از دیو گرول تا رینگو استار؛ راز درامرهای معروف | قسمت دوم SAAZBUZZ

از دیو گرول تا رینگو استار؛ راز درامرهای معروف | قسمت دوم

برگردان صبا فریور

درامرها خیلی کار می‌کنند بی‌آنکه شهرتی نصیبشان شود؛ چه جور آدم‌هایی درامر می‌شوند؟ دیرد او کالان این سوال را از بعضی از بهترین درامرهای جهان پرسیده است.

کارلا آذار (درامر اتولوکس Autolux)

چهارسالم که بود با والدینم به یک مسابقه فوتبال در آلاباما رفتیم. آنجا، دقیقا پشت ما، یک صف نوازندگان درام می‌نواختند. الان که فکرش را می‌کنم می‌بینم که آنها احتمالا کارشان چندان تعریفی نداشته اما یادم است که رویم را به آنها کردم و مجذوبشان شدم.

اعتیادآورترین چیز در موسیقی برای من ناگهانی‌بودن، آشفتگی و صداقتش است، به ویژه در اجراهای زنده. بیشترین رضایت را آن وقت‌هایی دارم که کارم را تمام کرده‌ام و نمی‌دانم چطور توانسته‌ام بعضی از چیزهایی که زده‌ام را بنوازم.

5

دیو گرول (درامر نیروانا Nirvana و دم کروکد والچرز Them Crooked Vultures)

در نیروانا، هرگز شناخته شده نبودم. در یک وضعیت ایده‌آل زندگی می‌کردم. عضو یکی از بزرگترین گروه‌های موسیقی جهان بودم، اما می‌توانستم از جلوی یک کنسرت رد شوم و هیچکس متوجهم نشود. می‌توانستم با دوستانم یکی از آهنگ‌های بزرگ را اجرا کنیم و ببینیم مردم چطور روانی می‌شوند.

بعضی از محبوب‌ترین درامرهای من از بدترین درامرها محسوب می‌شوند، آنهم به خاطر اینکه تمپویشان خیلی بالا و پایین دارد یا کارشان انسجام و پیوستگی لازم را ندارد. اما برای من شور و حال آنها مهم است. من نمی‌توانم تنهایی ساز بزنم. هرگز به تنهایی تمرین نکرده‌ام. همان‌طور که هرگز به تنهایی نمی‌رقصم.

مسئولیت شما به عنوان یک درامر این است که مطمئن شوید کار با موفقیت انجام می‌شود. اما شما انتظار ندارید کسی ازتان قدردانی کند. شما در خدمت آهنگید. مسئولید که آدمها را به حرکت بیاندازید. شاید خودشان ندانند که چرا دارند می‌رقصند، اما دلیلش شمایید.

من همیشه مجذوب بحث در مورد رینگو استار (Ringo Starr) بوده‌ام. آیا او درامر بزرگی بود؟ البته. کافی است به مدت سه ثانیه و نیم به نواختن او گوش کنید و به سرعت تشخیص می‌دهید که کار اوست.

نیروانا

بابی هال (درامر باب دیلن Bob Dylan، ماروین گی Marvin Gaye، استیو واندر Stevie Wonder، استیو نیکسStevie Nicks، کارول کینگ Carole King، بروس اسپرینگستین Bruce Springsteen)

من می‌توانستم با آرامش هنگام گوش دادن به موسیقی بلوز به خواب بروم. می‌دانستم دلم می‌خواهد به جای استفاده از کلمات ساز بزنم، و در بچگی شانس انجام این کار را پیدا کردم. والدینم باید به مشکلاتشان می‌رسیدند و برای من کوبیدن روی قابلمه‌ها و ماهیتابه‌ها شیوه‌ای بود که خودم را قاطی کار بزرگ‌ترها نکنم.

در ‍۱۵ ژانویه ۱۹۷۰ به هالیوود آمدم. یک بلیط ۳۰ روزه داشتم؛ یا باید موفق می‌شدم یا فراموشش می‌کردم. و هنوز که هنوز است اینجایم. در محل سکونتی برای زنان اقامت کردم. دوستی در آنجا داشتم، به خانه که می‌آمدم از من می‌پرسید «این جلسه چطور بود؟» و من جواب می‌دادم «خب، با گروهی تمرین می‌کردم، به گمانم بهشان دورز The doors می‌گویند.» و او می‌گفت «وای خدای من، شوخی می‌کنی.» من هیچ چیز نمی‌دانستم.

وقتی ساز می‌زنی، می‌روی یک جای دیگر. این‌طور نیست که داری صرفا یک کار انجام می‌دهی؛ انگار چیزی به تو نازل شده است. مثل آدم‌ربایی است؛ برمی‌گردی و ساعتت را نگاه می‌کنی و می‌بینی که در یک زمان دیگر سر کرده‌ای.

