بهشت، زمین؛ و انتخابها
دربارهی آلبوم آخر کامازی واشینگتن، یکی از مهمترین اتفاقات موسیقی جز در سال ۲۰۱۸
جمعآوری و ترجمه: ارشیا جم |
«بهشت و زمین» نمایشی دو پردهایست از واقعیتهای درونی و برونی. بستری برای تفکر فلسفی در باب دوگانگی ذهن و بدن. خود کامازی واشینگتن، که اغلب عبا یا کیمونو به تن میکند، این امر را روحانیتر توصیف میکند: «سمتِ «زمین» آلبوم بیانگر دید برونگرای من از جهانه؛ جهانی که من عضوی از آنم. سمت «بهشت» این آلبوم دید درونگرای من از جهانه؛ جهانی که عضوی از منه. انتخابهای من و آنچه به من فردیت میبخشه، جایی بین این دو نهفته است.»
همکاری با هنرمندان شناخته شده باعث شده است کامازی واشینگتن به یکی از مشهورترین موسیقیدانان جَز در دههی اخیر تبدیل شود ولی ممکن است معرفی درستی از آنچه موسیقی شخصی اوست، نباشد. درست است که او یکی از مهمترین مهرههای آلبوم «To Pimp a Butterfly» کندریک لامار بود و نقش پررنگی را در آلبوم آخر «Flying Lotus» به نام «تو مُردی!» ایفا کرد، اما اگر شخصی یکی از آلبومهای خود این ساکسفونیست را با انتظار شنیدن یک جز آزاد و پست-مدرن خریداری کند، احتمالا ناامید خواهد شد. همانطور که آلبوم حماسی اول او در ۲۰۱۵ به نام «حماسه» (The Epic) و ای-پیِ ۲۰۱۷ او «هارمونی اختلاف» (Harmony of Difference-EP) نشان داد، کامازی واشینگتن بیش از آنکه هنرمندی آوانگارد باشد، پیشگامی جوان و در عین حال سنتی در جَز است که علاقهی زیادی به ترکیب کردن تمام رنگهای پالتش روی قابی عظیم دارد. آلبوم اخیر و دو قسمتهی او «بهشت و زمین» – که ۲ساعت و ۲۵ دقیقه زمان از شنونده طلب میکند – رپرتوآر متافیزیکی و سیاریست که واشینگتن در آن میتواند از خفیفترین ایدههایش هم سَمفونیِ شگفتانگیزی بسازد.
گرچه ایدههای این آلبوم بیشتر از آلبوم «حماسه» هستند – که با ۳ ساعت زمان همچنان طولانیتر به حساب میآید – اما هنرمند نسبت به مباحث پیشنهادیاش آگاهانه تر عمل می کند و روش برخوردش با آنها مستقیمتر شده است. «بهشت و زمین» نمایشی دو پردهایست از واقعیتهای درونی و برونی. بستری برای تفکر فلسفی در باب دوگانگی ذهن و بدن. خود کامازی واشینگتن، که اغلب عبا یا کیمونو به تن میکند، این امر را روحانیتر توصیف میکند: «سمتِ «زمین» آلبوم بیانگر دید برونگرای من از جهانه؛ جهانی که من عضوی از آنم. سمت «بهشت» این آلبوم دید درونگرای من از جهانه؛ جهانی که عضوی از منه. انتخابهای من و آنچه به من فردیت میبخشه، جایی بین این دو نهفته است.» [پس از انتشار آلبوم خبری در شبکههای اجتماعی درز کرد که گویا واشینگتن یک سیدی به نام «انتخاب»، که حاوی ۴ قطعهی دیگر میشد، را در بستهبندیِ تعدادی از نسخههای Vinyl آلبوم جاسازی کرده بود. با پخش شدن این خبر، یک هفته پس از انتشار آلبوم، «The Choice» رسما به عنوان یک EP بصورت دیجیتال و فیزیکی منتشر شد.]
موسیقیهای در قالب «سول جَز» مثل فارو سَندِرز «Pharoah Sanders» و دیگر جویندگان این نوع موسیقی در اواخر دههی ۶۰ و اوایل دههی۷۰ همچنان تاثیر بزرگی روی صدای واشینگتن در آلبوم «بهشت و زمین» دارند. اما این بار او، با انگیزهای عمیقتر از تجربههای گذشته، سعی می کند تا صدایی بسازد که هم پسا-سُل ترِین (Post-Soul Train) و هم پسا-کُلترین باشد. در قطعات «Connections» و «Testify» که ترکیبی از جز، R&B و فانک به حساب میآیند، واشینگتن به نظر میآید به کش دادن ریتم و دست به دست کردن باتون بین سولیستهای مختلف قانع است. این قطعات و قطعهی شروع کنندهی آلبوم، «مشتهای آتشین»، که برداشت کیچی از تِم اصلی فیلم بروس لی با همین نام است، در قیاس با دستآوردهای خیرهکنندهی آلبوم به نظر بیشتر نقش پر کنندهی آلبوم را ایفا میکنند. چون واقعا هنگامی آلبوم میدرخشد که واشینگتن موسیقیاش را مانند پیامی فوری ارائه میدهد.
