رابطه انسان و موسیقی SAAZBUZZ

رابطه انسان و موسیقی

ضرورت موسیقی در عصر اضطراب

دکتر حسن عشایری – دکتر شیوا دولت آبادی

مغز انسان از شبکه­ ی عصبی سازمان یافته ­ای تشکیل شده است که توانایی تحریک ­پذیری، تحلیل محرک و پاسخ متناسب به تحریک را داراست. در بدو تولد، نوزاد انسان توسط تحلیل گرهای حسی، دنیای درون­ تنی و برون ­تنی را ارزیابی می ­کند و به محرک ­های کلیدی ضروری پاسخ می ­دهد. پردازش اطلاعات در این دوران غیر ارادی، غیر آگاهانه و بیشتر به صورت بازتاب ­های است که بنیادی ­ترین فرایندهای زیستی یعنی تعادل چاقی، چرخه­ ی خواب، بیداری و هشیاری را تنظیم می ­کند.
محرک ­های صوتی در پیوندگاه ­های شیمیایی- عصبی (سیناپس) به صورت رمزهای قابل ردیابی ثبت می­ شوند (حافظه­ ی ضمنی یا حافظه­ ی پنهان) بنا بر کارکردهای مختلف حافظه­ ی دیداری، شنیداری، لامسه و … در دوره­ ی حسی- حرکتی، نوازد با دنیای بیرون آشنا شده و با یادگیری زبان و امکان مفهوم ­سازی و تداعی و انتزاع، به واقعیت عینی ذهنیت می­ بخشد. فرایند ادراک، تابعی از حافظه، یادگیری، انگیزش، هیجان، زبان و فرهنگ با تفاوت ­های فردی و خصوصیت­ های ملی است. مغز در رویارویی با محرک­ها می ­تواند تفسیرهای متفاوت ارایه دهد (مغز تفسیرکننده). البته بخش مهمی از رویدادهایی که با واقعیت عینی عالم هستی و پدیده ­های نسبتاً پایدار مرتبط است در طرح مدل­ هایی با احکام علمی، جزیی از دانش همگانی به حساب می ­آید.
اصولاً رویکرد علمی قانون­مند، قابل تجربه، تکرار و ابطال ­پذیر است. ولی در مورد آثار هنری، به ویژه موسیقی که انتزاعی ­ترین هنر محسوب می­ شود، درک و دریافت مشابه رویکرد علمی نیست. بلکه موسیقی به زبان بین ­المللی نزدیک است و می­ تواند ویژگی ­های فرهنگی، قومی و تاریخی خاصی را منعکس کند، با بررسی تاریخ ملل به این نتیجه می ­رسیم که موسیقی از بدو پیدایش، بیشتر جنبه­ ی مذهبی داشته است و به صورت هم­نوایی و آواز دسته­ جمعی و با استفاده از وسایل ابتدایی تولید صدا اجرا می ­شده است. این در حالی است که ویژگی­ های فرهنگی و رفتار انسان­ها نیز به صورت سنت، مناسک، الگو و طرح ­واره ­ها نمود پیدا کرده است. هنوز هم در برخی جوامع شرایط فیزیکی خاص، پوشش خاص، آرایش و تزیین خاص در مراسم مذهبی و جشن­ها -مثلاً جشن برداشت محصول- مشاهده می ­شود. با انقلاب صنعتی، مهار الکتریسیته و نقش جدیدی که تکنولوژی در زندگی روزمره ­ی انسان به عهده گرفت و پس از آن امکان بهره ­گیری از وسایل مربوط به ضبط، انتشار با کیفیت و انتقال صوت به مکان­ های مختلف، تغییرات فاحشی در روش گوش­ دادن به موسیقی مشاهده شد. فرهنگ جمعی حضور در کلیسا، محافل، سالن ­های کنسرت و … دچار تحول شد. فرهنگ صنعت، تولید انبوه، کالایی کردن و تجارت، رفتار انسان از موسیقی را تغییر داد و شنیدن آن را در همه جا ،ماشین، محل کار، ضمن اشتغال و … میسر ساخت. از همین زمان جنبه ­های آسیب­ شناسیِ این کالای هنری (موسیقی) در عصر از خودبیگانگی جوامع شروع شد.