بابی هال

رینگو استار (درامر بیتلز The Beatles)

در ۱۹۵۲، به خاطر ابتلا به بیماری سل برای ۱۰ ماه در بیمارستان بستری بودم. برای اینکه سرمان را گرم کنند، به ما ساز دادند. به من یک درام دادند. من از همان لحظه به بعد می‌خواستم درامر شوم. عاشق سبک بلوز بودم و وقتی ۱۹ سالم شد سعی کردم به شهر هوستون در ایالت تگزاس بروم تا نزدیک به لایتینگ هاپکینز (Lightnin’ Hopkins) زندگی کنم، اما پرسشنامه‌های زیادی باید پر می‌کردم. بعد، الویس پریسلی آمد.

فکر می‌کنم ریتم با بدن آدم هماهنگ است، و زمان‌بندی من هم با ضربان قلبم تنظیم می‌شود. سعی می‌کنم این را به بچه‌ها یاد بدهم؛ بعضی‌ها متوجه منظور می‌شوند، بعضی نه. اما نمی‌توانم احساسات بچه‌ها را جریحه‌دار کنم. پس مجبورم بگویم «شاید بهتر باشد پیانو یا گیتار بنوازی.» با پیانو، اگر وقت زیادی صرف کنی می‌توانی نوازنده خوبی شوی، اما فکر نمی‌کنم با درام هم اینطور باشد.

هنگام زدن آلبوم سرجنت پپرز (Sgt Pepper’s)، ست درام جدیدی داشتم که از چوب درخت افرا بود. رویش پوست واقعی بود، برایم تجربه‌ جدیدی بود. از دهه ۶۰ به اینور همه سازها پلاستیکی بودند. این ساز جدید صدای خیلی پرعمقی داشت، و من همیشه به دنبال عمق بودم. در بعضی عکس‌ها من را می‌بینید که روی ست درام و جعبه سیگارها حوله کشیده‌ام. هر کاری می‌کردم تا صدا حجم بیشتری پیدا کند.

رینگو استار

پالی، پی‌اس‌ام (درامر گوریلاز Gorillaz و دیمون آلبارن Damon Albarn)

ماشین درام (The drum machine)، درست مانند نوازنده آن، روحی از خود دارد. ماشین درام یک ساز است، و شما همان‌طور که بدنتان را تنظیم می‌کنید، آن را هم تنظیم می‌کنید. وقتی با ماشین درام ساز می‌زنم، با این باور کار می‌کنم که این دستگاه سازی است که باید تا سرحد امکاناتش از آن استفاده کرد. ببینید اسکیرلکس (Skrillex) با موسیقی رقص چه می‌کند. از پسِ اینها نمی‌توان به راحتی برآمد.

گوریلاز

لارس اولریخ (درامر متالیکا Metallica)

اولین کنسرت من در زندگی اولین کنسرت متالیکا بود. ما در رادیو سیتی، باشگاه شبانه‌ای در آناهیم در کالیفرنیا، اجرا داشتیم. مارس ۱۹۸۲ بود، یعنی من ۱۸ ساله بودم. یکشنبه شب بود و ما هفت هشت آهنگ از دیگران و یکی دو آهنگ از متالیکا اجرا کردیم. در همان آهنگ اول، به نور برس، خراب کردیم، در کمتر از یک دقیقه سیم گیتار دیو موستین پاره شد. مدتی که داشت سیم گیتارش را دوباره وصل می‌کرد من سعی می‌کردم پشت درامم قایم شوم، آن لحظه قرن‌ها طول کشید.

وقتی به کارهای اولیه‌مان گوش می‌دهم با خودم می‌گویم آن موهای باحال را ببین، چه بلایی به سرشان آمده؟ چه چیزی عالی را از خوب جدا می‌کند؟ احتمالا توانایی گوش دادن. این فضیلتی‌ست که بیش از همه مورد غفلت واقع شده.

لارس اولریخ

جان جاب و استارکس (بابی بلو بلند BobbyBlueBland، جیمز براون James Brown، بی‌بی‌کینگ BB King)

با جیمز، بابی، و حتی بی‌بی‌کینگ، باید کت شلوار می‌پوشیدیم. تنها چیزی که مرا آزار می‌داد کفش‌های روی صحنه بود. به همه می‌گفتم «من نمی‌توانم با این‌ کفش‌ها ساز بزنم. قوزکم را می‌شکنند.» وقتی به صحنه می‌رفتیم کفش‌ها را در می‌آوردم.

من به جمعیت عادت داشتم، اما هرگز جمعیتی نظیر جمعیتی که برای جیمز براون می‌آمدند ندیده‌ بودم. جیمز هم روزی پنج اجرا می‌گذاشت. اجرای سالن الیپمیای پاریس را هرگز از یاد نخواهم برد. با هم خیلی جور شده بودیم. جیمز از صحنه پایین رفت و ما همینطور می‌کوبیدیم. نمی‌توانستیم تمامش کنیم. هرچه بیشتر می‌زدیم، ریتم محکم‌تر می‌شد. یکی از معدود دفعاتی بود که ما رُسَش را کشیدیم.

جیمز براون

از دیو گرول تا رینگو استار؛ راز درامرهای معروف | قسمت اول

ارسال شده به تاریخ 21 تیر 1396
پیشنهاد سازباز SAAZBUZZ SUGGESTS