صدا یا سکوت؟ SAAZBUZZ

صدا یا سکوت؟

سهند اطهری

صدا پدیده‌ی عجیبی‌ست، و ادراک صدا پدیده‌ای عجیب تر. آن چیزی که ما صدا می‌نامیم، تنها محدوده‌ای از ارتعاشات مکانیکی محیط است که می‌تواند ساز و کار گوش ما (انسان) را به فعالیت وادار کند. انسان نمی‌تواند محدوده‌های دیگر این امواج را بشنود. برای گربه‌ها، سگ‌ها، فیل‌ها و خفاش‌ها صدا مفهوم دیگری دارد. آن‌ها محدوده‌های دیگری را می‌شنوند. در واقع، محیط زندگی ما صداهای بسیاری دارد که ما به دلیل سازوکار فیزیکی و بیولوژیکی گوش، نمی‌شنویم. علاوه بر سازوکار فیزیکی و فیزیولوژیکی انتشار و دریافت صدا، سازوکار روانی و عصبی دریافت صدا نیز بر اعجاب این پدیده می‌افزاید.

ما به صدا حساسیم. آلودگی صوتی را بد می‌دانیم. موسیقی را دوست داریم. وقتی کسی آرام حرف می‌زند انتظار داریم بلندتر حرف بزند و وقتی کسی بلند‌بلند حرف می‌زند او را بی‌ملاحظه می‌دانیم. در مهمانی‌ها، با وجود سروصدای فضای داخلی، می‌توانیم حرف‌های هم‌صحبت‌مان را بشنویم و بفهمیم. سروصدای همسایه‌ی طبقه‌بالایی آزارمان می‌دهد و کسانی که بوق می‌زنند را دوست نداریم. ترجیح می‌دهیم موتورسیکلت‌ها هم کم‌صداتر کار کنند. اگر مدت زیادی در جای پر سروصدا باشیم «سرسام» می‌گیریم.

ما به سکوت هم حساسیم. اگر فردی لابه‌لای حرف‌هایش بیش‌از حد انتظار ما سکوت کند فکر می‌کنیم مشکلی پیش آمده، یا این فرد ناراحت است، یا این که شاید دارد وقت ما را تلف می‌کند. در عین حال اگر سکوتِ لابه‌لای کلمات طرف‌مان از حد مورد انتظار ما کمتر باشد، احساس می‌کنیم فرد عجله دارد، یا مشوش است یا همچنان، مشکلی پیش آمده است. اگر در جمعی باشیم که سکوت قابل توجهی حکم‌فرماست، «معذب» می‌شویم و همچنان احساس می‌کنیم مشکلی پیش آمده است. کسی باید سکوت را بشکند. در عین حال، اگر به تنهایی در فضایی قرار بگیریم که سکوت محض حاکم است، احتمال خیلی زیاد دارد که بیش از چند دقیقه نتوانیم دوام بیاوریم و احساس ملال، کسالت و دورافتادگی از تمدن کنیم. اگر مدت زیادی در جای بی‌صدا (مثل اتاق بی‌پژواک) باشیم، با صدای سیستم عصبی و سیستم گردش خون بدن‌مان دچار مشکل می‌شویم.

با همه‌ی اینها، حساسیت فرد‌فرد ما نسبت به صدا و سکوت نیز با هم تفاوت دارد. بسته به این که چند سال‌مان باشد، جنسیت‌مان چه باشد، چه پیشینه‌ی فرهنگی‌ و اقتصادی‌ای داشته باشیم و از کدام شهر یا کشور آمده باشیم، به چه زبانی و با چه لهجه‌ای حرف بزنیم و … میزان حساسیت‌مان نسبت به صدا و سکوت تغییر می‌کند.

اما تکلیف چیست؟

در پاسخ این پرسش صفحات و بلکه مجلد‌های زیادی می‌توان نوشت و خواند. اما به عنوان یک جواب بسیار ساده و خام می‌توان گفت: تکلیف مشخص نیست (دست کم هنوز!).

