دانشگاه ایستگاه آخر است SAAZBUZZ

دانشگاه ایستگاه آخر است

اصول پایه‌ی معلمی (پداگوژی)موسیقی [بخش نخست]
مفهوم و تاریخ پداگوژی، پداگوژی موسیقی و آموزش موسیقی در یک سیستم
فرزین طهرانیان

اشاره: تردیدی نیست که آموزش صحیح و اصولی در رساندن سریع هنرجو به مقصد و موفقیت وی در آینده‌ی شغلی نقشی بسیار بزرگ دارد. در عین حال تدریس اصولی می تواند به رشد خود معلم نیز کمک کرده و حرفه‌ی او را به یک شغل تکراری تبدیل نکند. در این مجموعه مقالات اصول پایه‌ی معلمی موسیقی را که چکیده‌ای از تجربیات قرن‌ها آموزش موسیقی در کشورهای اروپایی است، ارایه خواهیم کرد. لازم به ذکر است که این مجموعه با نظارت «والدی کاراستلو»(1) (پروفسور آکادمی ملی موسیقی اوکراین) تهیه شده است.
در سال آخر دوره‌ی کارشناسی ارشد موسیقی در آکادمی ملی موسیقی اوکراین درسی با عنوان اصول پایه‌ی آموزش موسیقی از سری دروس اجباری ارایه می‌شود. دانستن این اصول از فشار روانی تدریس که در بیشتر موارد از عدم شناخت صحیح معلم از خصوصیات روانی هنرجو ناشی می‌شود می کاهد و در عین حال هنرجو سریع‌تر به نتیجه‌ی تمرینات و کلاس‌های خود می رسد. در مقیاسی بزرگ‌تر دانستن این اصول از سوی مجموعه‌ی معلمان دست‌اندرکار آموزش موسیقی در یک موسسه‌ی آموزشی، هنرستان موسیقی یا هر جای دیگر از ایجاد اختلافات بنیادی به شدت می‌کاهد.
اصول پایه‌ی آموزش موسیقی که براساس تجربیات دویست ساله‌ی گذشته‌ی آموزش و پژوهش موسیقی آکادمیک در نقاط مختلف دنیا به دست آمده، بر مبنای تدریس موسیقی آکادمیک (کلاسیک) شکل گرفته است. اما از آنجا که در این بررسی‌ها و نتیجه‌های به دست آمده توانایی‌ها و ظرفیت‌های روانی هنرجو و گروه سنی وی بسیار مورد توجه بوده، این اصول می‌تواند در ارتباط با آموزش سایر سبک‌های موسیقی نیز مفید باشد. بی‌شک در موسیقی های ملی و فولکلور تنها استادان این ژانرها می توانند با توجه به این اصول، پایه‌ی یک نظام یا سیستم را برای موسیقی حوزه‌ی تخصصی خود تعریف و ارایه کنند.
لازم به ذکر است که کشورهای روسیه، اوکراین، آذربایجان و ترکیه در دانشگاه‌های موسیقی به تدریس بسیار دقیق موسیقی فولکلور و ملی خود می پردازند که در اصول پایه‌ی آموزش تفکیکی بین ژانرها قایل نیست. اما برنامه‌های درسی و انضباط حاکم بر سیستم آموزشی هر سبک (کلاسیک یا فولکلور) از سوی استادان همان ژانر خاص برنامه‌ریزی شده است.
معلمی و تدریس یک رشته‌ی هنری بی شک امری متفاوت از آموزش علوم پایه و دروس انسانی است. از آن جهت که رشته‌های هنری علاوه بر جنبه‌ی علمی دارای بعد روانشناسانه و روحی هستند و گذشته از این آموزش رشته‌های تخصصی هنر به ویژه موسیقی به شکل کلاس‌های گروهی امری است غیر ممکن! از این رو است که از سالیان بسیار دور در ادبیات لاتین برای معلم موسیقی و رشته‌های تخصصی هنر واژه‌ی پداگوگ به کار رفته است.