مدت­ها امکان گوش­دادن به موسیقی در فضاهای مناسب و متناسب با روح حاکم بر زمان برای اکثریت فراهم بود. در عصر پساصنعتی موسیقی فقط از راه تحلیل­گر شنیداری مورد استفاده قرار نمی ­گیرد، بلکه سرعت، حرکت و محرک­های تصویری نیز جز لاینفک موسیقی نسل جوان است. گزاف واقعیت، اضافه ­باری حسی با بار هیجانی شدید، لذت­ طلبی و فرهنگ تفریح بدون عمق، از مشخصات و ویژگی­های یکسان شدن و جهانی ­شدن محسوس است. یعنی به نحوی سبک زندگی این دوره قادر به تشخیص واقعیت، بازنمایی، فرابازنمایی و وانمایی (وانمودگرایی) توهم و مجازی­ بودن ارتباطات نیست. این در حالی است که با استفاده از محرک­های شیمیایی، امکان «حس­آمیزی» (Synaesthesy) بیمار گونه نیز مشاهده می­ شود. در متون تاریخی به تاثیر موسیقی و فرهنگ گوش­دادن پرداخته شده است. فارابی در رساله ­ی موسیقی «الکبیر» می ­نویسد که موسیقی می ­تواند احساس انگیز، خیال ­انگیز و نشاط ­انگیز باشد. آموزش و تربیت از دوران کودکی، در وهله­ ی اول یک معرفت شنیداری ایجاد می­ کند. سپس سلسله مراتب و سازمان ­بندی کارکردی مغزبا سواد هنری، هوش عاطفی و حافظه­ ی جمعی می­ تواند زمینه ­ی گیرندگی و پردازش اطلاعات موسیقایی را ارتقا دهد. پناه بردن به موسیقی با گرایش­های واقعیت گریزی که امروزه در نسل جوان بیشتر مشاهده می ­شود، از چند نظر مورد سوال قرار می ­گیرد. موسیقی به مثابه مسکن- مخدر، ایجاد غفلت می ­کند و زمینه را برای نابهنجاری­ های اجتماعی، از جمله اعتیاد و رفتارهای درخود فرورفته آماده می ­سازد.اصولاً هنر، به ویژه موسیقی که برخی فرزانگان از آن به عنوان بالاترین قله ­ی آزادی نام می­ برند، برای غفلت­ زدایی، وارستگی، جامعه­ پذیری و دسترسی به هارمونی و شبه زیبایی شناسی کاربرد دارد و بُعد انسان­ دوستی، هم­دلی، هم­بستگی و فضیلت را در ساختار شخصیت و جامعه ایجاد می ­کند. لحن، ریتم، ملودی و نظم آهنگ نه تنها در شعر و ادبیات این مرز و بوم مطرح بودند، بلکه فروشنده­ های دوره­ گرد ساده نیز در محله ­های سنتی با موسیقی و آوازی آهنگین، جنس خود را تبلیغ می ­کردند. اما امروز، متأسفانه به جای منظره ­ی صوتی طبیعت، گوش­ های ما با آلودگی صدا و شدت صوت بلندگوهای ماشین­ها و غیره بیشتر آسیب می­ بینند.
در این دوره، هنر در زندگی روزمره تعریف ضروری ­تری پیدا کرده است. در عصر اضطراب، افسردگی، نابسامانی عصبی و استرس­ های تحمیلی، نقش هنر فراتر از پرکردن اوقات فراغت، در جهت سازمان­دهی بالاترین هنر یعنی «هنر زندگی» مطرح می ­شود بنابراین با نقد و بررسی وضع موجود، آموزش و پژوهش و ارایه ­ی خدمات، شاید بتوان در زمینه ­ی هنر گوش­ دادن به موسیقی فعالیتی مبنی بر جامعه ­شناسی و روان­ شناختی این هنر را در ایران نیز مورد بررسی قرار داد.

منبع: مجله فرهنگ و آهنگ

ارسال شده به تاریخ 4 آذر 1394
پیشنهاد سازباز SAAZBUZZ SUGGESTS