بهترین موسیقی برای کار سکوت است SAAZBUZZ

بهترین موسیقی برای کار سکوت است

اُلگا کازان | برگردان: علیرضا صالحی

تحقیقات نشان می‌دهد که بهترین چیز برای گوش دادن، مخصوصاً برای اغلب کارمندان و کسانی که کار فکری می‌کنند این است که چیزی گوش ندهند. وقتی که سکوت و موسیقی، در تقابل با هم قرار می‌گیرند، آشکار می‌شود که انسان‌ها در سکوت بهتر کار می‌کنند. پس اگر گوش دادن به موسیقی، حین انجام کار، این‌قدر بد است، چرا بسیاری از ما چنین کاری می‌کنیم؟

من هم، مثل اکثر «دانش‌ورزان»۱ مدرن، روزم را در شرکتی می‌گذرانم که فقط پارتیشن بخش‌های آن را از هم جدا می‌کند. چنین چیزی بدین معناست که در انبوهِ زنگ تلفن‌ها، بین صدای مزاحم همکاران که با کسی صحبت می‌کنند، -و چون در ساختمانی حدوداً قدیمی و شرم‌آور کار می‌کنیم- میان گرومپ‌گرومپ کردن و صدای متۀ تعمیراتِ ظاهراً بی‌پایان روزم را سپری می‌کنم.

بنابراین، باید مطالب را به‌زور از ذهن آشفته‌ام بیرون بکشم. به همین ترتیب، به جرگۀ کسانی پیوسته‌ام که تقریباً همۀ روزها تمام‌وقت هدفون در گوش دارند. و چه چیزی برای گوش دادنْ بهتر از موسیقی است؟ تابه‌حال، تمام کارهایم را با گوش دادن مجموعه‌آهنگ‌های «تمرکز» در سایت اِسپاتیفای انجام داده‌ام -اغلب مانند صداهایی بودند که در آسمان‌نمایی۲ بسیار قدیمی پخش می‌شد- و به گوش دادن سبکی از آهنگ‌ها عادت کردم که دوست دارم آن‌ها را «آهنگ‌های ملایم و ترکیبی پاپ که ترانۀشان معنای خاصی نمی‌دهد» بنامم: مثلاً آهنگ‌های مایک اسنو درمقابل موسیقی‌های مایکل جکسون.

اما اخیراً گنگ مانده‌ام که آیا فقط یک صدای اعصاب‌خردکن را دارم با صدای دیگری عوض می‌کنم؟ اما بدتر از این، امکان دارد که آن قطعۀ آهنگ نوشته‌ام را با ترانه‌اش به این نحو خراب کند که پیش از تایپ کردن کلافش را بر همبزند و به هم ببافد. سعی می‌کنم به این عادت پایان بدهم؛ اما با همۀ این احوال «من هنوز… من هنوز حیوانم!…».

برای اینکه اصل مطلب را بفهمم به فضای بی‌خطر خودم، یعنی گوگل اسکالر، فرار کردم. گوگل خبرهای بدی برای امثال من داشت، برای کسانی که فکر می‌کنند موسیقیِ زمینه گونه‌ای از علوفۀ خاصی است که اسبِ نوشتن را به یورتمه می‌اندازد. این حقیقت نشان می‌دهد که بهترین چیز برای گوش دادن، مخصوصاً برای اغلب کارمندان شرکت‌ها، این است که چیزی گوش ندهند.