همین مشخص نبودن تکلیف، باعث شده تا مطالعات گسترده‌ای در حوزه‌ی صدا به خصوص در دهه‌ی اخیر شکل بگیرد، مطالعاتی که ماهیت بین‌رشته‌ای دارد و مستلزم همکاری متخصصین رشته‌های مختلف است. به عنوان مثال، از جمله حوزه‌هایی که در زمینه‌ی صدا با یکدیگر هم‌پوشانی دارند و می‌توانند به رفع ابهام بیشتر این حوزه کمک کنند می‌توان به اینها اشاره کرد: انسان‌شناسی حس‌ها، تاریخ و جامعه‌شناسی موسیقی، موسیقی‌شناسی و موسیقی‌شناسی قومی، مطالعات فیلم، مطالعات ادبی، بوم‌شناسی صوتی، مطالعات شهری، جغرافیای فرهنگی، تاریخ زندگی روزمره، مطالعات رسانه و ارتباطات و مطالعات فرهنگی. در حوزه‌ی فنی و مهندسی، رشته‌هایی نظیر مهندسی آکوستیک، معماری، مهندسی برق و الکترونیک و مهندسی سیستم‌های صوتی نیز سهم بزرگی از پیشرفت‌های مطالعات صدا دارند. در سال‌های اخیر مطالعاتی چون مطالعات تاریخ تدوین قوانین آلودگی صوتی، تاریخ هدفن‌های مجهز به کنترل فعال نوفه (نویز) و تاریخ پیوند حلزونی گوش نیز شکل گرفته اند.

اگرچه بسیاری از مفاهیم این حوزه هنوز در حال ساخته‌شدن هستند، اما از دهه‌ی هفتاد میلادی و با پروژه‌های مثل گوش‌انداز جهانی (منظر صوتی جهانی) این مفهوم‌سازی سرعت بیشتری یافت. این پروژه که مرجع خود را کتاب «گوش‌انداز، کوک کردن جهان» نوشته‌ی مورای شِفِر می‌داند، برداشت‌های جدیدی از مفاهیم صدا در زندگی امروزی ارائه داد، مفاهیمی که هنوز در حال تحول به سوی تکامل اند.

با این حال بدون شک، مطالعات صدا، به‌ویژه در بخش علوم انسانی خود، در بخش قابل توجهی وامدار حوزه‌های شناخته‌شده‌تری چون انسان‌شناسی حواس و تاریخ‌نگاری مکتب آنال است.

اما آیا این حرف‌ها به درد ایران می‌خورد؟

البته! با این که ممکن است به نظر برسد چنین موضوعی در کشوری چون ایران جایگاه چندانی ندارد و در ایران مشکلات بزرگ‌تری وجود دارد و چنین موضوعاتی در اولویت‌های پایین به لحاظ اهمیت مطالعاتی قرار دارند، اما واقعیت‌ها نوید‌بخش این هستند که اقداماتی در این حوزه در حال انجام است و این موضوع در کشور ما آن‌قدر‌ها هم مهجور نیست. از جمله بخش‌هایی که توان بالقوه‌ی پرداختن به این موضوع را دارند، بخش‌های معماری و شهرسازی هستند که به نظر می‌رسد توجهاتی به این سمت پیدا کرده‌اند. سازمان‌های چون سازمان استاندارد ایران نیز می‌توانند نقش مهمی در شکل‌گیری محتوای صوتی شهری ایفا کنند. آزمایشگاه‌های آکوستیک مختلفی نیز در ایران وجود دارند، نظیر آزمایشگاه‌های مرکز تحقیقات ساختمان وزارت مسکن، یا آزمایشگاه دانشکده‌ی فیزیک دانشگاه شریف، که می‌توانند در این مطالعات پایگاه مهمی محسوب شوند. با همه‌ی این اوصاف، پیش‌رفتن در حوزه‌ی مطالعات صدا، به‌تبَع ماهیت بین‌رشته‌ای آن، شاید بیش از هر حوزه‌ی مطالعاتی دیگری مستلزم همکاری و همراهی بخش‌های مختلف باشد که در موضوعی به نام صدا، با هم وجه اشتراک دارند. امیدوارم که به زودی شاهد همکاری‌های همه‌ی این بخش‌ها باشیم.

با آرزوی رسیدن به تعادلی بین صدا و سکوت.

عکس: جان کیج در اتاق بی‌پژواک

منبع: سایت انسانشناسی و فرهنگ

ارسال شده به تاریخ 24 شهریور 1395
پیشنهاد سازباز SAAZBUZZ SUGGESTS