجه به موقعیت آکوردها در ضربهای ضعیف و قوی در یک میزان و تشخیص این مطالب با شنیدن از اهمیت زیادی برخوردار است. فراموش نکنیم که دیکتهی موسیقی، و دیکتهی ریتم تمرین بسیار موثری در این زمینه است.
2- تاریخ موسیقی: شنیدن آثار بزرگان موسیقی با دانستن ریتم اثر در تقویت حس ریتم و تشخیص ریتمهای متنوع بسیار موثر است. در ضمن شنیدن آثاری که در آنها از ریتمهایی استفاده شده است که کمتر مورد استفاده هستند به وسواس هنرجو در تشخیص شنیداری ریتم بسیار کمک میکند.
3- نوازندگی: در اینجا بسته به این که هنرجو در چه مرحلهای قرار دارد باید به شیوهای متفاوت توجه وی را به ریتم جلب کرد. در دورهی مبتدی؛ اجرای تمرینات به همراه ضرب گرفتن با پا و شمردن ریتم با صدای بلند بسیار مهم است. در دورهی متوسطه؛ باید به شمردن ریتم با صدای بلند در هنگام اجرا و شمارش تمام ریزضربها تاکید داشت و به تدریج ضرب زدن با پا را از تمرین حذف کرد.در مرحلهی پیشرفته؛ ضرب زدن با پا را باید کلا کنار گذاشت. در این مرحله باید از شنیدن اجرای هنرجو ریتم اثر به روشنی تشخیص داده شود. برای این منظور لازم است تا از ابتدا توجه هنرجو را به ضربهای ضعیف و قوی در میزانهای گوناگون جلب کرد. تمرینات گام با الگوهای ریتمی متنوع مهمترین تمرین برای این منظور است که باید پیوسته در دستور کار کلاسی قرار گیرد.
حس موسیقایی
چندین نوازندهی برجسته به اجرای یک اثر موسیقایی میپردازند و همه بدون اشتباه و با رعایت اصول این اثر را به اجرا درمی آورند، اما یک اجرا مخاطب بیشتری را به خود جلب میکند! در واقع توجه به همهی مواردی که تا اینجا گفته شد، در کنار وجود برداشت شخصی از یک اثر و در عین حال داشتن حساسیتهای موسیقایی، منجر به یک اجرای تأثیرگذار خواهد شد. برای بالا بردن این حساسیتها باید چنین کرد:
1- سلفژ و هارمونی: توجه به دینامیک و سرودن آن و توجه به سیر ملودی و اجرای آن بسیار مهم است. در سلفژ باید از سرودن غیر موزیکال تمرینات دوری کرد. در هارمونی باید تا آنجا که امکان دارد به تغییرات آکوردها و نحوهی اجرای آنها و هر گونه تغییری که در ساختار حاصل میشود، توجه داده شود. برای دانشجویان و هنرجویان پیشرفته لازم است تا در تمرینات هارمونی نوشتن علایم دینامیکی و اجرای آنها مورد توجه قرار گیرد.
2- تاریخ موسیقی: در اینجا باید در طول کلاس درس اجراهای معتبر از آثار مهم موسیقی در کلاس شنیده شود واز سوی پداگوگ توجه هنر جویان به نکات ظریف و حساسیتهای هر اجرا، جلب شود. شنیدن آثار آوازی، اپراها و قطعات ارکسترال به بالا بردن حس موسیقایی بسیار کمک میکند. البته در این مورد هیچ چیز نمیتواند جای شنیدن اجراهای زنده و کنسرت را بگیرد.
3- نوازندگی: در اینجا بیشترین بار بر دوش پداگوگ درس نوازندگی خواهد بود. توجه به رنگ صدایی که باید تولید شود، اجرای دینامیک ها (که باید به شکل پیگیر مورد تمرین قرار گیرند. و آنالیز اجراهای نوازندگان بزرگ از کارهایی است که باید در این کلاس انجام شود.ضبط کردن اجرای هنرجو و آنالیز این اجرا، توجه به نقاط ضعف و قدرت، تاثیری شگفتانگیز خواهد داشت. توجه به همهی موارد فوق میتواند یک جا در درس آنالیز موسیقی و فرم مورد توجه قرار گیرد.
تکنیک اجرا
تقویت این توانایی بر عهدهی پداگوگ نوازندگی خواهد بود.اما آموزش صحیح دروس موسیقی منجر به این میشود که هنرجو تکنیک را در خدمت موسیقی بگیرد و نه این که خود اسیر تکنیک شود. در مورد هنرجویان مبتدی لازم است تا بیشترین وسواس از سوی پداگوگ موسیقی برای داشتن تکنیک صحیح و اکول درست نوازندگی اعمال گردد. یک هنرجوی حرفهای کلاس نوازندگی باید یک سوم تمرین روزانهی خود را به اجرای تمرینات تکنیکی اختصاص دهد. تمرینات تکنیک با توجه به این که چه قطعاتی را باید در طول یک ترم برای کنسرت یا امتحان اجرا کند، از سوی پداگوگ برای وی تعیین میشود باید توجه داشت که اجرای تمرینات بیهدف اثری کاملاً منفی همراه دارد. تمرین اتودهای متناسب با قطعات رپرتوار امری است بسیار جدی که نباید از آن غفلت شود، بالا بردن تواناییهای تکنیکی کمک بسیار بزرگی برای اعتماد به نفس نوازندهی روی صحنه و اجرای دقیقتر موسیقی خواهد بود.
منبع: مجله فرهنگ و آهنگ – شماره 27 – آبان 1388