همبستگی حقیقی تمام عناصر موسیقی او از آخرین قطعهی بخش «زمین» آغاز میشود. یک فوران آدرنالین به نام «One of One»، که در آن مخلوط پلی–ریتمهای آفرو–لاتین با شیپورهای بی–باپی و ارکستر و گروه کر، موشک واشینگتن را از زمین جدا میکند. این صعود مداوم با شروع بخش «بهشت»، آلبوم را از جو زمین خارج میکند. «لالایی مسافر فضایی»، که دلیلی بر هوش واشینگتن به عنوان یک آهنگساز و تنظیمکننده است، تمام صداهای قبلی را به پسزمینه برده و فضایی شناور با حال و هوای ماژور ایجاد میکند تا در عین تضاد کامل با قطعات بخش اول، آن ها را تازه معنی کند.
واشینگتن و گروهش مسیر طولانیای را با هم طی کردهاند. انسجام «بهشت و زمین» نشان میدهد که گروه «The West Coast Get Down»، چقدر نسبت به سال ۲۰۱۱ که پارتهایشان را برای چیزی که چهارسال بعد به «The Epic» تبدیل شد و ضبطش کردند، رشد کردند. از انتشار موفق «حماسه» در ۲۰۱۵ تا به امروز، واشینگتن و دوستان، حتی سرسختتر از قبل، به برگزاری مداوم کنسرت در نقاط مختلف دنیا ادامه دادهاند. چون آنها معتقدند تنها راه رسیدن به هماهنگیِ کامل، اجرا کردن برای مخاطب است. یکی دیگر از ایدههای سنتیِ جز که واشینگتن تصمیم به زنده کردن آن دارد.
آنچه در محافل مختلف جَز به عنوان اصلیترین انتقاد علیه او مطرح میشود، تواناییاش به عنوان یک سولیست است. او غریزهی خاصی در بسط هارمونیک یک سولو را ندارد و بعضا در الگوهای پنتاتونیک گیر میافتد. اما از طرفی، نقاط قوت واشینگتن هیچوقت واضحتر از آنچه در «بهشت و زمین» به نمایش میگذارد نبوده است. صدای او موثر و متمرکز است و ریتم شناسی او بیرقیب. او همچنین موتوریست که کاملا میداند چطور سختگیرانه خودش را کنترل کند (به شروع تکنوازی او در قطعهی « Song For the Fallen» دقت کنید) به هرحال ارزیابی کردن واشینگتن با استاندارد ویرتوزهای تنوری مثل مارک تِرنر و کریس پاتر، مثل مقایسهی سیب با سیب میمانند و کار عبثی است. چون یکی از دستاوردهای او در «بهشت و زمین»، ساختن بستری از جَز استاندارد برای نوازندگان اکسپرسیونیست دیگر است.
حتی اگر بعضی لحظات تاثیر سنگینتری بجا بگذارند، وسواس واشنگتن برای تزیین کردن این دیوار صدا با جزئیات بهیاد ماندنی قابل تحسین است. از تکنوازیِ روان «Thundercat» در «The Invincible Youth» تا آواز برَندون کلمن با دستگاه Vocoder در« Vi Lua Vi Soi» تا سولوی ساکسیفون آلتوی تِرِنس مارتین در قطعهی مُدال «Tiffakonkae».
درست مثل «حماسه»، آنچه تجربهی شنیداریِ «بهشت و زمین» را منحصر به فرد میکند تعهد واشینگتن به پیش بردن هر ایده تا انتهاست. شاید آثار او نمایندهی خوبی از مقصدی که جَز به سوی آن در حال حرکت است نباشند (به آلبوم «Collagically Speaking» از گروه R+R=Now گوش کنید.)، اما جهان صوتی او فضایی لایق برای گمشدن، رهایی و دوباره پیدا شدن است.
این آلبوم از مجلات موسیقیِ Guardian، Independent، Pitchfork، BBC Music و NME به عنوان یکی از بهترین آلبومهای سال ۲۰۱۸ انتخاب شد.
Earth
Fists of Fury
Can You Hear Him
Hub-Tones
Connections
Tiffakonkae
The Invincible Youth
Testify
One of One
Heaven
The Space Travelers Lullaby
Vi Lua Vi Soi
Street Fighter Mas
Song For the Fallen
Journey
The Psalminst
Show Us the Way
Will You Sing