آیا پاپ، آینده جَز است؟
تد جویا | برگردان: سپيده شايگان
اخیرا در مکانهایی که اصلا انتظارش را نداشتهام، موسیقی جز را شنیدهام. فکرش را هم نمیکردم که در آلبوم جدید بیانسه «لموناد»- آهنگ «درسهای پدر»- نوازنده ترومپتی را با سبک جز «نیواورلان» ببینم. این مداخله، مانع صعود آلبوم لموناد به صدر جدول بیلبورد نشد. حتی این آهنگ در جدول ١٠٠ آهنگ برتر مجله بیلبورد هم ثبت شد.
١- چندی پیش شنیدن آلبوم Untitled unmastered از «کندریک لامار» شگفتزدهام کرد. در این اثر که یکی از پرفروشترین هیپ هاپی بود که بلافاصله بعد از پخش هم در صدر جدول بیلبورد قرار گرفت، آکوردی در پسزمینه یکی از آهنگها، به آکورد قطعه «ناردیس» اثر «مایلز دیویس» تغییر میکرد. البته تعجبی هم نداشت! لامار معمولا با موزیسینهای جز همکاری دارد، اما موافقت او برای حضور قطعه نسبتا انتزاعی جز مربوط به سال ١٩۵٨ در آلبومش به نظر پیغامی رمزآلود برای هنرمندان میآید.
٢- جشن تجلیل از جز در ٢٩ آوریل، که با پخش تلویزیونی توجه انبوهی از مردم را هم جلب کرد، با حضور استینگ و آرتا فرانکلین در کاخ سفید برگزار شد. این مراسم بزرگترین رویداد جز وابسته به ریاستجمهوری در بیش از دو دهه اخیر بود.
سه روز قبل از آن، شرکت «پیچ فورک» ریویوی فصلیاش را تنها به جز اختصاص داده بود و همان روزها باب دیلان، پروژه دومش از بازخوانی استاندارد جزها را منتشر کرده بود. ویلیام نلسون هم سعی در بیان ارتباط این امر با آلبوم اخیر خودش در تکریم جرج گرشوین (آهنگساز امریکایی) دارد.
چه اتفاقی میافتد؟
٣- اتفاقات مشابهی را در سینما هم میتوان مشاهده کرد. امروز در هالیوود برای ساخت فیلم سرگذشت جزمنها رقابتی به راه افتاده است. میتوان به فیلمی درباره «مایلز دیویس» با بازی «دان چیدل» که نامزد جایزه اسکار هم شد، اشاره کرد یا فیلمی درباره «چت بیکر» با بازیگری «اتان هاوک» که او هم موقعی نامزد جایزه اسکار بوده است. البته این فیلمها بعد از دو اثر برنده اسکار یعنی مستند امی واینهاوس در ٢٠١۵ و فیلم «شلاق» در ٢٠١۴ و همچنین سریال سرگذشت بسی اسمیت که برنده جایزه امی در سال گذشته هم شد، ساخته شدند.
آیا ٢٠١۶ سال بازگشت جز است؟
۴- به یاد آورید که ژانویه با انتشار «بلک استار» آلبوم آخر «دیوید بویی» آغاز شد. این آلبوم با پشتوانه جز در همه آهنگهایش، به صدر جدول صعود کرد. هنگامی که بویی آخرین کارش را آماده کرد، برخی جزیستهای برجسته را استخدام و به آنها آزادی عمل برای شکستن حصار آهنگهایش را داد. صرف نظر از موانع تبلیغاتی این آلبوم، عناصر جز سبب موفقیت بیشتر بلک استار شد.
۵- البته همه اینها در ادامه استفاده از جز توسط لیدی گاگا در سال گذشته است. توانایی این بازار را زمانی فهمیدم که خانم گاگا یکی از «کنکاشهای جزی» من را در توییتر منتشر کرد و حساب توییتر من، مثل دستگاههای سکهای لاسوگاس که برنده تمامی پولها شده باشی، شروع به زنگ خوردن کرد. خیلی زود با ۵٠٠٠ انتشار و با دستهای از «هیولاهای کوچک» که لیدی گاگا از سر محبت، طرفدارانش را مینامد، روبهرو شدم که شروع به دنبال کردن صفحه من کردند.