تحقیق تازه‌ای که «موسیقی؛ یاری برای بازدهی۳» نام دارد، به‌درستی، می‌گوید که موسیقی می‌تواند چنین [یاری] باشد، اما افرادی که این تحقیق درباره‌شان انجام شده بود در کارخانه عملی طوطی‌وار و تکراری انجام می‌دادند و صرفاً تکّۀ آهنی را بررسی می‌کردند که روی تسمه‌نقاله‌ها بود. آن افزایش بهره‌وری که این محققان مشاهده کردند به این سبب بود که موسیقی صرفاً ملالت کار را کم می‌کند و کارگران را هشیار نگه می‌دارد. این حقیقت می‌تواند به ما در توضیح تحقیقات جدیدتر کمک کند که می‌گویند موسیقی به جراحان کمک می‌کند تا بهتر عمل کنند. دنیل لویتین، عصب‌شناس و نویسندۀ کتاب مغزِ تو به‌هنگامِ موسیقی چنین است۴، می‌گوید: «اکثر وقتِ یک جراح مغز به سوراخ کردنِ جمجمه سپری می‌شود. در این صورت، چنین کاری مثل این است که برای مسافتی طولانی کامیون برانیم. اگر اشکالی [حین جراحی] پیش نیاید، این کار فی‌حدنفسه نسبتاً ملال‌آور و تکراری است. لذا به چیزی احتیاج پیدا می‌کنید که به‌لحاظ جسمانی شما را تهییج کند.» (البته، در بزنگاه‌هایی جراح نیز باید بر روی خودِ مغز کاری انجام دهد؛ در اینجاست که انتظار می‌رود دکمۀ مکث را بزنند.)

وقتی که سکوت و موسیقی،طی آزمایش‌هایی که به‌لحاظ شناختی پیچیده‌تر هستند، در تقابل با هم قرار می‌گیرند، [آشکار می‌شود که] انسان‌ها در سکوت بهتر کار می‌کنند. طی تحقیقی در دهۀ ۸۰ میلادی، محققان به افرادِ موضوع تحقیقشان، در زمانی که اعداد را برعکس می‌شمردند، حق انتخاب دادند تا به موسیقی ملایم یا ضرب‌دارِ سبک دل‌خواهشان گوش بدهند یا به‌طورکلی سکوت را انتخاب کنند. شنوندگانِ موسیقی ضرب‌دار بدتر از همه عمل کردند، و آن‌هایی که به سکوت گوش سپردند بهترین عملکرد را از خود بروز دادند.

لویتین می‌گوید هر چه موسیقی درگیرکننده‌تر باشد، برای تمرکز بدتر خواهد بود. موسیقی‌های باکلام برای کارهایی که مربوط‌ به حوزۀ زبان‌اند وحشتناک‌اند. محققان دریافتند که موسیقیِ بسیار متنوع، حتی اگر شخص از آن لذت ببرد، عملکرد ما را خراب می‌کند. مقاله‌ای که اخیراً در همایشی ارائه شد نشان داد که موسیقی و تکلم، در مقایسه با نویز سفید۵، افراد موضوع تحقیق را اذیت می‌کند و به امتیازشان در آزمون‌های حافظه و حل مسائل ریاضی آسیب می‌زند.

برخی تحقیقات –دربارۀ کسانی که موسیقی متفکرانۀ کوآن و دیگرانی که موسیقیِ آرام کلاسیک گوش می‌دهند- تأثیرات نسبتاً مثبتِ صداهای پس‌زمینه را بر انجام کارها گوشزد کرد. اما موسیقی بی‌کلام کم‌تر آسیب می‌رساند، و برخی از افرادی که عملکردشان بهتر شده بود، شاید، از ترفندهای ناآگاهانۀ روانی کمک گرفته بودند تا از پرت شدن حواسشان حین گوش دادن به موسیقی اجتناب کنند. تحقیقی یک‌سری دانش‌آموزان دورۀ راهنمایی را واداشته بود تا، در حین خواندن متنی، به تک‌آهنگ‌های گلچین‌شدۀ سایت بیلبورد -از قبیل آهنگِ روز بدِ دنیل پاوتر- گوش دهند؛که تقریباً سه‌چهارمشان سنجش درک مطلب را خراب کردند. محققان به این نتیجه رسیدند که آن‌هایی که سنجش را خراب نکردند «احتمالاً راهبردهای شناختی‌شان را ارتقا داده بودند که این قدرت را به آن‌ها داد تا بر روی مطالعۀ مذکور، به‌رغم محرک‌های پس‌زمینه‌ایِ معارض، تمرکز کنند.»

