میراث انقلاب
نگاهی به تاثیر انقلاب فرانسه بر موسیقی
تارا رخشانی زاده
انقلاب و دگرگونی اجتماعی عظیمی که توسط مردم فرانسه در اواخر قرن هجدهم رقم زده شد ، تحولی شدید در هنر موسیقی ایجاد کرد. انقلاب نه تنها در زمینه های اجتماعی، بلکه در زمینه های معنوی نیز دگرگونی هایی را به وجود آورد.در دوره ی جدید دموکراتیزاسیون ، سلیقه های هنری شهروندان دوره فیودالیزم به سلیقه ی شهروندان جامعه دموکراتیک تغییر پیدا می کرد. آزادی از دست رفته فیودال ها، دفاع از مرزهای کشور و شور و هیجانات بی حد و مرز مردم فرانسه ، هنری را به وجود آورد که ارتباط مستقیم با مبارزات سیاسی داشت.
هر حادثه ی مهمی در زمان انقلاب قوه ی تخیل مردم را تحریک می کرد و شکل هنری مستقلی به خود می گرفت. از جمله ی این اتفاقات ، سقوط زندان باستیل در سال 1789 بود. مردم ترانه هایی در مورد سرنگونی نظام پادشاهی و پذیرفتن قانون اساسی ساختند. در پی این پیروزی بزرگ جشن های زیادی برگزار شد. خاکسپاری قهرمان ها تبدیل به یک حرکت و نمایش مردمی شد. برگزاری جشن هایی به افتخار “ولتر” و ” روسو” و ستایش آزادی و تفکر در همه ی حرکت های مردمی وسعت یافت. هر ایده ی جدید مردمی- از جنگ با معنویات تا جشن برداشت محصول- در غالب فرم های هنری عملی می شد. زندگی هنری فرانسه ی انقلابی ، مستقیما بر روی خلاقیت موسیقیایی مردم تاثیر گذاشت و فرم های جدیدی را به وجود آورد، و این گونه هنر انقلاب فرم رایج و گسترده ای به خود گرفت.
اصول جدید در هنر موسیقی دوران انقلاب بر پایه ی اهداف اجتماعی بود. موسیقی به عنوان یک قدرت همگانی در خدمات دولتی به یک وسیله ی کارآمد و حقیقی در تربیت و پرورش تبدیل شد. هدف موسیقی در این روزها تنها در اتحاد خلاصه می شد، موسیقی زبان واحدی بود که توده ها را به هم نزدیک می کرد.
موسیقی از سالن های قصر ها و تیاتر ها به فضاهای باز و میدان ها آمد و ده ها هزار نفر شنوده ی آثار موسیقی دانان و نوازندگان بودند. زندگی هنری چنان با اتفافات سیاسی روز یکی شد که آثار موسیقی آن زمان را می توان به منزله ی یک مجموعه ی موسیقی ویژه ی انقلاب دانست. الهامات و هیجانات ناشی از انقلاب به همراهی دانش و تکنیک هنرمندان ، به پیشرفت هنر منجر شد.
قبل از انقلاب دربار فرانسه از هنری که دور از عقل و بدون هدایت همه جانبه و عمیق فکری بود ، حمایت می کرد. با شروع جریان ها انقلابی هنرمندانی که در زمان نظام پادشاهی از امتیاز ویژه برخوردار بودند ، روابط خصمانه ای را با هنر انقلابی پیش گرفتند. اما برای بیشتر هنرمندان ، به خصوص موسیقی دانان ، تحولات سیاسی به مفهوم لغو روابط خفت بار و وابستگی به دربار بود. نمایندگان مردم محروم ، آزاد از هرگونه عدم برابری مسلکی حکومت قبلی ، خودشان را در خدمت جامعه ی جدید قرار دادند. در همان دوران بود که ” برنارد ساریت” یکی از هنرمندان انقلابی فعال و از باقی مانده های ارکستر “بادی گارد” ، نوازندگان وطن دوست واقعی را جمع کرد، که به سرعت معروف شدند و در روزها و اتفاقات مهم به اجرای برنامه پرداختند. این گروه در سال 1792 به ” مدرسه ملی موزیک گارد” تبدیل شد که نقش بزرگی را در جامعه و زندگی هنری فرانسه ایفا کرد. این مدرسه در سال 1793 به ” انستیتو ملی موسیقی ” تغییر نام داد. انستیتو نیز در سال 1795 به کنسرواتوار پاریس مبدل شد.بدین ترتیب کنسرواتوار معروف پاریس – که در آینده مهد آموزش آکادمیک موسیقی لقب گرفت – در سال های متلاطم قیام مردم ، مانند یک شرکت کننده ی مستقل در مبارزات مردمی حضور داشت. ” گوسک” ، “گرتری” ، “کروبینی” ،” لزویور” ، ” دالایرا” ، “برتون” و ” مه او” از جمله آهنگسازان مطرح فرانسه و اداره کنندگان حرکت موسیقیایی جدید ساریت بودند. شاگردان و نوازنندگان آینده ی ارکستر کنسرواتوار ، مدیون فرم های جدید ” موسیقی میهنی” فرانسه هستند.