۶- به تجدید حیات جز در دوره جدید خوشامد میگوییم. هماکنون بهطور قطع جز دوباره موضوعی داغ است. گرچه همه این پیشامدهای عجیب، خارج از دنیای جز بهوقوع پیوستهاند وحتی فروش آثار جز بسیار کساد است – تقریبا دو درصد از کل در آمد این صنعت- و هیچ نشانهای از افزایش شمار اندک متقاضیان آن نیست. امروزه، حتی جزیستهای کمتری در فستیوالهای جز حضور پیدا میکنند. به همین شکل، شبکههای رادیویی جز همانند گونههای در حال انقراض هستند و بدون اغراق تعداد خرسهای پاندا بیشتر از تعداد رادیوهای درآمدزای جز است. اما جز قطعا دوباره محبوب خواهد شد.
٧- جز اما همچنان جذبه معنوی خودش را دارد. شنوندگان اصلی آن دیگر در کلابها دور هم جمع نمیشوند، اما شاید حتی بیش از سالهای درخشش آن، برای این سبک، احترام قایلند. در عصری که تولید موسیقی از بشر به سمت نرمافزار و ماشین و سمپلها حرکت کرده است، حساب نوازندگان جز جدای این جریان است. جز با وجود دورنمای اقتصادی ضعیف، معیاری برای هنر و برتری شده است. ستارگان موسیقی نه برای کسب رضایت دیگران بلکه برای افزایش اعتبار خودشان به سراغ این موسیقی میروند.
عکسالعمل جزیستها به این تغییر شرایط چیست؟
٨- بسیاری ناآگاه یا بیتفاوت هستند. عدهای حتی خصمانه برخورد میکنند. برتری اخیر ساکسیفونیست «کاماسی واشینگتن»، که در پروژه هیپ هاپ با «لامار» همکاری داشت، منجر به واکنش شدید طرفداران قدیمی جز شد. وقتی در سال گذشته آلبوم «حماسه» او منتخب برتر جز در رادیوی ملی امریکا شد، کارشناسی که بانی انتخابات هم بود، اختلاف عقیدهاش را با طرفداران علنی کرد و گفت: من در انتخابات به «حماسه» رای دادم و همچنین آن را به عنوان مهمترین آلبوم جز سال انتخاب کردم.
شنوندگان عام موسیقی به این پشتیبانیها از جز توجهی ندارند. افرادی که آلبومهای کندریک لامار، لیدی گاگا و دیوید بوئی را میخرند، نقدهای مربوط به جز را نمیخوانند. اما این گروه از شنوندگان، کلید تجدید حیات جز در سال ٢٠١۶ را در دست دارند. سوال اصلی باقی است: آیا بعد از این آشناسازی، تعداد چشمگیری از آنها سبک جز را انتخاب میکنند؟
٩- هیچ ضمانتی وجود ندارد که جزیستها از این انگشت نمایی نوظهور سودی ببرند. «روی هارگرو»
در جایگاه ترومپت نواز آلبوم «مسیح سیه پوست» اثری از
« دی انجلو» ظاهر شد. این اثر اخیرا برنده جایزه گرمی برای بهترین آلبوم آراند بیامسال هم شد. امااین چه سودی برای حرفه او دارد؟ اخیرا وقتی از هارگرو سوال شد چرا هیچ آلبوم استودیویی جدیدی از سال ٢٠٠٩ پخش نکرده است، با نظر مدیر برنامههایش موافق بود که «هیچ کس دیگر چیزی نمیخرد.»