در بررسی‌های تاریخی و باستان‌شناشی در ارتباط با مساله‌ی آموزش این نتیجه به دست آمده که در واقع از اولین لحظات ورود آموزش به زندگی بشر، یک سیستم بر آموزش حاکم بوده که به مرور و در طی قرون به اصلاح خودپرداخته است. نتیجه‌ی این اصلاحات طلوع پداگوژی است. می توان روند تکاملی زیر را برای مسأله‌ی آموزش در نظر گرفت:
خودآموزی: بی‌شک اولین شکل آموزش براساس خودآموزی و تجربیات شخصی بوده است. این دوره بی‌تردید طولانی‌ترین دوره از سیر تکامل آموزش است که تا امروز ادامه دارد و هستند کسانی که در رشته‌های مختلف از جمله موسیقی به خودآموزی می‌پردازند در مواردی کنار فردی که خودآموزی می‌کرده است راهنمایی وجود داشته و البته شاگردانی!
(باید توجه داشت که تمامی اساتید بزرگ به ویژه در زمینه‌ی هنر اعتقادی راسخ به خودآموزی دارند و در عین تأکید بر لزوم تحصلات آکادمیک خودآموزی را تنها راه موفقیت و در واقع دانشگاه و محیط دانشگاهی را محیطی منظم و مناسب جهت خودآموزی می‌دانند.)
شروع ارتباط‌ها و تبادل‌ها تجربه‌ها: با شکل‌گیری شهرهای بزرگ تمدن‌ها و در عین حال پس از جنگ‌ها و کشورگشایی‌ها میان افراد خود آموخته تبادل اطلاعات صورت می‌گیرد. در این زمینه می‌توان ورود دانش و هنر شرق را به اروپا در زمان تصرف «اندلوس» از سوی امپراطوری اسلامی به یاد آورد. که در عمل افراد خودآموخته یا شاگردان آنها با ورود به سرزمین جدید به آموزش هنر یا دانش خود پرداختند و در عین حال به خودآموزی ادامه دادند.
آموزش و تعلیم به شکل یک موضوع مستقل: در لحظه‌ای از تاریخ، انسان شروع به تفکر در مورد آموزش کرده. این زمان عملاً نقطه‌ی شروع پداگوژی و معلمی است. در کشفیات باستان‌شناشی به دست آمده از مصر و بابل مشخص شده که در این دو تمدن کهن آموزش امری عادی و روزمره برای شهرنشینان بوده است، در این حالت دانش‌اموز دیگر تنها نیست بلکه با بیش از یک معلم و مجموعه‌ای از دانش آموزان ارتباط و دوستی دارد.
تبدیل آموزش به یک موضوع علمی: اما رفته‌رفته خود آموزش به عنوان موضوعی علمی مطرح می‌شود که در واقع شخصی که می‌خواهد آموزش دهد باید دارای شرایط خاص از لحاظ علمی و روانی باشد.
در این مقاله کلمه‌ی آموزش به عنوان معادلی برای کلمه‌ی «دیداکتیکا» از زبان‌های ریشه‌ی لاتین استفاده شده است. دیداکتیکا به معنی آموزش در حوزه‌ی علمی و نظری است.
بی شک مرزبندی برای دوره‌هایی از تاریخ آموزش که در بالا آمده است میسر نیست چرا که عملاً این دوره‌ها حتی در یک کشور نیز به شکل هماهنگ شروع نشده‌اند.
اما در ارتباط با موسیقی، اصطلاح پداگوژن موسیقی در قرن هجدهم وارد ادبیات موسیقی شد. قرن هجدهم در واقع قرن شکل‌گیری و تثبیت طبقه‌ی متوسط در اروپا است. هنر از امری اشرافی به امری روزمره تبدیل می‌گردد. در اواخر این قرن پس از انقلاب فرانسه اولین کنسرواتوار جهان در پاریس تأسیس می‌شود و می‌توان گفت موسیقی آکادمیک متولد می‌شود. از این رو پداگوژی موسیقی موضوعی است لازم و ضروری!