” موسیقی انقلابی” مانند بخشی از یک تیاتر ، با شرکت توده ی انبوهی از مردم به وجود آمد. در جشن ها ،نقاشان ، موسیقی دانان و شعرا آثارشان را به گونه ای عرضه می کردند که ترکیب کلی آرایه ی آثار هنری شان بیان باشکوهی از اتفاقات جاری بود. جایگاه مناسب گروه کر ، دکورهای باوقار و سنگین ( تریبون ها ، آرک ها ، هرم ها ، چرخ ها ، تاج های گل ،مجسمه ها ، نقش های سمبولیک و …) از موارد حتمی و مهم جشن ها بودند. رنگ های متنوع لباس های ساده اجرا کنندگان ( که گاه تا هزار نفر می رسیدند) ، کثرت ایده های نمایشی ، صدای ناقوس ، صدای تیر و مشعل های روشن ، همه با هم تاثیر نیرومند و با شکوهی می گذاشتند. برپایی دکور این جشن ها اغلب اوقات به نقاش معروف ، ” ژ.ل. داوید” محول می شد. در طی این جشن های قابل ستایش و ترکیبات هنری باشکوه ، سنت قدیمی ” تیاتر موزیکال” فرانسه دوباره پدیدار شد. گذشته از شیوه های هنری، پر بهره شدن هنر دموکراتیک و کشیده شدن آن به میدان های شهر مهم ترین دست آورد این جشن ها بود. در این جشن ها بعد از نقاش ( سازنده ی طرح کلی و ترکیبات جشن) ، شاعر وظیفه ی خودش را انجام می داد. او در اشعارش ایده ی یک اتفاق با شکوه را شرح می داد. ” م.شنه” شاعر پیشروی فستیوال های انقلاب فرانسه بود. ایده های او که فصاحتی قابل ستایش در هنر دراماتیک داشت ، اغلب توسط دیالوگ قابل فهم می شدند ، که در اجرای آن نقش فعال را دو گروه کر بازی می کردند.
آفریننده ی فرم موسیقی انقلابی را در واقع می توان ” فرانسوا گوسک” دانست. این جمهوری خواه معتقد ، از زمره ی کسانی بود که عهده دار ساختن موسیقی برای بیشتر جشن های اولین و دومین سال آزادی بود. گوسک در آثارش روح بزرگ مردم قهرمان انقلابی را مجسم می کرد.
در ابتدای انقلاب مردم خودشان آوازها و سرودها را می ساختند. قطعاتی که برای این موسیقی همگانی استفاده می شد برداشتی از آریا ها و موتیف های اپرایی بود.
ترانه ی “سَ ایرا” (ca ira) که ملودی آن از قطعه ی طولانی و معروف ” ناقوس های مردمی” گرفته شده ، سرود محبوب اولین سال های انقلاب بود. یکی از ترانه های مورد توجه در زمان انقلاب ” کارمانولا” بود. چگونگی پدید آمدن این ترانه مشخص نیست اما بدون شک سرچشمه ای مردمی دارد.
موسیقی جشن های انقلابی از نظر شکوه و قدرت همه را حیران می کرد: اجرای موسیقی در فضای باز در حضور توده ی عظیمی از مردم. در این شرایط موسیقی مجلسی گویای احساسات این مردم نبود و شخصیت شعارگونه ی هنر انقلاب به موسیقی جدیدی احتیاج داشت.
در روزهای اول انقلاب و شور مردم ، فرهنگ سنتی ترانه خوانی ، دوباره پدیدار شد. در ابتدا ” تو دویم” (Tu Deum) با مضامینی کلیسایی ، جایگاهی گسترده تر در ملودی های پر انرژی قهرمانانه پیدا کرد. اما در سال های پر جوش و خروش انقلاب فرانسه ، ترانه ها و آوازهایی انتخاب می شد که بیشتر پاسخگوی احساس و خواست های مردم باشد.
کم کم در موسیقی ِ سازی و آوازی هم نمونه هایی خاص از آهنگ های انقلابی به وجود آمد که بسیاری از آن ها چهره ای قهرمانانه – همانند اپرا و سمفونی های قرن 18 – را توصیف و بیان می کردند. ثمر بخشی محیط هنری پاریس در انقلاب باعث حیرت همگان شد. به جرات می توان گفت که الهامات انقلابی توده ی مردم از علل به وجود آمدن فرم های جدید هنری بود. انقلاب کبیر فرانسه میراث بسیاری را برای جامعه ی بشری به جای گذاشت. از جمله اولین کنسرواتوار- و بعد ها آکادمی- موسیقی جهان به سبک جدید و شکل گیری فرم های جدید هنری چه موسیقایی ، چه دراماتیک و چه ادبی.
منبع: فرهنگ و آهنگ – شماره 5 – خرداد و تیر ۱۳۸۴