از طرفی، «کاماسی واشنگتن» از اعتبارش در هیپهاپ کمال استفاده را در عرضه جز کرد و همه اجراهایش را هم فروخت. وی در گروه خودش کاملا جز مینوازد، جزی خالص و بدون ترکیب با هر ژانر دیگری، چرا که دریافته است این موسیقی همچنان مخاطبان بیشماری دارد. اگرچه بسیاری از طرفداران قدیمی جز ناامید هستند، اما حالاباید به اثرات مثبت کاماسی به عنوان قاصد بازگشایی مسیر خلق دوباره این سبک توجه کنیم.
١٠- باید بگویم که عرصه جز قصد بازگشت کرده است، اما بازگشتی کاملا متفاوت. بسیاری از جزیستهای دارای قدرت و نفوذ، بر این باورند که جز باید توسط سازمانهای غیر انتفاعی، موزههای جز و مقامات انجمن علمی احیا شود. آنها به موزیک کلاسیک و اپرا به عنوان الگو مینگرند و میخواهند آینده جز را هم موازی آنها توسعه دهند.
اما من با این موضوع شدیدا مخالفم. جز باید میراث خودش را تجلیل کند، اما نباید در گذشته هم بماند که در اینصورت بازهم نابود خواهد شد. ورود جز به مدارس و اجتماع ضروری است، و این شکل از هنر ارزش حمایت از جانب موسسات غیر انتفاعی را دارد، البته وقتی اینها تنها حمایتکنندگان میشوند، موسیقی قدرت حیاتی خود را از دست میدهد و تبدیل به نوعی مکمل غذایی یا ویتامین برای فرهنگ میشود. بیان این جمله که «این را بخور، برایت مفید است» هرگز روش مناسبی برای بازاریابی نبوده است.
١- احتمال میرود حتی طرفداران قدیمی جز هم از نتیجه این روند خشنود شوند. من خوشبین هستم که طرفدارانی که بهواسطه کندریک لامار و لیدی گاگا با جز آشنا شدهاند، به این سبک علاقهمند شوند. عجیب است اما در سال ٢٠١۶ هیپ-هاپ یا پاپ نقش پلی برای نسل بعدی از دوستداران جز را خواهند داشت.
البته شاید من هم اشتباه کنم و این طغیان مجدد تاثیر اندکی بر اقتصاد جز بگذارد و برای جزیستها اتفاق درخور توجهی نیفتد. در این صورت، موسیقی جز به فروش ٢-١ درصدیاش ادامه خواهد داد. ستارگان «پاپ» و «آراند بی» با بهرهگیری از جز کار خود را غنا میبخشند، اما این برای مثلا ساکسیفونیست یا ترومپیست تفاوتی نخواهد کرد چرا که اکثر شنوندگان از ماهیت گرانبهای جز آگاه نخواهند شد.
استقبال از این پیوند جدید هیجانانگیز از طرف حامیان موسیقی، بهترین راه جلوگیری از پیشامد دوم برای دنیای جز است. جز همیشه از همنشینی با موسیقی عامهپسند بهره برده است، برای مثال در سالهای ١٩٢٠، ١٩۴٠ و ١٩۶٠ و حتی اکنون. امیدوارم به ویژه شاهد تبادلی باشم که جزیستها نقشی بیش از تزیین برای آثار هنرمندان پاپ داشته باشند و در بهبود اقتصادی هم با هم همکاری داشته باشند.
باید به جای یادآوری اختلافهای کوتهبینانه جز در گذشته- که طرفداران یک سبک از جز خود را ملزم میدیدند که از مزایای دیگر سبکها بینصیب بمانند- باید شانس بهرهگیری از تنوع و تلفیقی که توسط پیشامدهای ٢٠١۶ مهیا شدهاند را تجلیل کنیم.
این موقعیت برای دوستداران جز، شاید بهترین فرصت در عرضه این سبک به عموم باشد. تاسفآور خواهد بود اگر این شانس با کوچک شمردن موزیسینهای زبدهای که با در آغوش کشیدن جز آن را به دهها میلیون شنونده جدید عرضه کردند، بر باد رود.
منبع: روزنامه اعتماد