پداگوژی موسیقی یعنی، آموزش موسیقی براساس یک سیستم مشخص و هدفمند که تمام جنبه‌های علمی و هنری را برای هنرجو در بر داردو از ابتدای کار هدف مشخصی را دنبال می‌کند.
پداگوگ موسیقی، فردی است دارای دانش عملی و نظری موسیقی که باید به روانشناسی موسیقی و آموزش نیز آگاه باشد. حال باید با سیستم‌های آموزشی آشنا شد تا هدف پداگوگ در درجه‌ی اول برای خودش مشخص شود.
تمامی سیستم‌های آموزشی در نهایت یک هدف را دنبال می‌کنند و آن تحویل یک فرد تحصیل کرده به جامعه است. فرد تحصیل کرده یعنی عنصری تربیت شده، آموزش دیده و رشد یافته! که به این ترتیب سه امر تربیت، آموزش و رشد یک محصل وظیفه‌ی سیستم آموزشی است. می‌توان این سه را با یک مثلث نشان داد:
111
حالت اول، در این سیستم اولویت بر رشد یافتگی و دادن دید وسیع به دانش‌آموز است. این سیستم بیشتر بر دانشگاه‌های قرون وسطایی و برخی مدارس آمریکایی حاکم است. در این دانشگاه‌ها که بیشتر افرادی از طبقه‌ی بالای جامعه تحصیل می‌کنند، هدف آشنای کردن دانش‌آموز یا دانشجو با موضوعات متنوع است؛ شخص در باره‌ی موضوعات مختلف اطلاعاتی کسب می کند.
حالت دوم، تربیت را بر دیگر مسایل مقدم می دارد. در واقع بیشتر در مشرق زمین باب بوده و هست و در اینجا سعی بر آن است تحصیل کرده‌ای که از سیستم خارج می شود دارای فضایل اخلاقی باشد. دانشگاه‌های مذهبی اروپا در قرون وسطی همه از این سیستم پیروی می کرده‌اند. امروز در تمام دنیا دانشگاه‌های خصوصی که به فرق مذهبی یا سیاسی گوناگون وابسته هستند، به شکل صد در صد از این سیستم پیروی می‌کنند.
حالت سوم، که در واقع پیشرفته‌ترین سیستم است، اصل بر آموزش قرار دارد. در اینجا هدف سیستم، تربیت یک متخصص کامل است. در واقع از شروع مدرنیته و صنعتی شدن و در عین حال سخت شدن رقابت در عرصه‌های مختلف صنعتی، اقتصادی و هنری، بیش از پیش نیاز به متخصصین احساس شده و می‌شود. متخصصینی که باید بهترین یا یکی از بهترین‌ها باشند. این سیستم بر مدارس حرفه‌ای هنری شوروی سابق و تقریباً تمامی دانشگاه‌های تخصصی و کنسرواتوارهای جهان حاکم است. توجه داشته باشیم که هر سه سیستم بالا به سه موضوع تربیت، آموزش و رشد می‌پردازند اما برای هر کدام، یکی از این سه هدف اصلی است.
در اینجا پداگوگ موسیقی بسته به این که در دل کدام سیستم قرار گیرد باید روشی متفاوت داشته باشد. اما موفق‌ترین سیستم آموزشی تا به امروز که از اوایل قرن بیستم در کشورهای توسعه یافته اروپای غربی شکل گرفته است، با توجه به گروه سنی فرد یکی از سیستم‌های بالا را توصیه می کند. این سیستم قدمتی بیش از پنجاه سال در کشورهای اروپایی غربی دارد که در زمینه‌ی موسیقی بهترین الگوی متعلق به شوروی سابق یعنی روسیه امروز و جمهوری های استقلال یافته‌ی شوروی سابق است. در زیر به بررسی این سیستم می‌پردازیم:
مدرسه موسیقی (کلاس اول تا پنجم ابتدایی) در اینجا اصل بر تربیت و رشد دانش‌اموز قرار دارد، دانش‌آموز به یادگیری دروس مدارس ابتدایی می‌پردازد و در کنار آن موسیقی به وی آموزش داده می‌شود که شامل درس سلفژ، ساز تخصصی، کر و کمی تاریخ موسیقی است. در مدرسه‌ی موسیقی، پداگوگ موسیقی که به شکل آموزگار ظاهر می‌شود وظیفه دارد تا اول از همه دانش آموزان را به موسیقی علاقمند نماید تا این افراد در آینده به شنوندگان حرفه‌ای موسیقی تبدیل شوند با هر شغل و مقام. اینها افرادی خواهند بود که از موسیقی جدی لذت می‌برند و آن را درک و حمایت می‌کنند. در درجه‌ی دوم آموزگار باید استعدادهای واقعی را کشف کرده و آنها را به مرحله‌ی بعدی که هنرستان موسیقی است، راهنمایی کند. در ایران می تـوان این نقش را به آموزشگاه های موسیقی و فرهنگسراها سپرد.
