موسیقی سیب زمینی SAAZBUZZ

موسیقی سیب زمینی

رامین صدیقی

استفاده از عبارت زیرزمینی طی چند سال اخیر آنقدر رواج یافته که راستش، بخاطر کاربرد نادرستی که از این اسم به عمل می‌آید و سوءاستفاده و تعبیر‌های زیادی را که سبب می‌شود، ترجیح می‌دهم آن‌را زیاد به زبان نیاورم. موسیقی زیرزمینی به یک ظرف بزرگ شبیه شده که هر آنچه را که نمی‌دانیم یا با آن مشکل داریم در آن می‌ریزیم و با نسبت‌های گاه نادرستی که نثارش می‌کنیم – چه از طرف مسئولان، کارشناسان، هنرمندان یا منتقدان – همه را برای اظهار نظر در باره آن مردد و خود زیرزمینی‌ها را هم بی‌رگ کرده‌ایم. با این شرایط شاید موسیقی سیب‌زمینی بیشتر وصف حالش باشد.

به‌نظر لازم است تا در ابتدا به ادبیات و تعریف مشترکی از موسیقی زیرزمینی برسیم. این عبارت کلاً به سبک خاصی اشاره ندارد و اصطلاحی است که در دهه 60 میلادی توسط منتقدان انگلیسی ابداع شد و تعریف آن هم خیلی ساده است: “هر نوع موسیقی که بر خلاف جریان رایج بازار و موسیقی تجاری حرکت کند”. به عبارت دیگر هر نوع موسیقی که در چارچوب استراتژی‌های تولیدی کمپانی‌های غول‌پیکر قرار نگیرد.
از آنجا که هر نوع موسیقی که مخالف روند بازار حرکت می‌کند، بالاخره زمانی با اقبال عمومی بیشتر روبرو شده و با متصل شدن به بزرگان صنعت وارد چرخه اصلی تجارت خواهد شد؛ جای تعجب ندارد تا در هر دوره‌ زمانی، موسیقی‌های مختلفی از جرگه زیرزمینی خارج و جریان‌های دیگری به آن منسوب شوند.
آنچه امروزه به عنوان موسیقی راک پیشرفته (Progressive Rock) می شناسیم، در دهه 60 میلادی زیرزمینی تلقی می‌شد (مثل موسیقی گروه‌های King Crimson یا Emerson,Lake&Palmer). اما امروز دیگر نمی‌توان به آن موسیقی زیرزمینی گفت، چرا که با به شهرت رسیدن گروه‌هایی همچون Yes، Pink Floyd، Genesis… این سبک موسیقی جذب قدرت‌های بزرگ صنعت موسیقی شد و به بازار اصلی نیز راه یافت. همانطور که موسیقی اجتماعی-سیاسی متکی بر کلام در آمریکا چنین وضعیتی داشت (که شاید بتوان موسیقی Gil Scott Heron در دهه 60 را بانی رپ یا هیپ‌هاپ امروزی دانست) اما امروزه ماهیتی کاملاً تجاری پیدا کرده و عموماً با محتوایی سخیف به نفی فلسفه وجودی‌اش می‌پردازد. موسیقی‌ای که زندگی مصرفی، تجمل و تبعیض را نقد می‌کرد هم اکنون لبریز از تجمل است.
با رجوع به تاریخ موسیقی معاصر از دهه 60 میلادی تا به امروز، شاهدیم که در هر دوره، سبک‌های متفاوتی (مثل پانک راک، فانک راک، آلترناتیو، جز مدرن…) این نام را یدک کشیده‌اند که لزوماً نه سیاسی، معترض، منحط، مروج شیطان‌پرستی و … بوده‌اند. بر عبارت “لزوماً” تاکید دارم چون در صنعت موسیقی جهان، نه تنها در زیرِ زمین بلکه بر روی‌زمین آن هم می‌توان آثاری با چنین صفتی پیدا کرد و البته همینطور تولیدات بسیار با ارزش. موسیقی زیرزمینی اگر هم معترض باشد در وهله اول نسبت به نظام سرمایه‌داری در صنعت موسیقی است و نه سیاست، مذهب و غیره. اما در اغلب اوقات طی روالی جبری به‌تدریج خود را نفی می‌کند و وارد همان نظام می‌شود. خلاصه موسیقی زیرزمینی به محتوا ارتباطی ندارد و به قول فوتبالی‌ها یک موضوع درون خانوادگی است !