لویتین می‌گوید علت اینکه این روش برای اکثر افراد جواب نمی‌دهد آن است که اغلب مردم نمی‌توانند در آنِ واحد به چند چیز توجه کنند. ترانه‌ها، مثل نوری چشمک‌زن یا بویی بسیار بد، می‌توانند سهم بسیار ارزشمندی از توجه را به خود جذب کنند.

نیک پِرهَم، روان‌شناس دانشگاه مؤسسۀ ولز، در سایت اجوتوپیا نوشته است: «همان‌طور که زمان کتاب خواندن سعی می‌کنید اطلاعات معنایی‌ای را که دارید به‌کار بگیرید، زمان شنیدن ترانه‌ها هم همین اطلاعات معنایی را دریافت می‌کنید؛ که اگر بتوانید ترانه‌ها را بفهمید -مهم نیست دوستش داشته باشید یا خیر- به عملکردتان در درک متن آسیب خواهد رساند.»

تأثیر موسیقی بر تمرکز افراد مسن‌تر یا آن‌هایی که فطرتاً سکوت را ترجیح می‌دهند بدتر است. محققان طی آزمایشی به افرادی برون‌گرا و درون‌گرا گفته بودند تا، در میان یک مجموعه‌آهنگ، آهنگ «احساسی جدیدِ» گروه اینکس را گوش بدهند که حفظ کردن و خواندن متن را برای درون‌گراها سخت‌تر اما برای برون‌گراها آسان‌تر می‌کرد. (برون‌گراها بیشتر از درون‌گراها راغب‌اند که، حین انجام کارشان، به آهنگ پس‌زمینه گوش بدهند؛ فقط شاید چون بیشتر به آن عادت کرده‌اند.) تحقیق تازۀ دیگری دربارۀ چهل‌ودو کودک نشان داد که نویز سفید به افراد دچارِ اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی۶ کمک می‌کند تمرکز نمایند. محققان ریشۀ این امر را به مفهومی رساندند که تشدید تصادفی۷ نام دارد؛ این ایده می‌گوید سطوح کمتر از حدِ دوپامین۸ در مغز افرادِ دچار اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی بدین معناست که شاید آن‌ها به مقداری نویز بیشتر از سوی محیط پیرامون نیاز دارند تا تعادلِ مهارت‌های تمرکزشان را حفظ کنند.

از لویتین پرسیدیم که اگر گوش دادن به موسیقی، حین انجام کار، این‌قدر بد است، چرا بسیاری از ما چنین کاری می‌کنیم؟ ساده است! ما دوستش داریم و نمی‌فهمیم که ما را به‌هم می‌ریزد، همان‌طور که تحقیق تازۀ مختصری دریافته است که مردم ترجیح می‌دهند به‌جای سروصدای محل کار یا سکوت به موسیقی گوش بدهند، هرچند که آن‌ها را در بهتر فکر کردن کمک نمی‌کند.

لویتین می‌گوید که اگر ابداً نمی‌توانید بدون ضرب‌آهنگ موسیقی روزتان را سپری کنید، «چند ساعت یک‌بار، استراحتی به خود بدهید و پانزده دقیقه به موسیقی گوش کنید.» (شواهدی هست که گوش دادن به موسیقی، بین کارها، می‌تواند عملکرد شما را افزایش دهد.) سپس به غار ساکت خودتان برگردید و در عوض موسیقی، برای پرخاش منفعلانه به همکارانِ پرسروصدایتان، این چراغ‌قرمزِ چرندیات را نظم و ترتیب بدهید.

پی‌نوشت‌ها:

[۱] Knowledge Workers
[۲] planetarium
[۳] Music—an aid to productivity
[۴] This Is Your Brain on Music
[۵] white noise: صدایی شبیه به برفک تلویزیون‌های قدیمی
[۶] ADHD
[۷] stochastic resonance
[۸] dopamine

منبع: سایت ترجمان

ارسال شده به تاریخ 8 آبان 1396
پیشنهاد سازباز SAAZBUZZ SUGGESTS