یک اشتباه شاید! SAAZBUZZ

یک اشتباه شاید!

کاوشیدر موسیقیکودک

بابک بوبان

تصور می کنم در تعبیر معنای «موسیقی کودکان » اشتباهی رخ داده است. شاید، مانند آنچه که در انواع موسیقی یا حتی در رشته های مختلف علوم و هنر ها یا دیگر حوزه‌های معرفت انسانی در ایران پیش آمده ، در اینجا هم یک جزء یا نوعی از انواع حکم اصل و کل را یافته است . آیا موسیقی کودکان فقط همان است که کودکان بتوانند اجرا کنند ؟ یا همان که تنها با سازهای خاصی اجرا شود؟ با ساز ایرانی نباشد؟ و تمامش (البته به تصور ما بزرگسالان !) برای کودک قابل فهم باشد؟

کودکان موسیقی بزرگسالان را گوش می کنند و آن را یاد می گیرند . کمتر دیده ایم که کودکانمان در انتخاب واقعی خودشان آهنگ های کلاس موسیقی شان موسوم به اُرف را زمزمه کنند . بسیاری از ترانه ها ، چه پاپ باشند چه غیر از آن ، از «بنان» تا «بنیامین» را می توانیم از کودکانمان بشنویم.

مگر موسیقی بزرگسالان را خودشان می توانند اجرا کنند که تصور می کنند موسیقی کودکان تنها آن موسیقی ای است که کودکان بتوانند اجرایش کنند . به عبارت دیگر ، چرا کودکان نمی توانند شنونده‌ی موسیقی به اصطلاح غیر کودک باشد؟

به نظر می رسد که به طور اشتباه یا ناخواسته معیار اجراپذیری در تعریف موسیقی کودکان وارد شده است . در حالی که می شود نقش صرفاً مصرف کنده‌ی موسیقی را برای کودکان قایل باشیم و آنرا از نقش تولیدکنندگی آنها جدا کنیم . کاری که خودشان کرده اند.

موسیقی کودکان تقریباً در تمام آثار از نوع متریک است یا به تعبیری ساده مثل تیک تاک ساعت از وزن تکرار شونده پیروی می کند. از ضرورت وجود این مولفه در برنامه‌ی درسی و تربیتی کودکان در مراحل معینی از رشد که بگذریم ، تعمیم این ویژگی به تمام پیکره‌ی موسیقی کودکان به نظر افراطی می آید . موسیقی بدون متر یا بدون وزن تکرار شونده می تواند در ادبیات موسیقی کودکان وجود داشته باشد ؛ چه برای مصرف ، چه تولید. همان طور که وزن گفتار متغیر بوده و بر تیک تاک ساعت قابل انطباق نیست (مگر در مواردی مانند شعر- آن هم در قالب کهن – یا شکل هایی غیر طبیعی از تولید زبانی مثل صحبت کردن آدم آهنی !)، موسیقی هم می تواند وزن کلام داشته باشد . مثل سخن گفتنشان .

غالب آثار موسیقی کودکان با کلام است . اگر موسیقی را چیزی ورای آهنگ های کودکستانی بدانیم که بچه ها دست جمعی می خوانند، به نظر می رسد برای فعالیت هایی مانند ورزش کردن، رقصیدن ، مسابقه دادن و از این قبیل ، موسیقی بی کلام کارآیی بیشتری داشته باشد. در موسیقی بی کلام ، به دلیل نبود متن زبانی ، امکان خلق و اجرای موسیقی با سرعت بالا فراهم می شود . از سوی دیگر ، چون آواز خوانده نمی شود ، محدودیت های صوتی حنجره در میان نیست و به این ترتیب می توان ملودی هایی را ساخت کرد و اجرا کرد که در آن نغمات با فاصله های دور یا غیر متعارف به طور متوالی نواخته می شوند . یعنی ملودی هایی که نمی شود خواند و فقط با ساز می شود آن را اجرا کرد.

کلام موسیقی کودکان کودکانه است . (به تعبیر و تفسیری که با کل واقعیت فاصله دارد. ) ولی می تواند نباشد. اگر به شعرهای آن دقت کنیم ، می بینیم بسیاری از  آن ها یا از مفاهیمی بهره برده اند که از درجه‌‎ی فهم کودک ما بسیار پایین تراست یا به شکلی لوث شده مفاهیم عمیقی را به زبان شعر بیان کرده اند.شناخت و تجربه های کودکان ما با غالب آهنگ هایی که می خوانند فاصله‌ی زیادی دارد . ایجاد و حفظ تخیل کودکانه لزوماً تنزل ساده لوحانه‌ی مفاهیم آن ها نیست . حتی می توانیم از شعرهایی برای موسیقی کودکان استفاده کنیم که برای کودکان سروده نشده باشند . چرا  کلام موسیقی کودکان مثل شعرهای کتاب فارسی شان یا چیزی شبیه آن نباشد؟

سازهای موسیقی کودکان غیر ایرانی است . در حقیقت متعلق به هیچ سرزمینی نیست. سازهای به اصطلاح ارف برگرفته از گروه سازهایی هستند که بخشی از ارکستر سمفونیک را تشکیل می دهند. بحث تاریخی ، چرایی و چگونگی این اقتباس که توسط آهنگسازی آلمانی به نام «کارل اُرف» در دهه سی قرن بیستم صورت گرفت را به زمانی دیگر موکول می کنیم ؛ اما به نظر می رسد الگوبرداری ما از این جریان در ایران ندانسته اتفاق افتاده است . به طوری که اگر بخواهیم به فرزندانمان موسیقی کودکان را بیاموزیم ، کلاس ارف تنها راه حل است . اگر هم فرزندمان به هردلیل سراغ سنتور و عود و یا حتی گیتار و ارگ هم رفت ، ساز بزرگترها را انتخاب کرده و موسیقی بزرگسالان را می نوازد. (در مورد آموزش آواز ایرانی وضعیت می تواند به مراتب پیچیده تر ، بغرنج تر و حتی «خنده دار تر » شود. تصور کنید کودک ده ساله ای را که در گوشه‌ی «رضوی » از دستگاه شور همراه تحریر «جوادخانی » می خواند:

من زمسجد به خرابات نه خود افتادم

اینم ازروز ازل حاصل فرجام افتاد

نه تنها سازهای کودکان ایرانی می تواند ایرانی باشد ؛ بلکه آنچه که دستمایه‌ی آموزش قرار می گیرد را نیز می توان ایرانی و مناسب کودکان ایرانی طراحی نمود . الگوهای ریتمیک موجود در موسیقی کودکان یعنی وزن آهنگ ها به دلیل الگوبرداری از روش اُرف و از طرف دیگر ، وجود سازهای غیر ایرانی با رنگ صوتی متفاوتشان حاصل کار را به چیزی نه خیلی ایرانی تبدیل کرده است .

و بالاخره این که ؛ چه اشکالی دارد اگر کودکمان بدون اینکه بداند ، فقط احساس کند که با موسیقی یا در موسیقی چیزی رخ می دهد . اتفاقی اسرار آمیز و نا شناخته. رازی که بعدها ، که دیگر کودک نیست ، بخواهد کشف کند.

منبع: فرهنگ و آهنگ – شماره 16 – مرداد و شهریور 1386

ارسال شده به تاریخ 4 مهر 1392
پیشنهاد سازباز SAAZBUZZ SUGGESTS