متاسفانه در ایران افرادی کارشناس‌نما (باز با اجازه از فوتبال‌نویسان عزیز!) آن قدر به این عبارت نسبت‌های اشتباه داده اند که برای طیف وسیعی از منتقدان، هنرمندان و مسئولان القاگر پدیده‌ای شوم شده است. در واقع ما نه تنها عبارت نامناسبی را برای تفسیر برخی از آثار استفاده بلکه همان عبارت را هم اشتباه معنی می‌کنیم! بدون قصد تطهیر یا تقبیح هیچگونه موسیقی، فقط می‌خواهم به پدیده‌هایی گوناگونی که در ایران به زیرزمینی نسبت داده می‌شوند، اشاره کنم. چه بسا بسیاری از آنها حتی منعی برای حضور رسمی در جامعه نیز نداشته و فقط بخاطر همان طبقه‌بندی نادرست (یا بهتر بگوییم تفسیر نادرست) مظلوم واقع شده باشند. در کشورمان حداقل به 5 گروه از آثار نسبت زیرزمینی داده می‌شود:
1 – هر آنچه بنا به دلایل ممیزی، مجوز انتشار نمی‌یابند. در این میان شاید یک اپرا، یک کار سنتی ایرانی یا یک اثر راک هم قرار گیرد. (فارغ از اینکه ممیزی امری لازم است یا خیر و دامنه آن چقدر است، به هر حال وجود دارد و نقد آن در حوصله این مطلب نیست.)
2 – موسیقی‌هایی که کاربردشان به اجرای زنده در فضاهای عمومی عادی محدود می‌شوند. مثل موسیقی تقلیدی (Cover Music) که جایش در جامعه بسیار هم خالی است و می‌تواند زینت بخش بسیاری از اماکن باشد. اینگونه هنرمندان طبیعتاً نباید انتظار عرضه رسمی آثارشان را داشته باشند (فرض کنید یک هنرمند با گیتارش آثار یوسف اسلام را اجرا کند. طبیعی است وقتی آثار یوسف اسلام موجود و منتشر می‌شوند دیگر کسی آلبوم تقلیدی ایشان را منتشر نکند) اما کماکمان می‌توانند آنهارا در مکانی مناسب اجرا و مخاطبان خود را راضی کنند. اگر اینگونه هنرمندان شانس دیده شدن نمی‌یابند به علت نبود فضاهای مناسب در شهر است نه اینکه موسیقی آنها مشکلی داشته باشد.
3 – آثاری که مضامین اجتماعی دارند ولی مخرب نیستند. با توجه به تعبیر منفی از عبارت زیرزمینی، با نسبت نادرست به چنین آثاری، عملاٌ شانس دیده شدن آنها را گرفته‌ایم. و گرنه اگر محتوای یک اثر مثلاً به نقد زندگی در شهری آلوده مثل تهران بپردازد چه اشکالی دارد؟
4 – هنرمندانی که هنوز در حال تجربه‌اندوزی هستند و به پختگی لازم برای اجراهای رسمی یا انتشار اثر نرسیده‌اند. اینگونه هنرمندان در همه جای دنیا این فرصت را دارند تا ابراز وجود کنند (از سطوح بسیار ساده مثل پارک‌ها یا ایستگاه‌های مترو تا سطوح بالاتر مثل فستیوال‌های کوچک یا جشنواره‌های خیابانی‌) اما در ایران تنها به علت نبود بستر مناسب، فرصت این تجربه‌اندوزی را از دست می‌دهند. ناگفته نماند که برخی از آنها هم شاید بدشان نیاید تا در این آشفتگی تعابیر، با زدن برچسب زیرزمینی به خود، نامی دست و پا کنند.
5 – و البته آنهایی که واقعاً موسیقی زیرزمینی کار می‌کنند!

با کمی انصاف و البته دقت خواهیم دید که بسیاری از هنرمندان به اشتباه (و گاه به ناچار) در زیر چتر عبارتی (که خود نیز اشتباه تعریف شده) قرار می‌گیرند و بی‌دلیل از صحنه موسیقی حذف می‌شوند و برخی نیز از محل آن اعتباری کاذب دست و پا می‌کنند، که هر دوی آن منفعتی برای موسیقی ما ندارد. موسیقی زیرزمینی با موسیقی زیرمیزی، موسیقی غیرمجاز، موسیقی مخرب، موسیقی غیرحرفه‌ای و … تفاوت دارد.
منبع : روزنامه اعتماد

ارسال شده به تاریخ 2 آبان 1392
پیشنهاد سازباز SAAZBUZZ SUGGESTS