هنرستان موسیقی (اول راهنمایی تا سوم دبیرستان)؛ این دوره‌ی سنی مناسب‌ترین زمان برای آموزش حرفه‌ای و تخصصی موسیقی است. در هنرستان اصل بر آموزش و دادن نظم و استانداردی دقیق به دانش‌آموز است. بیشترین پیشرفت‌های تکنیکی برای نوازندگان و یادگیری عمیق دروس پایه‌ی موسیقی در این مرحله انجام می‌شود. پداگوگ موسیقی موظف به دریافت دقیق و آنالیز صحیح از شخصیت هنرجو است تا بتواند مسیر صحیح برای رسیدن به هدف را به وی نشان دهد. در ایران به دلیل کم بودن یا نبودن هنرستان موسیقی در اغلب شهرها، این مرحله از آموزش نیز بیشتر در آموزشگاه‌ها، فرهنگسراها یا کلاس‌های خصوصی اتفاق می‌افتد.
دانشگاه موسیقی ایستگاه آخر است. رشد دادن دانشجو و باز کردن دریچه‌ی نگاه وی به موسیقی و جهان هدف اصلی خواهد بود تا دانشجو بتواند علاقه‌ی شخصی و لحن، لهجه و جایگاه خود را در موسیقی پیدا کند. وظیفه‌ی حساس و سنگین پداگوگ در این مرحله، راهنمایی و نقد کار دانشجو است.
پی نوشت:
1- کاراستلوو – والری تیرنتویچ – متولد 1946 لوو در جمهوری اوکراین شوروی سابق (ارگانیست (ارگ نواز)، پداگوگ، استاد و رئیس «دپارتمان آموزش آکادمی ملی موسیقی اوکراین) کنسرواتوار چایکوفسکی کیف را به عنوان نوازنده پیانو به پایان برد و پس از آن به عنوان ارگانیست به ادامه‌ی تحصیل در همین دانشگاه پرداخت. پس از پایان دوره‌ی کارشناسی ارشد در نوازندگی ارگ برای دوره‌ی دکترا به سن پترزبورگ (لنینگراد) رفت و در کنسرواتوار کورساکف به تحصیل پرداخت. با پایان این دوره در امتحان دوره‌ی دکترای موزیکولوژی با گرایش تخصصی آموزش موسیقی شرکت کرده و پذیرفته شد. در سال 1977 پس از پایان این دوره به کیف بازگشت و به عنوان استادیار رشته‌ی ارگ در کنسرواتوار چایکوفسکی مشغول به کار شد از سال‌های 1981 تا 1983 از سوی دولت شوروی برای برگزاری کلاس‌های معلمی موسیقی به کشور کوبا فرستاده شد.

منابع:
والوشنا، ناتانیا، (1984) روان‌شناشی موسیقی‌دان، مسکو
فینکلشتاین، ادوارد. (1993) آموزش موسیقی در قالب یک سیستم، سن پترزیورگ.
منبع: مجله فرهنگ و آهنگ – شماره 26 – مرداد و شهریور 1388

ارسال شده به تاریخ 7 تیر 1394
پیشنهاد سازباز SAAZBUZZ SUGGESTS